به دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی عرض کردیم که عده ای علم مخالفت با فلسفه را در رسانه ها بر داشته اند. گذشته از مقاصد سیاسی و غیر سیاسی اینها، چه پاسخی باید به این جماعت که در گذشته و حال این شبهات را بیان می کنند، بدهیم؟

به گزارش خبرآنلاین این استاد فلسفه دانشگاه در آغاز لبخندی زد و گفت باز حرف های تکراری. تا کی؟ 

ایشان البته کوتاه پاسخ گفت: « طرفداران فلسفه، مخالفان خود را در مقابل این استدلال قرار می دهند، و می گویند: یا فلسفه و استدلال فلسفی طریقی است که انسان می تواند از آن طریق به نوعی از حقیقت نائل گردد یا نه؟ اگر کسی بگوید: فلسفه چیزی است که می تواند چهره ای از حقیقت را برای انسان آشکار سازد، ناچار به ارزش و اعتبار فلسفه اعتراف کرده است.
ولی اگر کسی این ارزش و اعتبار را انکار کرده و فلسفه را امری بی حاصل به شمار اورد، ناچار باید برای اثبات این سخن به نوعی استدلال دست یازد و در همین مورد است که منکر فلسفه با حربه ی فلسفه به جنگ فلسفه می رود و در عین انکار فلسفه، به دامن فلسفه پناه می برد."

 وی ما را به مطالعه کتاب «وجودِ رابط و مستقل در فلسفه اسلامی» که به قلم خودش منتشر شده است توصیه کرد و گفت: در آنجا هم آورده ام، هیچ چیزی برایم مضحک تر از منظره ی دشمنان ظاهری فلسفه نیست، زیرا این اشخاص به استدلال های پر طمطراق متوسّل می شوند، تا ثابت کنند که فلسفه وجود ندارد. مخالفان فلسفه می گویند، فلسفه همان گونه که در زمینه ی علوم طبیعی، نقش مهمی به عهده ندارد، در زمینه ی علوم اقتصادیريال سیاسی و اجتماعی نیز حرفی برای گفتن ندارد، زیرا کلیه امور اجتماعی باید با ملاک مصلحت شنجیده شود و مصلحت چیزی است که به فلسفه نیازمند نیست. ولی این اشخاص از این نکته غافل شده اند که این سخن به هیچ وجه از فلسفه کنار نیست. زیرا وقتی در مورد امور اجتماعی مصلحت را ملاک کار خود قرار می دهند، معنی سخن آنان این است که در کار خود، هدف یا غایتی را از پیش در نظر گرفته و برای تحقق بخشیدن به آن کوشش می نمایند. در همین جا این پرسش پیش می آید که این هدف چیست؟ در مقابلِ پاسخ به این پرسش می گویند: هدف فقط قدرت مملکت است. در اینجا دوباره فیلسوف می پرسد: چرا باید قدرت ممکلت هدف باشد؟!"

دکتر دینانی افزود : "مخالفان فلسفه اگر کوشش کنند که در برابر این پرسش، نظر خود را توجیه نمایند، ناچار باید گفت از حوزه ی یک نظریه ی سیاسی و اقتصادی خارج شده اند و به قلمرو فلسفه، وارد شده اند. برای سردمداران امر اجتماعی، آنچه بیش از این مسئله، اهمیت دارد این است که گفته می شود: در جامعه، چه چیز واقعی است؟ و آنچه واقعیت دارد، تا چه درجه از واقعیت، برخوردار است؟ جای هیچ گونه تردید نیست که جامعه در نظر انسان یک نیروی واقعی به شمار می آید، شاید نیروی جامعه از نیروی هر عنصر دیگر در این جهان برای انسان واقعی تر باشد. اکنون در اینجاست که بی درنگ با یک مشکل روبرو می شویم، اگر به اطراف خود نگاه کنیم، در جامعه فقط انسان ها را مشاهده می نمائیم. اگر در جست و جوی نوعِ بشر باشیم، فقط به افراد، دست خواهیم یافت. پس بسیار ی از حکما نیز بر این عقیده اند که کلّیِ طبیعی چیزی جز وجود افراد نیست. اینکه گفته اند: "الحق ان وجودالطبیعی معنی وجود اشخاصه"
/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 207488

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 17
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی IR ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    33 6
    خدا این استاد ارزشمند را برای جامعه علمی و فلسفی ما نگهدارد
  • بدون نام IR ۱۵:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    10 37
    بنزین رو دریاب فلسفه چیه. فلسفه هم شد نون
  • صدرا IR ۱۶:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    24 9
    ایشان حقیقتا فیلسوف بزرگی هستند. لطفا خبرآنلاین نظرات ایشان را بیشتر انعکاس بدهد . به جای نظرات آدم های سخیف و کوچکی مثل .....
  • بدون نام IR ۱۹:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
    10 11
    جواب دکتر دینانی در عین کوتاهی و قابل فهم بودن برای عامه مردم، بسیار مناسب و جامع بود. در علم اقتصاد، دو مکتب (گرایش فکری) اصلی وجود دارد که عبارتند از اقتصاد بازار(اقتصاد آزاد) و اقتصاد دولتی( مبتنی بر برنامه ریزی متمرکز) که دو سر یک طیف بوده و تمام مدلها و الگوهای اقتصادی برگرفته از این دو طیف هستند. مفروضات بنیادین هر دو مکتب یاد شده توسط دو فیلسوف بزرگ عنوان شده اند. یعنی آدام اسمیت(فیلسوف اسکاتلندی پایه گذار اقتصاد کلاسیک یا همان آزاد) و کارل مارکس(فیلسوف و نظریه پرداز اجتماعی طرفدار جمعگرایی). اقتصاد آزاد به دنبال ایجاد آزادی فعالیتهای اقتصادی است و اقتصاد دولتی به دنبال عدالت اقتصادی است. و این اهداف (همانطور که پیش از این گفته شد) توسط دو فیلسوف تبیین شده اند--همانطور که دکتر فرمودند
    • بدون نام IR ۱۱:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
      6 2
      شما اول اثبات کنید این نظریات متناقض اقتصادی علم است ؛انچه که به ان اقتصاد بازار گفته میشود مشتی نظریه هستن که هر کدام در برهه ای کارائی عملی داشته و سپس به بوته فراموشی سپرده شده است که گاها در تضاد با هم میباشند
    • v IR ۱۲:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
      0 2
      اقتصاد نئوکلاسیک از بنیاد غیرعلمیه وتا به حال هیچ تبیین علمی روشنگری ارائه نکرده!
  • بدون نام IR ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    11 6
    فلسفه يك علم است مانند علم رياضي و علوم اجتماعي و ... . اما من يك سوال دارم: كشور ما در حوزه دانش فعاليت ها اثربخش و زيادي را در چند قرن انجام نداده است. اما حداقل در علوم رياضي و بعضا پزشكي فعاليت‌هاي نسبتا خوبي صورت داد، اما چرا آخرين كاري كه ما در فلسفه انجام داديم مربوط به 400 سال پيش مي شود؟ اصلا بازخورد فلسفه در جامعه ما چه بوده و فيلسوفان ما چه كمكي به تصميم گيري هاي تاريخي ما كرده اند و چه اثر مثبت يا منفي گذاشته اند؟ در حالي كه در كشورهاي پيشروي دنيا مانند آلمان، آمريكا و ... هنوز كه هنوز است نظريات فيلسوفان باعث ديدگاه و استراتژي دولت هاست و در كشور ما انقدر فلسفه و فيلسوفان بي‌مايه هستند كه دولت و ملت به ديدگاه‌هايشان به جاي تامل و تفكر و استفاده، مي‌خندند.
  • علی IR ۰۹:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    9 18
    وودی آلن : فلسفه روی کاغذ قشنگه ولی وقتی می خواد عملی بشه اصلا چیز جالبی از کار در نمیاد
    • بدون نام IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
      12 5
      لطفا در مورد چیزی که از ان اطلاع نداری صحبت نفرمایید چون مثل اقای عباسی درهم برهم میبافی.
  • آژو IR ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    8 14
    .. اخوی!! عباسی با فلسفه آشنایی داره و متدهاشو هم میشناسه. مساله عباسی اصطلاح جعلی فلسفه اسلامی هستش، اون(فلسفه اسلامی) رو انحراف در تفکر دینی میدونه و معتقده تفکر در دین و قرآن عنوانش حکمت و سازو کار حکمت با سازوکار فلسفه دوتاست. با فلسفه اسلامی یا غیر اسلامی نمیتوان به درک و تفسیر مناسبی از دین رسید.
  • بدون نام IR ۱۱:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    7 8
    کجا فلسفه برای کشف حقیقت قدمی به جلو برداشته تمام این حرفها چرخ زدن به دور خوده لطفا در پاسخهای جناب دینانی بیشتر تعمق کنید
  • بدون نام IR ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    3 1
    گاهی مراد از فلسفه اندیشیدن است و خردورزی و گاه تکرار سخن قدما و تقلید از نظرات آن ها . نگاه نخست قابل ستایش است اما روش دوم چطور ؟ آن چه ما در حوزه آراء فلسفی می بینیم همه در جدال و تعارض با هم است . آیا دعوت انبیا به این کشمکش هاست یا به حقیقتی دیگر ؟
  • محسن US ۱۵:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    3 19
    خیلی دوست دارم کاریکاتور حسن عباسی دربند فلسفه را ببینم. با این جواب عباسی و طرفدارانش بد جور گرفتار شدند
  • روزبه IR ۱۶:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۴
    4 3
    نه فیلسوفانِ معاصرِ ایرانی از کم مایگی شان است که دولت از آنها استفاده نمی کند (و خدا کند آن روز نرسد) نه آن فیلسوفانِ امریکایی و اروپایی که سر در کاسه دولت های مطبوع شان دارند، علامه دهر هستند. آن چه نوشته اید تنها از «خودکم بینی» شما نشأت می گیرد و از این نکته که نمی بینید که هیچ گذرِ مستقیمی از تفکر فیلسوف به عملِ دولت وجود ندارد. آن فیلسوفانی که دولت از آن ها استفاده می کند، کارمند اند، نه فیلسوف. فلسفه در ایران هزار فراز و نشیب داشته است. هزار مشکل هم دارد اما مأمنِ عقل است و آنجا است که عقل می تواند به خود بپردازد. نواخباریگری و نواشعریگری تان، باز هم قصد آن دارد که به تعطیل عقل حکم کند.
  • بدون نام IR ۱۴:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۷
    6 1
    حضرت ایت الله بهجت از استاد خود مرحوم آیت الله غروی(ره) کمپانی نقل می‌فرمودند که بدون خواندن فلسفه، کتاب کفایة الاصول فهمیده نمی شود. http://khabaronline.ir/detail/208007/culture/religion همچنین http://khabaronline.ir/detail/207153/
    • بدون نام IR ۱۳:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۲
      0 0
      عزیز، این موضوع ربطی به این بحث ندارد. این سخن از آیت الله بهجت ناظر به این نکته است که در کفایة‌‌الاصول مباحث اصولی و فلسفی را ممزوج کرده است و باید برای فهم کتاب مذکور،‌پیش زمینه های فلسفی داشت.
  • بدون نام IR ۱۵:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۲
    3 2
    فلسفه یعنی رنج حسین پناهی