۰ نفر
۲۵ تیر ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۷

امیرحسین علم الهدی

این آیه از قرآن« ادْفَعْ بِالَّتى‏ هِىَ احْسَنُ فَاذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَداوَةٌ کَانَّهُ وَلِىُّ حَمیْمٌ » [1]
طریقه بسیار مؤثّر و مهمّى را براى پایان دادن به کینه‏توزیها و عداوتها، ارائه مى‏دهد و نقش اخلاق را در برچیدن نفرت‌ها و کینه‏ها روشن مى‏سازد، مى‏فرماید: «با نیکى، بدى را دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان، گرم و صمیمى شوند.»
سپس مى‏افزاید: این کار کار همه کس نیست، و این بزرگوارى وسعه صدر، از هر کس برنمى‏آید، «تنها کسانى به این مرحله مى‏رسند که داراى صبر و استقامتند، و تنها کسانى به این فضیلت اخلاقى نائل مى‏شوند، که بهره عظیمى از ایمان و تقوا دارند!»
«وَمایُلَقَّها الَّا الَّذینَ صَبَرُوا وَمایُلَقَّها الَّا ذُوحَظٍّ عَظیْمٍ »[2]
همیشه یکى از مشکلات بزرگ جوامع بشرى، انباشته شدن کینه‏ها و نفرت‌ها بوده که وقتى به اوج خود برسد، آتش جنگها از آن زبانه مى‏کشد و همه چیز را در کام خود فرو مى‏برد و خاکستر مى‏کند.
حال اگر با روش بالا (دفع بدى با نیکى) با آن برخورد شود، کینه‏ها، همچون برف در تابستان، بزودى ذوب مى‏شود و از میان مى‏رود، و جوامع بشرى را از خطر بسیارى از جنگ‌ها مصون مى‏دارد، از جنایات مى‏کاهد و راه را براى همکارى عمومى هموار مى‏سازد.
ولى همان گونه که قرآن مى‏گوید، این کار کار همه‌کس نیست و بهره عظیمى از ایمان و تقوا و تربیت اخلاقى لازم دارد. بدیهى است اگر خشونت با خشونت پاسخ گفته شود، و سیّئه با سیّئه دفع شود، خشونت‌ها به صورت تصاعدى بالا مى‏گیرد، و روز به روز دامنه آن گسترده‏تر مى‏شود و مایه بدبختی‌هاى عظیمى در سطح جامعه بشرى مى‏شود!
در این اوضاع و احوال سینمای ایران که چند سالی است بذر کینه و نفاق در حال پاشیدن است، چاره‌ای ندیدم که از قران کریم کمک بگیرم تا چنانچه خود را پیرو این کتاب الهام بخش می‌دانیم به آن تاسی کنیم تا راه درست نمایان شود.
به نظرم اصرار وزارت ارشاد و زیرمجموعه‌های ریز و درشتش به انحلال خانه سینما فارغ از قانونی بودن یا نبودن آن نشان از کینه‌ای عمیق دارد که شاید سیاست در آن نقش مهمی دارد، اما به نظرم از آن مهمتر اتفاقات 33 سال گذشته سینمای ایران است که تمام بضاعت‌های سینمای ایران از لحاظ نیروی انسانی کاربلد و خبره را در خانه سینما می‌توان به نظاره نشست که با نگاه دولت نهم و بالاخص دهم به سینما را همراه نیستند و همین همراهی نکردن را بس است که این خانه از پای بست ویران و منحل شود.
این نوشته نه قصد تحلیل سیاست‌های 30 سال گذشته سینمای ایران را دارد و نه می‌خواهد از ریل‌گذاری سینما طی این 3 سال اخیر یاد نماید هرچند اوضاع و احوال امروز سینمای ایران حکایت از سرنوشت این ریل‌گذاری‌ها دارد!
حکایت تلخ امروزین سینمای ایران همان حکایتی است که بغض‌های شخصی و گروهی تعدادی از سینماگران نه چندان مطرحی است که پس از 30 سال بر مسند نشسته‌اند و چنان در حال پاشیدن بذر نفاق و کینه در این کشتزار سینمایی هستند که میوه‌های آن را در جشنواره سی‌ام فجر دیدیم که چگونه سینما را به مسلخ بردند! نمی‌دانم چگونه می‌شود نمایندگان حاکمیت چنان کینه توزانه با مردمان و هنرمندان خود رفتار کنند و چنان بر طبل نفاق بکوبند تا به جای برسیم که نه از سینما نشانی ماند و نه از سینما نشان!
برفرض محال خانه سینما سراسر گناه و پلیدی و پلشتی، و آیا غیر از این است که هموطنانی از همین مرزو بوم و با گویش فارسی و دین اسلام در آن رفت و آمد می‌کنند؟ آیا این‌ها برادران و خواهران دینی‌مان نیستند؟ گوییم که خطایی کرده‌اند (که نکرده‌اند) آیا تاسی به قران کریم و گفتار خداوند فقط برای مجلس ختم است و لب طاقچه‌ها؟ آیا مگر می‌توان بر صندلی تکیه زد که بارها بزرگان گفته‌اند بغض‌های شخصی را در این صندلی‌ها پیگیری نکنید و همانند فرمایش مولایمان علی (ع) که به مالک اشتر یاد داد با مردمان چگونه باید برخورد کرد، چرا این گونه رفتار نمی‌کنیم؟
خیلی از اوضاع و احوال فعلی سینما متعجب نمی‌شوم که حاصل این بدبختی و ذلت سینمای ایران به خاطر همین کج خلقی‌ها و جواب بدی را با بدی دادن‌هاست! خیلی از اوضاع سینمای ایران شکوه نمی‌کنیم که متولیان آن به جای اتکا به سیره و روش بزرگان در حال تسویه حساب‌های شخصی و بغض‌های فروخورده 30 ساله‌شان هستند!
خیلی به آینده سینما طی یکسال آینده امیدوار نیستم که دولتی که توان حراست از سرمایه‌های فرهنگی‌اش را ندارد و با تمام کینه و بغض‌های فروخورده‌اش می‌خواهد سینما را از داخل تهی کند و شکست‌های پی در پیش در سینما به خاطر همین رویه کینه جویانه‌اش است!
تا زمانی که کینه‌توزانه دولت به سینمای ایران که نمودش در خانه سینما خودنمایی می کند نگاه کند، وضع همین است و بس و چاره‌ای نداریم که فعلا این روال ناپسند را تحمل کنیم تا سال دیگر ببینیم که دولت آینده آیا به تاسی از قران و فرمایش‌های بزرگان دینی در حوزه فرهنگ عمل می‌کند و یا به روش اسلاف دولت دهم بر طبل نفاق و کینه می‌نوازد؟
«خدایا، عقیده مرا از دست عقده‌ام مصون بدار و به من قدرت تحمل عقیدة مخالف ارزانی کن.» «خدایا، به هر که دوست می‌داری بیاموز که: عشق از زندگی کردن بهتر است، و به هرکه دوست تر می‌داری بچشان که: دوست داشتن از عشق برتر!» «خدایا، به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی‌سلاح، کار بی‌پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی‌دنیا، مذهب بی‌عوام، عظمت بی‌نام، خدمت بی‌نان، ایمان بی‌ریا، خوبی بی‌نمود، مناعت بی‌غرور، عشق بی‌هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن، بی‌آنکه دوست بداند، روزی کن.» «خدایا، چگونه زیستن را به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم دانست..."[3]
[1] .سوره فصلت آیه 34
[2] .سوره فصلت آیه 35
[3]از کتاب نیایش دکتر علی شریعتی

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 228205

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 12 =