به تازگی آلبوم تکنوازی پیانویی منتشر شده به نوازندگی خانم نوشا ناطقی که بسیار به دلم نشست.
راستش را بخواهید پیش از اینکه این آلبوم را بشنوم هیچوقت نام ایشان را یا اثری از ایشان را نشنیده بودم. هنوز هم که تقریبا یک هفته است که دارم با این اثر زندگی میکنم اطلاعات ویژهای از شخص نوازنده و آهنگساز ندارم. بجز همان اطلاعات محدودی که در جلد آلبوم رویای عشق آمده است.
نکتهای که نظر من را در این آلبوم که 9 ترک دارد جلب کرد نوازندگی بسیار دلنشین این خانم هنرمند بود که به نظرم چقدر حیف که طی این سالها از ایشان در محافل عمومی استفادهء شایان ذکری نشده است. جالب اینجاست که طبق گفته بروشور این آلبوم، ایشان تمام وقتشان صرف آهنگسازی و تدریس پیانو میشود و شاگرد بزرگانی چون جواد معروفی و کامبیز روشن روان بودهاند و خودشان هم تمام موفقیتش را مدیون آندره مرادیان میدانند! که راستش از ایشان هم درعالم موسیقی نامی نشنیدهام، اما واقعیت این است که چه اهمیت دارد؟ اتفاقا اینطوری خیلی هم بهتر است که بر اساس کاری که از یک هنرمند میشنویم به قضاوت او و در واقع کارش بنشینیم پیش از آنکه به واسطهء افتادن نامش سر زبانها با انبوهی از پیشبرداشتها و پیشداوریها آلبومش را در سی دی رام بگذاریم.
پیانوی «رویای عشق» بسیار شیرین، روان و با گوش مخاطب آشنا و صمیمی نواخته شده است. شاید به نظر آنهایی که آلبوم «رویای عشق» را شنیدهاند نوازندگی پیانوی نوشا ناطقی سبک نوینی نباشد، چرا که در این راه شاید استادانی چون فریبرز لاچینی، مرحوم آندره آرزومانیان، مرحوم جواد معروفی و تا اندازهای سامان احتشامی بسیار شهرهاند.
از این نظر صفت «تا اندازهای» را برای سامان احتشامی ذکر کردم که او نوازندهای است درجه یک اما بیشتر کارش در زمینه پیانوی سنتی ایرانی است تا هرچیز دیگر حال آنکه دیگر استادان همیشه نگاهی به موسیقی ایرانی، موسیقی پاپ و حتی موسیقی کلاسیک داشتهاند. اما نکته ویژه درباره همه این بزرگواران این است که به هیچکدام از آنها به چشم پیانیستهای قهار و حرفهای نگاه نشده است و متاسفانه نمیشود. چرا که در جامعه موسیقی ما شیریننوازی پیانو جرمی است که از آن راه فراری نیست. درجهای است کمی بالاتر از موسیقی عامهپسند.
مرحوم آرزومانیان تا آخرین لحظهای که در قید حیات بود محکوم به جرم «شیریننوازی» بود و از زیر سایه این عنوان نتوانست خودش را بیرون بکشد. این در حالی است که بسیاری از جوانان این مرز و بوم عشقشان به نوازندگی پیانو بیش از آنکه به خاطر شنیدن قطعات باخ و بتهوون به وجود آمده باشد، با شنیدن «خوابهای طلایی» و «پاییز طلایی» پدید آمده است، اما مثل هر تب دیگری، تب روشنفکری و راخمانینف نوازی و نوازندگی پیانوی معاصر و پست مدرن و این کلمات و اسامی دهان پرکن چنان جامعهء پیانیست ایرانی را فرا گرفته که کمتر پیانیستی با دیدگاهی متفاوت جرات عرض اندام پیدا میکند. جالب اینجاست که بسیاری از همان پیانیستهایی که ادعای نوازندگی در سطح جهانی و سبکهای فوق نوین را دارند در خلوتشان و برای کسب آرامش، همین قطعات شیرین را مینوازند!
این هم از آن خصوصیتهای ایرانی است که پیانیستهای بزرگی چون اسامی که ذکر کردم در کشورمان همیشه زیر سایه القاب باقی میمانند. حال آنکه کسی چون ریچارد کلایدرمن سالهاست که نوازندگیاش تبدیل به مکتب شده و در زمرهء پولدارترین موسیقیدانان حال حاضر دنیاست. کتابهایش بسیار پرفروشند و کمتر کسی رقم دقیق و بالای فروش آلبومهایش در جهان را میداند. آن هم در دنیایی که مهد سبکهای کلاسیک و معاصر و پست مدرن و این حرفهاست نه در مملکت ما که در اشل هزاربار کوچکتر تنها تقلید آن سبکها - آن هم در نوازندگی پیانو - شنیده میشود.
هیچوقت یادم نمیرود سالها قبل معلم پیانویی داشتم که توصیه اکیدش این بود که آثار کلایدرمن را فقط باید موقع صرف نهار شنید! و از شنیدن «نامزدی عشق» (Wedding of Love) مو بر تنش سیخ میشد و عذاب وجدان میگرفت. در عین حال یادم نمیرود که تا چه اندازه من و همکلاسیهایم را مجبور به اجرای قطعات روسی بیروح و جان میکرد. اتفاقی که باعث شد تعداد هنرجویان آن کلاس به یکی دو نفر تقلیل پیدا کند و بسیاری ازآنها به خاطر همین سختگیریهای بیمورد در انتخاب قطعات، دیگر علاقهای به ادامه ساز زدن نداشتند.
آلبوم «رویای عشق» خانم نوشا ناطقی در واقع بهانه نوشتن این مطلب را دستم داد تا دلی را که مدتها بود از چسباندن این اتیکتهای مختلف به هنرمندان پر بود خالی کنم.
از طرفی دیگر ذکر این نکته هم ضروری است که آهنگسازی تمامی قطعات این آلبوم هم بسیار زیباست. ملودیسازیهایی زیبا، پایانبندیهای جدید، بهرهگیری از تمهای قطعات آشنا و آثار آهنگسازان ایرانی معروف از جمله دیگر ویژگیهای این اثر است. با این حال همچنان رواننوازی و رفاقت نوازنده با سازش بارزترین ویژگی آن است. مطمئنم که شما هم از شنیدن این آلبوم ولو در زمان ناهار خوردنتان لذت خواهید برد و مثل من دوست دارید که این نوازنده رسیتالش را بعد از این همه سال برگزار کند و ما را به شنیدن این آثار شیرین دعوت کند. بعید میدانم کسی به جای لذت بردن از آن، دچار عذاب وجدان شود...
5858
نظر شما