ماجرای فیلم «یک خانوادهٔ محترم» حسابی بیخ پیدا کرده و این روزها در رسانهها حرفهای مختلفی دربارهٔ آن زده میشود.
فیلم را عدهٔ معدودی دیدهاند و اغلب اظهار نظرها بر مبنای دیدگاه این افراد بیان میشود. من هم فیلم را ندیدهام و طبیعتا دربارهٔ محتوای آن نظری نمیتوانم بدهم، هر چند آنگونه که از خلاصهٔ داستان بر میآید و از نقد یکی از منتقدان خارجی که ترجمهٔ آن در رسانهها منتشر شده است، میتوان به آنهایی که فیلم را توهینآمیز میدانند و به ساخته شدن آن معترضاند، حق داد.
با این حال میتوان با فیلم معقولتر از این چیزی که الان به راه افتاده است، برخورد کرد وای بسا از کنار ساخته شدن آن خیر و برکتی هم برای سینمای ایران و سینمای دفاعمقدس به دست آورد. منظورم نوعی آسیبشناسی است که چرا و بر اساس چه مکانیسمی چنین فیلمی تولید شده است؟ آیا دوستان محترمی که از چهرههای خوب و خوشنام سینمای ایران هستند، آگاهانه فیلمی ضد ایرانی ساختهاند؟ به شخصه آفریده و بخشی را خیلی خوب میشناسم و بعید میدانم که آگاهانه دست به ساخت فیلمی توهینآمیز زده باشند، آن هم فیلمی با مضمون دفاعمقدس. هیچکدام از این دو بزرگوار در سینمای ایران غریبه نیستند. فضای فرهنگ و هنر و سینما را خوب میشناسند. آفریده از مدیران با سابقهٔ سینما است که لابد عملکردش آنقدر معقول بوده که حتی پس از تغییرات اساسی در وزارت ارشاد پس از سال 84، همچنان در معاونت سینمایی وزارتخانهای که وزیرش آقای صفارهرندی بود، به کار خود ادامه داد.
برخی از معترضین مدعی هستند که هیچ فیلم ایرانی تا کنون به این اندازه به ایران و ایرانی توهین نکرده است. اگر چنین باشد در حقیقت، بخشی و آفریده تیشه به ریشهٔ خود زدهاند و قطعا مجال کار در سینما را از دست میدهند. منظورم فقط اعمال محدودیت و رفتار تنبیهی از جانب دولت نیست که مثلا ممنوعافعالیتشان کنند و مجوز فعالیتشان باطل شود. نخیر، به هرحال هر ممنوعیتی یک روز تمام میشود. نکته اینجا است که اگر مدعیات معترضین از جنس واقعیت باشد، بدنامی به خاطر توهین به ایران و ایرانی را خانوادهٔ سینما به این زودیها فراموش نخواهند کرد. سینما هم هنری جمعی است و کسی در این عرصه به تنهایی به جایی نمیرسد.
ملاحظات دیگری هم هست که باید به آنها توجه کرد. تجربهٔ توقیف فیلمی چون «آدم برفی» را هنوز به یاد داریم یا فیلم –اگر اشتباه نکنم- «تحفهٔ هند» را که سالها بعد نه تنها رفع توقیف، بلکه حتی بارها از تلویزیون پخش شدند. نکند خدای نکرده چنین آفتی به جان «یک خانوادهٔ محترم» هم افتاد باشد؟
البته این یک طرف ماجرا است. شاید هم حق - به ظاهر تا اینجا چنین است - با معترضین باشد و خب طبیعتا اگر آنچه از مضمون و محتوا تاکنون منتشر شده، مطابق واقعیت باشد، فیلم قابل دفاع نیست و دوستان باید پاسخگو باشند.
با این همه هنوز برای قضاوت زود است و اعتراضها باید بهگونهای باشد که حقی از کسی ضایع نشود. معقولترین رفتار هم این است که معترضین- به خصوص آنهایی که فیلم را ندیدهاند - با احتیاط بیشتری اظهار نظر کنند. از آن طرف هم بخشی و آفریده بدون فوت وقت وارد میدان شوند و به اعتراضها پاسخ دهند. هر چه این سکوت بیشتر ادامه پیدا کند، حیثیت و آبرویشان بیشتر لطمه خواهد خورد. هر دوی این دوستان از سرمایههای سینمای ما هستند. یکی از بهترین مستندهای سینمای ایران را بخشی ساخته است (تهران انار ندارد) و آفریده هم به گفتهٔ دوست و دشمن از مدیران موفق سینما بوده است و در حمایت از فیلمسازان جوان و تازهکار در حد توان کوتاهی نکرده و خدماتش فراموش نشدنی است. شهادت میدهم که او وقتی در مسند مدیریتی نشسته بود، مشفقانه دغدغهٔ تولید آثاری در حوزه دفاعمقدس و مقاومت داشت و از تولید این آثار حمایت میکرد.
سخن کوتاه کنم. اگر «یک خانوادهٔ محترم» به واقع فیلمی توهینآمیز است، دوستان عزیزمان کوتاه بیایند و از عموم مردم ایران عذرخواهی کنند و تا جایی هم که از دستشان بر میآید –چون فیلم ظاهرا شریک خارجی دارد – به جمعآوری نسخههای آن کمک کنند. اگر هم برداشت معترضین اشتباه است، آن هم چاره دارد. با صدور مجوز اکران برای فیلم این مسئله پایان خواهد یافت.
بنابراین دوستانمان از همین امروز دست به کار شوند. بهترین شیوه هم این است که فیلم برای یک جمع محدودی به نمایش در آید. پیشنهاد میکنم در همین هفته جمعی از دوستان از طیفها و سلیقههای مختلف دعوت شوند. نیازی هم به جمع بزرگی نیست. مثلا حدود بیست نفر شاید کافی باشد. هم از مسئولان سازمان سینمایی، هم از مسئولان سیمافیلم که این روزها از طرف رسانهها برای تولید فیلمی ضد ایرانی در مظان اتهام هستند، دعوت بشوند. بقیهٔ افراد هم از میان چهرههای فرهنگی معقول و معتدل و منتقدان سینمایی و سینماگران انتخاب شوند. چند نفری هم از اهالی رسانه بهخصوص از میان معترضین حتما در این جلسه حضور داشته باشند. حتی اگر امکان دیدن فیلم روی پرده هم نبود، اشکالی ندارد. همینکه این جمع بتواند بلاواسطه در جریان مضمون و محتوای فیلم قرار بگیرد، کفایت میکند.
بنده به سبب رفاقت و دوستی با آفریده و بخشی، حاضرم پیشقدم بشوم و برای تشکیل این جلسه آستین بالا بزنم. آفریده و بخشی هم از پیش باید بپذیرند که به برداشت این جمع از فیلمشان - که به نوعی وظیفهٔ حکمیت را بر عهده گرفتهاند- احترام بگذارند و به تصمیمی که دربارهٔ فیلمشان گرفته میشود، گردن بنهند. حتما این حق هم برایشان محفوظ خواهد بود که دربارهٔ ترکیب این جمع نظر بدهند و افرادی با نظر این دو بزرگوار انتخاب بشوند.
به هر روی نگذاریم فضای سینما بیش از این غبارآلود و تیره و تار شود.
پیش از نوشتن این چند سطر یادداشتی منتشر شده در یکی از خبرگزاریها را میخواندم که «یک خانوادهٔ محترم» را با فیلم ضد ایرانی «آرگو» مقایسه میکرد. مقایسهای برای تشبیه این به آن. اگر این قبیل اظهار نظرها و نتیجهگیریها بویی از واقعیت داشته باشد، پس دوستان باید هر چه زودتر دست به کار شوند و از خود رفع اتهام کنند.
آرزوی قلبی من این است که همهٔ ماجرا سوءتفاهمی بیش نباشد. سرمایههای انسانی سینمای ایران به راحتی به دست نیامدهاند که به راحتی آنها را از دست بدهیم. بنابراین هر کس میتواند به وسع خود قدمی بردارد، باید کوتاهی نکند تا این ماجرا زودتر ختم به خیر بشود.
آفریده و بخشی هم به این نکته توجه کنند که اگر قصور و کوتاهی و اشتباه خود را – البته پس از اثبات آن - بپذیرند و برای جبران آن تلاش کنند، قطعا در چشم همگان بزرگتر و عزیزتر خواهند شد و این خود یکی از همان خیر و برکتهایی خواهد بود که در ابتدای سخنم به آن اشاره کردم.
5757
نظر شما