قبل از حمله وقتی رزمندگان باخبر شدند که رمز عملیات ابوالفضل العباس (ع) است، همه به سقای دشت کربلا متوسل شدند و برخی نیز آب قمقمه هایشان را خالی کردند و با لب تشنه در آن عملیات شرکت کردند و...

به گزارش خبرآنلاین، «قمقمه های عطشان» مجموعه خاطرات جانباز شیمیایی محمدرضا زنجانی به همت علیرضا صداقت از سوی انتشارات سماء قلم منتشر شده است. نویسنده شرح حال جانباز را در مقدمه کتاب چنین بیان می کند: آقای محمدرضا زنجانی در شهر همدان شهرستان "مهاجران" در 15بهمن 1345 به دنیا آمد. در سن نوجوانی بود که جنگ شروع شد، وی در حالی که کمتر از 15 سال سن داشت به جبهه رفت و تا پایان جنگ حضوری فعال داشت و هفت بار در عملیات های مختلف مجروح شد که عبارت بودند از: در سال 1361 با حضور در عملیات ثارالله انگشتان دستش مجروح می شود. سال 63 بر اثر اصابت ترکش و موج انفجار از ناحیه سر، گوش و اعصاب و روان، سال 64 در هنگام شناسایی منطقه عملیاتی و مواضع دشمن، بر اثر برخورد با مین مجروح شد که هر دو پای وی و دست چپش صدمه دید. سال 65 یک بار در منطقه عملیاتی شهر مهران از ناحیه سینه مجروح شد. بار دوم نیز در جزیره مجنون بر اثر بمباران و گلوله باران شدید دشمن دچار موج انفجار و مصدوم شد.  سال 66 در منطقه عملیاتی شهر حلبچه بر اثر بمباران شیمیایی دشمن بعثی از ناحیه ریه، چشم و پوست مصدوم به شیمیایی شد. به نحوی که در حال حاضر هم تحت درمان می باشد و از کپسول تنفسی اکسیژن استفاده می کند. سال 67 در محور عملیاتی شلمچه نیز بار دیگر از ناحیه ی پا و ساعد دست چپ مجروح شده است. وی پس از اتمام جنگ یعنی در سال 1370 نیز به کمک رزمندگان حزب الله لبنان می شتابد و 4 ماه با رژیم صهیونیستی می جنگد. متاسفانه این رزمنده جانباز از سال 1381 به بعد به خاطر تشدید عوارض مواد شیمیایی راهی بیمارستان شده و در آنجا بستری می شود. وجود عوارض شیمیایی و آسیب های موج انفجار بر روی مغز و اعصاب، باعث شده که ایشان بیشتر خاطراتش را به یاد نیاورد. مولف آن دسته از خاطراتی که این جانباز بیاد داشته را به رشته تحریر درآورده است.

 

کتاب با فهرست عناوین شروع می شود و در یک صفحه به عنوان مقدمه و شرح حالی کوتاه از این جانباز فداکار نوشته و پس از آن خاطرات شروع و براساس سیر تاریخی پی در پی تنظیم شده اند. یعنی ابتدا خاطرات اوان کودکی، بعد دوره مکتب و مدرسه و بعد نحوه ثبت نام و آموزش نظامی و اعزام به منطقه و شرکت در عملیات ها و سپس با آخرین خاطراتی که از زمان تشرف به مکه داشته اند یعنی خاطره خداحافظی با مسجدالحرام کتاب خاتمه می یابد. در انتهای کتاب تعدادی از عکس های این جانباز سرافراز نیزضمیمه شده است.

 

در بخشی از خاطره ای با عنوان «قمقمه های عطشان» می خوانیم:

« در سال1365 عملیات کربلای یک، برای آزادسازی شهر مهران من در لشکر علی ابن ابی طالب(ع)، واحد اطلاعات و عملیات مشغول انجام وظیفه بودم. مهران بعد از فتح فاو توسط صدامیان در تاریخ 26/2/65 برای دومین بار اشغال شد. امام خمینی (ره) از مسئولان و فرماندهان خواستند که مهران باید هر چه زودتر آزاد شود. این عملیات در تاریخ 9/4/65 و در اوج گرمای تابستان با رمز "یا ابوالفضل العباس ادرکنی " انجام شد. قبل از حمله وقتی نیروهای عمل کننده (رزمندگان) باخبر شدند که رمز عملیات حضرت ابوالفضل العباس (ع) است. همه به سقای دشت کربلا متوسل شدند و برخی از نیروها نیز آب قمقمه هایشان را خالی کردند و با لب تشنه در آن عملیات شرکت کردند. خیلی از بچه های گردان های امام سجاد (ع) شب عملیات با لب تشنه به شهادت رسیدند. در این عملیات بود که شهر مهران بار دیگر آزاد شد و بنده هم توفیق مجروحیت در آن عملیات را داشتم. الآن هم با گذشت 25 سال از آن عملیات، بعضی اوقات با خودم فکر می کنم که ای کاش کسی بود که به زائرانی که از مرز مهران عازم کربلای حسینی می شوند، می گفت که فرزندان ایران اسلامی بالب تشنه این منطقه را از لوث متجاوزان بعثی پاک کردند، تا بیشتر قدر زیارت شان را بدانند و در حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) یادی از آن دلاور مردان کنند».

 

کتاب با چند نمونه عکس های این جانباز شیمیایی از دوران نوجوانی و حضور در جبهه‌ خاتمه می یابد.

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 225799

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =