۰ نفر
۱۷ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۴۹

انگیخته‌ها لزوما با انگیزه‌ها همسویی ندارند، چه بسا انسان کاری به قصد نیکی کند، اما آثار مخربی بر جای نهد.

چندی پیش نویسنده‌ی فرهیخته جناب حجت الاسلام جعفریان در نقد ادعا و نوع نگاه کسی که در صدق، سادگی و خوبی‌اش شک نداشت، نوشته‌ای پر از درد و اندوه ارائه کردند که جا داشت و دارد بیش از این‌ها به آن پرداخته شود، به ویژه آن که چنین نگاهی از سوی همان عزیز که به یمن رسانه‌ی پرهیاهوی سیما و نیز صدا، در میان توده‌ی مردم مقبولیتی یافته، هر از گاهی و در قالب ادبیاتی مخصوص به خود ابراز می‌شود.
اساس سخن که گویی برای تعظیم کلام خدا و در واقع برای توجیه کنش‌های تبلیغی چند ساله‌ی خود ابراز شده بود، به بهای پایمال کردن همه‌ی دستاوردهای علمی بشر انجامید و بر کسی پوشیده نیست که این نگره، آن هم از سوی کسی که در لباس مبلغ دین قرار دارد، به شدت موجب دین‌گریزی عالمان و دین‌داران خواهد شد، خصوصا آن که همگان امروزه از نقش دانش‌ها آگاه‌اند و حضور مفید آن را به خوبی در زندگی خود تجربه می‌کنند. البته جناب جعفریان، به خوبی به کالبد شکافی آن پرداختند، دست مریزاد. در این نوشتار نویسنده بر آن است تا نگاهی به پیشینه‌ی تاریخی این رویکرد داشته باشد.
بنیاد اندیشه‌ی بسنده بودن قرآن، ریشه در باوری بسیار کهن دارد؛ از زمان رسول خدا(ص) چنین اعتقادی پدید آمد. مسلمانان که دین اسلام را آخرین دین، پیامبر آن را خاتم و کتاب آسمانی قرآن را دستورالعمل مسلمانی می‌دانستند، طبیعی می‌نمود که پاسخ همه‌ی نیازمندی‌های خود را در آن و از آن طریق بجویند، چنان‌که در آیه‌ای از قرآن برای چنین فهمی موید می‌یافتند: ولا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین. بر این نگاه، دسته‌ای از قضایا نیز مهر تأیید می‌نهاد: نقل است که روزی رسول خدا در دست عمر بن خطاب نوشته‌ای دیدند، پرسیدند چیست؟ عمر گفت: از اهل کتاب رونویسی کرده‌ام تا با خواندن آن آگاهی‌ای بر علوم خویش بیفزاییم. پیامبر غضبناک شد، چشمانش سرخ گردید، به گونه‌ای که انصار از این حالت گمان جنگی بردند. جمعیتی در پای منبر، بر گرد آن حضرت جمع شدند. رسول خدا برخاست و فرمود: من برای شما بهترین شریعت؛ درخشان و پاکیزه آورده‌ام، پس دچار تردید نشوید و حیرت‌افکنان شما را به بی‌راهه نکشانند۱ و ادامه داد: به خدا قسم  اگر موسی زنده بود، جز پیروی از من راهی پیش نمی‌گرفت۲. به گفته ابن کثیر، آن حضرت فرمان داد تا نوشته را از بین ببرند۳.
چنان که روشن است نه آیه ناظر به این برداشت است و نه داستان ذکر شده به بسنده بودن قرآن در همه‌ی ابعاد نظر دارد. آیه، چنان که مرحوم مطهری تصریح می‌کنند به لوح محفوظ نظر دارد نه قرآن۴ و داستان مذکور نیز ناظر به حوزه‌ی دین و شریعت است نه علوم؛ یعنی پیامبر اسلام(ص)، جامعه‌ی نوپای اسلامی را که هنوز از شناخت و ایمان کامل به شریعت بهره ندارند، از تمسک و توجه به دیگر شرایع بر حذر می‌دارد، اما این روی‌آورد برای بسیاری مفهوم نشد و با خوش‌بینی، شاید این خود عمر بود که بیش از همه دچار بدفهمی شد و در مقابل درخواست صریح پیامبر(ص) -در بستر احتضار- که تقاضای کاغذ و قلمی کرده و فرموده بود: بیایید برای شما چیزی بنویسم تا بعد از آن گمراه نشوید، به صراحت گفت: قرآن در میان شماست، برای ما قرآن کافی است!۵ و با این سخن به ظاهر مقبول، جهانی را از بهره‌مندی سخن پیامبر محروم ساخت.
این نگاه بعدها نیز دنبال شد و امروزه نیز کسانی هستند که به زعم دفاع از قرآن، همه چیز را در قرآن جستجو می‌کنند و گمان دارند که اگر غیر از این باشد کتاب خدا کارآمدی خود را از دست می‌دهد، در حالی که با اندک تأمل و ایمانی روشن می‌شود که قرآن کتاب هدایت است و هیچ امر هدایت‌گرانه‌ای نیست که در قرآن نیامده باشد. ‍به هر روی اکتفای به قرآن و بسنده‌دانی آن، هجمه‌هایی را متوجه مسلمانان کرد و برخی به استناد این سخنان و دسته‌ای از داستان‌ها کوشیدند تا با تسری‌بخشی این کج فهمی به همه‌ی مسلمانان، اسلام را در چالش با علوم نشان دهند و این برای اسلام شناسان پذیرفتنی نبود، از این رو مرحوم شهید مطهری که به راستی در دفاع از دیانت اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نکرد، در جاهای زیادی از آثار خود به نقد و نفی چنین نگاه تنگ‌نظرانه‌ای پرداخت و نشان داد که نه تنها هرگز قرآن مجید و پیامبر(ص) مردم را از بهره‌گیری از علوم دیگر باز نداشتند، بلکه بیشترین تشویق‌ها را به کار بستند تا مسلمانان، سرآمدی یابند. وی در همین راستا،‌ به مقوله‌ی کتاب‌سوزی ایران و مصر توجه می‌کند و تمام جد و جهد خود را به کار می‌بندد تا نشان دهد این داستان دروغی است که به خلیفه‌ی دوم، یعنی عمر بسته‌اند و چنین عملی از او و دیگر مسلمانان سر نزده است. وی با این کار از یک سو نمی‌تواند بپذیرد که اسلام چنین فرد یا افرادی را تربیت کرده باشد و از سوی دیگر نمی‌تواند قبول کند که هرگز مسلمانی به چنین کاری دست بیازد. این تلاش مطهری، به رغم وجود اخباری است که حاکی از مواجهه‌ی عمر با کتاب‌های مردم دیگر دارد۶، اما وی داستان کتاب‌سوزی را برساخته‌ای از سوی دشمنان آگاه و ابزارهای دست آنان می‌داند که دوستان ناآگاه به واگویه‌ی آن پرداختند، بدین جهت نمی تواند به پذیرش آن تن دهد۷، چون آشکارا آن را در تعارض با داده‌های قرآن و روایات صحیح اسلامی می‌داند که به  تأکید بر اهمیت علم‌آموزی و توجه به علم و عالم سخن دارند و طبعا نمی‌شود مسلمان آگاهی را یافت که بر خلاف آن راهی را بپیماید.
پایان سخن آن که دفاع از دین و قرآن اگر از مسیر درستی انجام نشود، با هر انگیزه‌ای که باشد، ضرری سهمگین به بار می‌آورد که جبران آن آسان نیست. قرآن کتاب خدا و هدایت است و هیچ نیاز دینی و اخلاقی نیست که در آن نباشد، اما خداوند بزرگ، بشر را پیچیده‌تر از آن، با نیازهای فراوان و خردمند آفریده است که باید به سامان‌دهی زندگی خود بپردازد و بدیهی است این تلاش بشری موجب پیدایی علومی می‌شود که ضروری زندگی اوست و نادیده انگاشتن آن خام‌اندیشی است؛ چنان که فرد مریضی نزد رسول خدا آمد و از درد خود شکوه کرد. پیامبر فرمود تا پیش طبیبی برود. او مدعی شد که خدا شفا می دهد. پیامبر فرمود: خداوند شفا را به واسطه‌ی طبیب می‌دهد۸ ولو این که مسلمان نباشد۹. این علوم گره از مشکلات آدمی گشوده و آسایش را برای او هدیه می‌کنند، هر چند این، تنها دین راستین است که آرامش را به وی اعطا می‌نماید.
 

 ۱- ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۶۶۶ و لسان المیزان، ج۲، ص۴۰۸
۲- ابن خلدون، العبر، ج۱، ص۴۳۶
۳- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۲۲۸
۴- رک: مطهری، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۲۹۰
۵- ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۹؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۹ و ابن کثیر، البدایة والنهایة ، ج۵، ص۲۲۷
۶- ابن خلدون، ترجمه تاریخ، ج۳، ص۱۰۰۳
۷- رک: مطهری، مجموعه آثار، ج26، ص۴۱۱
۸- کاشانی، بدایع الصنایع، ج۵، ص۱۲۷
۹- صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۱۸۴

 

  

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 233824

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 3 =