*با پایان مذاکرات بغداد، متاسفانه محافلی در داخل و خارج از کشور برای نتیجه گیری این گفتوگوها شتاب به خرج میدهند و معتقدند که مذاکرات دو روزه بغداد نتیجهای دربر نداشته است. اساسا مذاکره برای حل و فصل موضوعاتی است که محل اختلاف است و اگر این اختلافات وجود نداشت که مذاکره معنایی نداشت. موضوع هستهای ایران بیش از 10 سال است که روابط ایران و غرب را تحت الشعاع قرار داده است.
برای حل مشکلات فی مابین، حسن نیت لازم است که اگر نباشد هر دو طرف زمان از دست میدهند. الان با توجه به این مسائل، این استنباط وجود دارد که احیانا طرفین موفق نشدند که نسبت به حسن نیت طرفین اعتماد کنند و بر اساس اعتماد وارد شوند. اما باید گفت این که ما انتظار داریم میزان غنیسازی مورد نظر خود را به طرف غربی بقبولانیم و طرف غربی هم درصدد اعمال نظر موضوعات پیشنهادی خود درباره سطح غنیسازی است از جمله پیچیدگیهای فنی مذاکرات هستهای است که در فرآیند گفتوگوها حل میشود و طرفین باید با میانداری به حد وسطی درباره خواستههای خود برسند.
دربسته پیشنهادی غرب گفته شده است که ایران باید غنیسازی خود را از 20 درصد به سطح 5 درصد کاهش دهد و این به معنای آن است که با قبول این مسئله توسط ایران، به طور طبیعی موضوع استفاده از اورانیوم فرآوری شده تا سطح 20 درصد از دستور کار کشورمان خارج میشود و دیگر نیازی نیست که ایران و غرب برسر این مسئله توقف کنند. این یک مسئله ثانویه است در حالیکه مذاکره برای حل و فصل اصل قضیه است و مسائل ثانویه جابه جا میشود. این موضوعی است که نباید درباره آن بیحوصلگی و عجله به خرج داد و شرایطی را که برای اعتمادسازی فراهم شده با بحث بر سر این مسائل فنی از دست داد.
/29217
نظر شما