۰ نفر
۳۰ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۸

روزنامه جام‌جم نوشت:

 یک مرد قاچاقچی که به اتهام شکنجه و قتل کودک 5‌‌‌/‌‌‌2 ساله‌ای تحت تعقیب پلیس آگاهی مشهد بود، دستگیر شد.

13 فروردین ماه زن جوانی در حالی که دختر خردسالی را بغل کرده بود، سراسیمه وارد بیمارستان امدادی مشهد شد و از پرستاران اورژانس برای نجات فرزندش کمک خواست. پرستاران با بررسی وضعیت کودک متوجه شدند او نفس نمی‌کشد و مرده است. مسوولان بیمارستان با توجه به آثار سوختگی و ضربه‌های متعدد در بدن نحیف کودک و احتمال این که او مورد کودک‌آزاری قرار گرفته باشد، مانع از خروج مادر جوان از بیمارستان شدند و مرگ مشکوک دختر خردسال را به مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مشهد گزارش کردند. ماموران با اطلاع از این موضوع عازم بیمارستان شدند و مادر کودک را بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل کردند. جسد کودک نیز به پزشکی قانونی انتقال یافت.

زن جوان: کودکم تصادف کرده است

مادر کودک در بازجویی‌های مقدماتی گفت: دخترم نیلوفر روز حادثه برای بازی با بچه‌ها به کوچه رفت و وقتی بازنگشت، به دنبال او به خیابان رفتم و مشاهده کردم دخترم تصادف کرده و راننده گریخته است. در ادامه تحقیقات معلوم شد، زن جوان به مواد مخدر کراک اعتیاد دارد و چندی پیش به خاطر ازدواج دوباره شوهرش، خانه‌شان را ترک کرده و همراه کودکش برای ادامه زندگی به مشهد آمده است.

ردپای یک قاچاقچی در خانه زن معتاد

ماموران به تحقیق از همسایه‌های این زن جوان پرداختند و معلوم شد این کودک مدام در حال گریه بوده و بیقراری می‌کرد و در ضمن یک مرد قاچاقچی نیز به خانه این زن در رفت و آمد بوده است. با اطلاعات به دست آمده از همسایه‌ها، مرد قاچاقچی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.

مادر، عامل جنایت را معرفی کرد

در این مرحله زن جوان دوباره بازجویی شد که در اظهارات جدید خود گفت: پس از آن‌که شوهرم با زن دیگری ازدواج کرد و مرا به دلیل اعتیادم تنها گذاشت، همراه دختر 5‌‌‌/‌‌‌2 ساله‌ام به مشهد آمدیم. در این شهر خانه‌ای اجاره کردم و با انجام کارهای خدماتی، هزینه زندگی‌مان را تامین می‌کردم. یک روز سوار خودرویی شدم که راننده آن وقتی متوجه اعتیادم شد، از من خواست برای خرید مواد مخدر به خانه‌ای که پاتوقش است، بروم. در جریان این رفت و آمد‌ها مرد قاچاقچی به من علاقه‌مند شد و خانه‌ای برایم اجاره کرد، اما او علاقه‌ای به فرزندم نداشت و همیشه او را کتک می‌زد. وقتی به رفتارش اعتراض می‌کردم، مرا هم کتک می‌زد و دست و پای دخترم را با سیخ داغ و سیگار می‌سوزاند.

وی با اشاره به شکنجه شدن دخترش از سوی مرد قاچاقچی گفت: او عصبی بود و هر وقت نیلوفر گریه می‌کرد، او را بشدت کتک می‌زد و ساعت‌ها در اتاق حبس می‌کرد و می‌گفت باید فرزندت را نزد شوهر سابقت بفرستی. من طاقت دیدن این کودک را ندارم.

سیزده به‌در نحس برای نیلوفر

زن معتاد درباره روز حادثه گفت: آن روز سیزده به‌در بود و شوهر صیغه‌ای‌ام (پویا) به خانه‌مان آمد تا با هم به گردش برویم. در حال آماده کردن نیلوفر بودم که او بهانه می‌گرفت و نمی‌گذاشت لباس‌هایش را بپوشانم. پویا با دیدن گریه‌های بی‌امان نیلوفر عصبانی شد و با شیلنگ ضرباتی به سر او زد.

متهم اضافه کرد: وقتی متوجه شدم دخترم نفس نمی‌کشد، با داد و فریاد از همسایه‌ها کمک خواستم، اما او مرا هم کتک زد و دست‌هایم را با پارچه‌ای بست و مرا در اتاق زندانی کرد. پس از مدتی کوتاه دستانم را باز کرده و با شکستن در اتاق، سراسیمه نیلوفر را به بیمارستان رساندم.

در پی اظهارات این مادر معتاد، عامل جنایت – مرد قاچاقچی – تحت تعقیب قرار گرفت تا این که 2 روز پیش در یکی از پاتوق هایش در جنوب شهر مشهد دستگیر شد.

انکار متهم به قتل کودک

مرد کودک‌آزار در بازجویی به پلیس آگاهی مشهد گفت: من قبول دارم گاهی نیلوفر را کتک می‌زدم، اما عامل قتل او نیستم. روز حادثه همسر صیغه‌ای‌ام که پس از مصرف مواد مخدر (شیشه) دچار توهم شده بود، به دخترش حمله‌ور شد و او را کشت، من هم از ترس متواری شدم تا این که روز بعد از حادثه از یکی از دوستانم شنیدم نیلوفر مرده است.

بنابراین گزارش، این زن و مرد که قتل نیلوفر کوچولو را به گردن یکدیگر انداخته‌اند، با قرار قانونی در بازداشت به سر می‌برند. پلیس دیروز گفت: تحقیقات تکمیلی برای رازگشایی از این حادثه همچنان ادامه دارد.

47282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 208451

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 19
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • گندم IR ۰۹:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    38 0
    خدايا .......................
  • بدون نام IR ۰۹:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    58 2
    واقعا انسان تا کجا باید سقوط بکنه که بتونه یک بچه رو یک بچه معصوم و بی دفاع رو بکشه یا حتی کتک بزنه .اینجور آدمها مصداق دقیق کالانعام بل هم اضل میباشند
  • ناشناس IR ۰۹:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    35 0
    این هم از عواقب پر و بال دادن به آقایان که ازدواج مجدد کنند و زن و بچه شان را آواره خیابون و بیابون کنند و اونها رو تو دام گرگ هایی بیاندازند که از روی ناچاری به این ریسمان چنگ می زنند و بعد که اتفاق می افته همه ایراد از خانومه بوده و معتاد و دزد و قاچاقچی و... و همه کاره می شه بدید بی زحمت این خبرها رو مسئولین غافل ما بخونند تا بدونند دارند با خانواده ها چکار میکنند هرچند که این نظر و نشون نمی دید!!!
    • بدون نام IR ۱۱:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
      28 0
      مسئولین اگر به فکر مردم بودن که این اتفاقات نمی افتاد هر کی جیب خودشو پرمیکنه اصلا هم به فکر کس دیگری نیست
  • فرزند ایران IR ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    20 0
    من یه درخواست از خود خبرانلاین داشتم.خواهشن بیاید اورژانس اجتماعی 123 که کارش حمایت از کودکان است به صورت جامع و کامل معرفی کنه تا شاهد اینگونه اتفاقات تلخ نباشیم
  • بدون نام IR ۱۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    26 1
    واقعا دلم برای اون بچه میسوزه، یکسری از بچه ها تو ناز نعمت و یکسری دیگه...... دنیا جای قشنگی نیست. شایدم راحت شده چون آینده خوبی نداشته!!
  • بدون نام IR ۱۱:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    20 0
    وقتی یه مرد از زن و بچش حمایت نکنه هر بلایی سر اونها می یاد بله آقاهه رفته زن گرفته بعدش هم سراغی از زن و بچش نگرفته خب معلومه که بچه یا سر ار قبرستون در می یاره یا به فلاکت می افته
  • ایرانی IR ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    18 0
    یاد داستان کودک مادری افتادم که وقتی زنی ادعا کرد بچه مال اونه و قاضی خواست بچه رو به دو نیم کنه، بخاطر عشق مادرانش راضی به جدایی از جگر گوشش شد تا بچه زنده بمونه، اونوقت اینجا مادری جگر گوششو فدای آتیش موادش میکنه. مادر هم مادرهای قدیم
  • بدون نام CA ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    2 21
    ازدواج موقت خوبه مشكل از قوانين مربوط به اونه كه براي زن هيچ حقي در نظر نگرفته
  • بدون نام IR ۱۲:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    20 0
    دختر من 8 ماهه اس.وقتی شبی، نصف شبی کوچکترین صدایی میکنه و یا شیر میخواد من و همسرم دوتایی بیدار میشیم و تا رفع نیاز بچه و خواب دوباره اش پای تختش می مونیم حتی پس از خوابش هم من مدتی نگاش میکنم و بعد میخوابم. اینه که با شنیدن اینجور خبرها مخم هنگ میکنه که آیا ممکنه کسی با کودک خودش و یا حتی بقیه بچه ها اینجور رفتار بکنه؟اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
  • جلال IR ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    9 2
    کاش من میمردم ویا کور میشدم تا همچون خبرهایی را نمی دیدم
  • بدون نام IR ۱۴:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    12 0
    این زباله ها به آسانی قابل بازیافت نیستند.آنها را به وسط کویر لوت ببرید و رها کنید. تا برای بدست آوردن دوباره زندگی تا سر حد مرگ تلاش کنند
  • بدون نام IR ۱۵:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    12 0
    اشکم دراومد ... چرا کسی به فکر مردم نیست.
  • بدون نام IR ۱۹:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
    6 2
    اول زن را نکشیدبلکه برای عبرت دیگران درمحل زندگی اش بگردانیدوبعد او را باهمان شلنگ آنقدربزنیدتانفسش بالا نیاید
  • بدون نام IR ۰۱:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۱
    4 2
    جفتشون رو باید با اون شیلنگ اینقدر بزنن تا جونشون در بیاد و درس عبرت بشه. من کاملا با تنبیه اونا در میون مردم و بعدش حبس ابد همراه با کار اجباری در اردوگاه های سخت موافقم تا زجر کش بشن
  • بدون نام IR ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۱
    2 0
    ای اشغال
  • بدون نام IR ۱۲:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۱
    6 0
    پدر نيلوفر بايد بره بميره كه بچه شو سپرده به يه مادر معتاد و خودش رفته پي زن جديدش
  • فاطمه IR ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۱
    3 1
    خواهش ميكنم درملا عام با همون شلنگ بزنيدشون تا ديگه زنده نمونن.خواهش ميكنم ازتون.اينا حيوونن
  • ایمان IR ۱۴:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۳۱
    3 0
    آثار لقمه حرومه،از این بهتر نمی شه طرف قاچاقچیه میخوای آدم نکشه..............................