یکی از کاربران خبرآنلاین در کامنتی، خاطراتش را از زمان تماشای سریال اوشین روایت کرده‌است.

به گزارش خبرآنلاين، «رضا - س» نوشته: «شبهای شنبه، ساعت 9:00 زمانی بود که سریال اوشین در تلویزیون ملی ایران پخش می‏شد. من یک پسر 7-8 ساله بودم که در یک شهر کوچک زندگی می‏کردم. تمام خویشاوندان ما که تلویزیون رنگی نداشتند در خانه ما جمع می‏شدند تا اوشین ببینند (نام این سریال در ایران «سالهای دور از خانه» بود).»

 

او ادامه داده:« حس دیدن این سریال همچنان در ذهن من می‏درخشد و موسیقی آن تا سالها همراه من بوده و خواهد بود. داستان اندوهناگ یک دختر روستایی که با زندگی خشونت‏بار و فقر خود می‏جنگد. برای سالها اوشین به عنوان نمادی برای زن ایران بود. هیچ سریال دیگری در ایران، تاثیر ژرفی که سریال اوشین داشت را نداشته است. اگر چه شاید این مسئله به خاطر وضعیت خاص جامعه ایرانی در آن زمان بود. من به این فیلم رتبه 10 از 10 می‏دهم.»

 

شما هم مي توانيد نظرتان در مورد سريال هاي دهه هاي 60 و 70 شمسي، كارتون ها و برنامه هاي خاطره انگيز آن سال ها را به صورت كامنت مطرح كنيد.

5757

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 192695

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 120
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • هم سن و سال IR ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    147 2
    انصافا با تموم علاقه مردم این سریال رو نگاه میکردن چون مشکلات این مردم در زمان انقلاب و جنگ کمتر از اوشین نبود.
    • IR ۲۲:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      15 0
      صحنه ای که اوشین ریوزو رو تو جنگل در حالی که ریوزو خودکشی کرده بود رو دید هرگز فراموش نمیکنم
    • سعید IR ۰۰:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
      18 0
      داغون اون سریال بودیم
  • بدون نام IR ۱۱:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    116 1
    اوشين سريال ناراحت كننده‌اي بود. من هشت، نه سال بيشتر نداشتم و اون اولين باري بود كه از ديدن يه صحنه سريال تلويزيوني گريه مي‌كردم. يادمه شنبه شب‌ها پخش مي‌شد و ما همگي منتظر بوديم دوباره اوشين رو ببينيم. چه آدماي ساده‌اي بوديم...
    • بدون نام US ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      34 22
      با این شرحی که شما ارائه دادید، بیشتر از اونکه ساده باشیم، "خود آزار" بودیم که جمع می شدیم سریال ناراحت کننده ببینیم!
  • رضا IR ۱۱:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    33 54
    سلام. من فقط اومدم كه بگم نظر خاصي ندارم.
    • مهدی IR ۱۲:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      47 6
      این حس خالصانه ات برای نظرگذاری من رو تحت تاثیر قرار داد! --- منم سریال اوشین رو دوست داشتم؛ و همچنین: جنگجویان کوهستان - چوبین - فوتبالیست ها (سری اول) - شهر موشها - مزد ترس.
  • حميدرضا IR ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    77 2
    من كه ياد ريوزو ميفتم.ترب داشت.
    • رضا IR ۱۶:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      20 0
      هنوز به لباسهای دست دوم نام تاناکورا می دهند که نام خانوادگی ریوزو بود
  • بدون نام IR ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    150 2
    میدونید چرا این تیپ سریالها در ایران اینقدر طرفدار داره؟ چون به طرز وحشتناکی نمایشگر بدختی و فلاکتی که میتونه سر ما آدما بیاد.
    • بدون نام IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      20 3
      باز پیچیوندیها!! ژنتیک سانسورچی هستیدها!! با دیالیز هم خونتون پاک نمیشه!! حرف راست هم تلخه هم درد داره!
    • بدون نام IR ۱۵:۳۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      13 4
      نه عزیزم!بخاطر اینه که بفهمی هر پیشرفتی با سختی شروع میشه. هلو برو تو گلو،رو باید تو داستانهای تخیلی و پرونده های قضایی بخونی.
    • بدون نام IR ۱۵:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      9 2
      ما تا زمانی که پاییز وزمستون وبهار تو شهر بودیم سریال رو راحت می دیدیم ولی همین که تابستون به ییلاقمون که شهری خیلی کوچیک بود می رفتیم غصه مون می شد جنگ بود وبرق هم قطع می شد.بنظرم دولت برای صرفه جویی ،برق مناطق محروم رو قطع میکرد!یادش بخیر که چقدر با بچه های همسایه داد وبیداد میکردیم تا برق بیاد،ولی افسوس که برق آخر سریال می اومد ودستمون می موند تو پوست گردو.
  • بدون نام IR ۱۱:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    60 1
    من بچه بودم كه اين سريال پخش مي شد. تنها چيزي كه از اين سريال يادمه اينكه همه همسايه ها نيم ساعت قبل شروعش به آنتن ور وي رفتن كه يه وقت موقع پخشش تلوزيون خراب نشه. وقتي فيلم رو نگاه مي كرديم ميتونستم بازتاب غم دختر رو تو چشم تك تك اعضاي خونوادم ببينم. شايد يك جورايي ياد زندگي و سختي هاي خودشون ميفتادند.
  • بدون نام US ۱۱:۴۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    56 5
    فقط یادمه همش داشتند برنج می خوردند. چیز دیگه ای یادم نیست.
    • سارا IR ۱۲:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      39 2
      برنج با تربچه
    • بدون نام US ۱۳:۲۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      17 1
      تربچه خوردن هیچ وقت برام جا نیفتاد
    • بدون نام US ۱۳:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      34 4
      شاید پس از سانسور فراوان، فقط برنج خوردنش مونده بود هی پخش می شد.
  • نجمه IR ۱۱:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    55 2
    منم یادم میاد ..خیلی سختی کشید مادر شوهر بدجنسی داشت که خیلی اذیتش می کرد ولی خداییش از جومونگ هم پر بیننده تر بود
    • بدون نام IR ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      42 8
      جومونگ رو با این سریال عالی نمی شه مقایسه کرد.
  • بدون نام IR ۱۱:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    12 13
    رضا جان منم اومدم بگم که با تو هم نظرم.
  • جوادی f IR ۱۱:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    16 2
    اولین چیزی که به نظرم میرسه برف سنگین بود که تو شهر ما میامد
  • بدون نام IR ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    46 1
    با احترام به همه نظرات، يادم نمي ياد خودمون يه سريال ايراني داشته باشيم كه اين همه مورد استقبال قرار گرفته باشه.حتي موسيقي فيلم هم روي ادم تاثير مي ذاشت.يادش بخير.
  • بدون نام IR ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    81 4
    البته بعد ها کشور ژاپن فیلم اوشین را که ایران مونتاژکرده و دیالوگ های اون رو عوض کرده بود خرید
    • بدون نام IR ۱۶:۰۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      8 2
      چقدر این حرف واقعیت داره؟ کسی میدونه؟
    • سمج IR ۱۶:۳۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      6 3
      منم اینو شنیدم آیا واقعیت داره؟
  • بدون نام IR ۱۱:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    65 2
    من يادمه همه اش برنج و ترب ميخوردن. همچين هم با اشتها كه آدم نصف شبي گرسنه‌اش مي‌شد. هيچ وقت قيافه اوشين رو يادم نميره كه چه جوري دو لپي برنج و ترب مي‌خورد. اين قد به مامانم گير مي‌دادم برامون برنج و ترب درست كنه ولي نمي‌كرد. بلد نبود كه
    • بدون نام US ۱۱:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      28 5
      نتیجه کار هم شد اینکه همه ایرانی ها کلی پس از میل برنج شکم آوردن، غافل از اینکه ژاپنی ها نژادشون به برنج میسازه
  • بدون نام IR ۱۱:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    51 2
    البته اون زمونا کار پیدا کردن و شکم سیر کردن به سختی الان هم نبود و اوشین اگه در زمان ما میخواست زندگی کنه مطمئنا زیر حمایت کمیته امداد قرار میگرفت .
    • بدون نام IR ۱۲:۰۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      95 4
      والله من حقیقتا فکر می کنم اگر اوشین وضعیت الان ما رو می دید خودش سرپرستی ما رو قبول می کرد و ما رو زیر پوشش قرار می داد
  • بدون نام IR ۱۱:۵۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    56 6
    دوستان موضوع سریال رو به کلی تغییر دادند.من در این مورد هیچ چیز نمیگم. لطفا بیشتر در موردش تحقیق کنید.موضوع سریال این نبود که شما میدیدید.
  • بدون نام IR ۱۱:۵۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    33 1
    من يادمه بعداز يک هفته انتظار براي شنبه شب ها ساعت 9 ، اکثر مواقع همون موقع برق قطع مي شد. و آن زمانها تکراري در کار نبود
  • بهنام IR ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    26 7
    هی به خودمون می گفتیم اوشین عجب پسره بازیگوشیه به سوباسا پاس نمی ده !
  • ی بنده خدا US ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    64 5
    منظورتون کدوم اوشین هست ؟ ژاپنی یا ایرانی ؟ آخه داستان این سریال به طرز شگفت انگیزی توسط هنرمندان ایرانی طوری تغییر کرد که اون سالها شایعه شده بود ژاپن تقاضای خرید این سریال رو از ایران داره...
    • بدون نام US ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      28 4
      اون موقع که ماهواره نداشتیم، پس منظور همون اوشین ایرانیه
    • بدون نام IR ۱۲:۳۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      34 3
      نمونه این هنرنمایی ها رو در مورد سریال ارتش سری هم شاهد بودیم
    • محمد IR ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      25 14
      خود ژاپنی ها یه همچین سریالی نساخته بودند و اصلا روحشون هم خبر نداشت تا اینکه ایرانی ها با منتاژ کردن چند مستند ژاپنی و نوشتن یک متن برای آن ، این سریال را خلق کردند . واقعا کارشون یک شاهکار تمام عیار بود
  • بدون نام IR ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    22 3
    هنوز هر وقت سریالی از چشم بادامی ها میبینیم یاد آن سریال برای ما تجلی می شود. من از 10 به این سریال 9 میدهم.
  • بدون نام IR ۱۲:۰۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    51 4
    من هفت هشت ساله بودم، یادمه مامانم اینا هر هفته حتی اگه دنیا منفجر می شد می دیدنش می دونیین چرا طرفدار داره؟ چون ایرانیا می خوان اینطوری به خودشون دلداری بدن که بدبخت از ما هم وجود داره...
    • بدون نام US ۱۲:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      46 4
      اقتصاد ژاپن فقط در عرض دو دهه، پیشرفت کرد. مثل اقتصاد آلمان که پس از جنگ جهانی دوم نابود شد. اگر دولت بخواهد، همه چیز می شود. ایرانی ها هم بهتر است سریال کمتر ببینند کار کنند.
    • مریم IR ۰۰:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
      7 1
      واقعا ریوزو با خودکوشیش گند زد به همه چیز
  • شهرام IR ۱۲:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    18 3
    من هميشه تا قبل سريال بيدار بودم و تا سرمو ميزاشتم رو بالشت ميديدم باز صبح شده و من سريال رو نديدم. به همه شكايت مي كردم كه هفته ديگه نزارين من خواب بمونم ولي اين اتفاق زياد تكرار ميشد.
  • امین IR ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    14 6
    من زمان انقلاب نبودم و یه جوون ایرانی هستم و خیلی دوست دارم که دوباره این سریال بخش بشه تا بفهمم چی بوده که این همه هوادار در بین نسل گذشته داره؟
    • بدون نام AE ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      31 8
      پسرگلم من الان 43 سال دارم و میخوام بدونی که هیچ چیزو از دست ندادی. تا وقتی سریال هایی مثل 24 و یا فرار از زندان و یا لاست هست اصلا دنبال دیدن این سریال نرو
    • بدون نام US ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      9 2
      منم جوونم به خدا ولی یادمه
  • بدون نام IR ۱۲:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    27 2
    من یادمه مامانم می گفت باید ساعت نه بخوابید آهنگ گنجشک لالا رو بالا سرمون روشن میکردمی گفت بخوابید منم میخواستم اوشین ببینم همه سریالو از تو سوراخ کلید دیدم, همش هم دلم برنجو تربچه میخواست.عاشق صحنه های برنج خوردن اوشین بودم خیلی با اشتها کوفته برنجی میخورد.... یادش بخیر هنوزم این سریالو دوست دارم.
  • بدون نام IR ۱۲:۲۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    7 15
    ما رو ياد يانگوم انداختي حاجي .... هييييييييييييييييي روزگار
    • بدون نام IR ۱۷:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      6 3
      از بین این همه آدم، شما چرا یاد یانگوم افتادی؟؟
  • بدون نام IR ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    12 3
    من هم ان زمان بچه بودم . انگار مردم ما غصه خوردن را دوست داشتن. البته تلویزیون هم برنامه های خاصی نداشت و همین باعث می شد سریالی مثل اوشین اینقدر طرفدار داشته باشه. امیدوارم هیچ کشوری دچار جنگ نشه. همیشه فکر می کردم برنج و تربچه که اوشین می خورد با هم چه طعمی می ده؟ یا این که طفلکی چقدر فقیر بود که خوردن یک کاسه برنج خالی(که بهش می گفت برنج سفید) اینقدر بهش مزه می داد. نمی گم یادش بخیر چون اون دوران را دوست نداشتم.
  • بدون نام IR ۱۲:۳۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    19 3
    البته اوشین شغلش ارایشگری نبود.... حالا نمی گم چیکاره بود.اما برای من جالبه که تلویزیون ایران از این سریال یک سریال جدید ساخته بود. :))
  • بدون نام IR ۱۲:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 2
    من میترسم درباره این سریال نظر بدم. پس بهتر است خبر آنلاین ملت را به کشتن ندهد
  • رضا چزانی IR ۱۲:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    12 3
    من یاد ترب،کته برنج و برف میفتم-اون موقع 10 سال سن داشتم
  • بدون نام IR ۱۲:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    26 2
    باید از خانم ژاله علو مدیر دوبلاژ سریال و آقای رضا (محمد)عسگری که تدوین مجدد سریال را بر عهده داشتن تشکر کرد که نگذاشتن بودجه صدا وسیما به حدر برود
    • بدون نام IR ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      16 2
      تدوین مجدد که چه عرض کنم . بهتره بگیم نگارش مجدد فیلمنامه و کارگردانی مجدد
  • مسعود IR ۱۲:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    24 4
    من یادم میاد توی محلمون تعذیه بود بعد یکی اومد گفت اوشین شروع شد همه ملت رفتن خونشون اوشین ببینن، تعذیه ای بود برای خودش
    • من A1 ۱۴:۵۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      12 4
      منظورت تعزیه است دیگه....
  • بدون نام IR ۱۳:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    8 1
    يادم مي آد يكي از خاله هام كه خيلي تو زندگي خانوادگيش سختي كشيده بود عاشق اين سريال بود. . دختر دايي ام كه دلش برنج و تربچه مي خواست. يكبار هم برنج رو با تربچه خورد . معلوم شد خيلي بدمزه بود. خود اوشين هم مي گفتن برنج و تربچه در قياس با برنج سفيد خيلي بدمزه هست !!
  • هومن ايراندوست IR ۱۳:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    17 9
    نظرات دوستان رو خوندم در بعضي نظرات هنوز همون خلوص سادگي دهه 60 موج ميزد و دربعضي نظرات نه ،بيشتر نيش و كنايه و پز روشنفكري ديده ميشد وقتي تيتر خبر رو خوندم خيلي با اشتياق رفتم سراغش ولي نميدونم چرا بعد از خوندن نظرات دلم گرفت توقع داشتم همه با عشق علاقه يه خاطره اي نوشته باشند به هر حال من دوست ندارم حس نوستالژيك خودم نسبت به اين سريال رو خراب كنم اوشين براي من يادآور روزهاي خوبيه با اينكه جنگ بود ولي نميدونم چرا اون روزها رو بيشتر دوست داشتم. 12 يا 13 سال بيشتر نداشتم وخاطرم هست تو مقطعي كه اين سريال پخش ميشد برق ها ميرفت و ما براي اينكه سريال رو از دست نديم يه موتور برق كوچيك خريده بوديم...... دوستان به علت محدويت جا براي نوشتن در كامنتي ديگه صحبتهاي خودمو ادامه ميدم
  • امیر IR ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    27 7
    یاده بخاری نفتی و غذایی که مادرم روی بخاری گذاشته بود تا آروم آروم آماده بشه افتادم ما هم پای تلوزیون سیاه سفید نشسته بودیمو اوشین میدیدیم. اما الان مردم نشستن پای فیلم های بیخوده ماهواره و منتظران براشون فست فود بیاران. این کجا و آن کجا!!!!
    • بدون نام IR ۰۰:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۲/۰۸
      1 0
      خودتم قاطی همین مردم حساب کردی دیگه!
  • حسین IR ۱۳:۲۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    8 2
    یادمه اون روزها قطع برق زیاد بود. اکثر هفته ها این سریال را با یک تلیوزیون "14 سیاه و سفید که با باتری پیکان روشنش می کردیم نگاه می کردیم. البته مجموعه دیدنیها هم قبلش پخش می شد
    • علی بابا IR ۰۸:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
      5 1
      دیدنیهیا که یکشنبه شبها پخش میشد
  • بدون نام CA ۱۳:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    12 3
    ما زمان جنگ و سال 66 رفتیم به شکال تا از موشک باران در امان باشیم. اتاقی اجاره کردیم و چند خانواده با هم زندگی می کردیم. اتاق تلویزیون نداشت اما صاحبخانه تلویزیون داشت. شبی که اوشین پخش می شد بعد از کلی رابزنی و فکر کردن و بعدش با خجالت رفتیم از صاحبخانه اجازه گرفتیم که بریم منزلش و سریال ببینیم. اونم قبول کرد. فقط به عشق اوشین
  • هومن ايراندوست IR ۱۳:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    18 5
    تا اونجا گفتم كه يه موتور برق خريده بوديم تا اگه برق رفت سريال رو از دست نديم يادمه هميشه دوست داشتم برق بره تا موتور برق رو روشن كنم و به در همسايه پز بدم كه ما داريم سريال رو ميببينيم(چقدر فكر احمقانه اي) به هر حال اين سريال لحظات غم انگيز زياد داشت ولي اوني كه هنوز در ذهن من مونده اون قسمتي بود كه زلزله اومد و كارخانه نساجي رو كه اوشين و همسرش ساخته بودن رو ويران كرد و يكي از هنر پيشه هاي سريال كه يه پيرمردي بود و فكر ميكنم خدمتكار اوشين و ريزو بود كشته شد پيرمردي به اسم اجين كه مرحوم احمد مندوب به جاي اون صحبت ميكرد(همون آقاي اقتصادي) و هنوزم هم بعد از سالها صداي موسيقي اون سريال تو گوشمه و اون آقاي خوشتيپ كه مجري شبكه 2 بود و اعلام برنامه ميكرد يادش بخير، يادش بخير و يادش بخير
  • ماندانا IR ۱۳:۳۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    12 1
    من هميشه دلم مي خواست يك بار از اون كوفته برنجيهايي كه مادر شوهر اوشين مي خورد و به اون نمي داد بخورم،‌ ببنيم چه مزه اي هست كه سرش اين همه دلخوري بود!!!
    • فرشاد ن IR ۱۶:۰۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      1 1
      ترب سفید همیشه صبح و شب ترب سفید داشتن
  • فرزاد/ا ص ف ه ا ن/ IR ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    6 5
    تو بچگی خیلی حس بدی بهم میداد ;[
  • ابراهبم IR ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    11 2
    والا اون موقع که ما بچه بودیم.ولی حسنش به این بود که مادر و پدر و بقیه دور هم جمع بودن.خدا رحمت کنه همه اموات رو.در ضمن به قول دوستمون همه به حال اوشین گریه میکردن و ناراحت بودن و اما اگه الان اوشین ما رو ببینه غصه خودش رو فراموش میکنه.چه زود گذشت....
  • بدون نام IR ۱۳:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    14 3
    اوشین به عنوان نمادی برای زن ایران؟؟؟؟ این هم اون موقع ها داستانی بود.
  • هومن ايراندوست IR ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    22 8
    چندنفر از دوستان تو كامنتهاشون نوشتن كه پر ببيننده بودن اين سريال به خاطرفقر فلاكتي بود كه تو اين سريال وجود داشت و مردم با اون هم ذات پنداري ميكردن و من با نظر دوستانم مخالفم چون اين فقر فلاكت مربوط به قسمتهاي اول سريال بود و بعدها تو اين سريال اوشين به زندگي و ثروت خوبي دست پيدا كرد قبول دارم كه سانسور زياد داشته و اسم سريال ميگن فقر و فحشا بوده ولي اونقدرهم تغيير نداشته واين عادت ما هستش كه از كاه كوه ميسازيم نهايت اش اينه كه اونجاي كه اوشين كار ميكرده آرايشگاه نبوده و مكان نا مناسبي بوده ولي بعدها ديديم كه اوشين رستوران داشت وماهي فروشي ميكرد و پر بيننده بودن اون به خاطر كمبود برنامه هاي متنوع ديگه بود ومحدويت شبكه هاي تلوزيوني هرچندخود داستان هم زيبابود واگه الان هم پخش ميشد بيننده داشت
    • کامران IR ۲۲:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      6 3
      همه کامنت هاتون عالی بود .می شه گفت تنها نوشته ای که واقعا من رو به اون زمان برد. چه خاطراتی...
  • مجید IR ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    21 4
    الان ژاپن با اون ژاپن زمان اوشین زمین تا آسمون تفاوت داره ولی متاسفانه الان تو ایران هیچ فرقی نداره اگه هنوز که هنوزه این سریال رو پخش کنند خیلیها میگن ای بابا این اوشین چقدر شبیه من زندگی می کنه !!!
    • بدون نام IR ۱۷:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      5 19
      واقعاً که چقدر ناشکری ما بی حد و حسره! یادمان نره که: شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت، از کفت بیرون کند.
    • بدون نام IR ۱۷:۲۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      1 19
      بعد از این زلزله و سونامی اخیر وضع ژاپنی ها کم از وضع اوشین نداره
  • بدون نام IR ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 4
    اون موقع تلویزیون ملی فقط همین یک سریال را پخش می کرد به همین دلیل همه گیر بود. مردم به جز این سریال سرگرمی دیگه ای نداشتن. ضمنا اون قدر درش بدبختی داشت که ما خوشحال بودیم وضعمون در همان شرایط جنگی از اون ها بهتره
  • علی IR ۱۴:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    7 4
    هیچ وقت فراموش نمیکنم و یادش بخیر چه با شوق و ذوق نگاه میکردیم.....
  • پرواز IR ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    7 3
    سریال بسیار زیبا و اموزنده ای بود که خاطرات خوش کودکی را به یادم میاورد یادش بخیر
  • گالم IR ۱۴:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    22 7
    یادمه شعر کودکیمون شده بود در سال 1320 رفتم توکیو دیدم اوشین نیس گفتم ریوزو اوشین ندیدی؟ گفت غصه نخور تاکشی هم نیس (تاکشی پسر اوشین بود)
  • سارا IR ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    14 3
    یادش بخیر همه خانمها اشین شده بودند!!!!
  • کاظم IR ۱۴:۱۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    13 5
    دیدن نسخه اصلی خالی از لطف نیست
    • بدون نام IR ۱۵:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      6 0
      اين سريال رو با زبان اصلي مي تونيد از اينترنت دانلود كنيد.
  • بدون نام IR ۱۴:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    16 0
    البته سریال اوشین از نظر مفهومی تغییری نکرده بود، یعنی میخوام بگم بحث دسته پنجه نرم کردن با "فقر" بود، که اگه این روز ها هم پخش بشه بی مناسبت با حال بعضی از ما هم نیست، بدترین خبر این بود که موقع پخش اوشین برق قطع میشد.
  • محمد IR ۱۴:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    13 0
    یادم وقتی ریوزو خودشو کشت(هاراگیری) یکی از تلخ ترین خاطرات من در دوران نوجوانی بود اصلا باورم نمی شد ودعا می کردم قسمت بعدی برگرده (مثل فیلم های هندی معجزه ای بشه )
  • زهرا IR ۱۴:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    6 2
    راستش را بخواهید من بعنوان یک زن (که بسیار هم جوان بودم) با نگاه کردن به هر قسمت از سریال آموزنده اوشین ،با توجه به شرایط خاص زندگیم ، مقاومت و پایداری و صبر را تجربه می کردم و چه بسا موفقیت نسبی خود را نتیجه دیدن این سریال می دانم و از این بابت خدا را شاکرم .
  • بدون نام IR ۱۵:۰۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 3
    یک شعر هم زمان دبستان از روز این سریال درست کرده بودند. یادتونه؟ اشین خوبه یا کایو؟ البته کایو كايو
  • فرشاد IR ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 1
    شبهای بمباران تهران بود. خونه فامیل جمع شده بودیم که بریم مدتی شهرستان تا آبها از آسیاب بیفته. شب می خواستیم حرکت کنیم. قشنگ یادمه که اون شب سریال اوشین داشت. نشستیم دیدیم بعد راه افتادیم
  • بدون نام IR ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    11 3
    برخلاف اينكه عده اي فكر مي كنن داستان فيلم زيرورو شده است، بايد گفت اينطور نيست.گرچه قسمتهايي از موضوع و ديالوگها تغيير داده شده(كه موضوعي طبيعي هست)، اما در IMDB خلاصه داستان سريال(به زيان انگليسي) وجود كه جز بعضي مسائل جزئي همونيه كه ما ديديم و تغيير اساسي در داستان داده نشده.
    • منوچهر IR ۱۸:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
      7 0
      برای من که هروقت یادم بیاد طعم نگرانی داشت چون هم فرداش می خواستم برم مدرسه و روز اول همیشه ریاضی داشتیم. دوم اینکه از بابای بداخلاق اوشین که سامورایی بود و مثل سنگ رفتار می کرد متنفر بودم وقتی تو دوران بچگی واسه خدمتکار شدن از خونش دور شد در عین اینکه غصشو میخوردم اما خوشحال بودم که از باباش دور میشه.
  • بدون نام IR ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 2
    پدرم مرخصی هفتگیش رو انداخته بود شنبه تا اوشین رو ببینه
  • ایرانی IR ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    5 6
    من هم آنزمان تقریبا" 22سال داشتم وبه اتفاق خانواده فیلم رامیدیدیم.دوستان عزیزی نظردادندو همه ازجنبه ای درست میفرمایند.ماسختی ومشقات خودمان رادرآن فیلم به شکلی میدیدیم.مسئله به دورماهیت آنچه که بود میگشت وگرنه در سناریوی اصلی فیلم،کار اوشین دربرحه ای اززمان به قول دوستمان منشوری بودو آنکه فیلم دیگری وجودنداشت که بخواهیم تماشا کنیم.ویدئو و ماهواره هم نبود و اگر بود در هفت سوراخ قایمش میکردند.یک جریانی از این فیلم یادم هست امیدوارم سانسور نکنند.در مراسمی در آن زمان مصاحبه ای پخش شد و شخصی اوشین را بعنوان الگوی زن بیان کرد.این نظر باعث مشکلاتی شد و سریال تاآستانه قطع یپش رفت.حضرت امام(ره)دستور دادند اگر عمدی در این موضوع بوده با عاملین شدیدا" برخورد شود.دیگرنمیدانم چه شدولی سریال تا آخرپخش گردید
  • ح IR ۱۵:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    7 1
    ماهم در خانواده دسته جمعي فيلم را نگاه ميكرديم من خيلي كوچك بودم تا اينكه يه بار انقدر غمگين بود كه مادر بزرگم غش كرد البته قبل تر ازاون هم يا بار فيلم ويدئوي جنگي كه عموم گرفته بود را ديد و همين جوري شد ولي اونبار از ترس /بعد از اون بساط ديدن اوشين را پدربزرگم جمع كرد....همه يواشكي دنبال ميكردن روند سريال ها را تا اب از اسياب افتاد
  • فرشاد ن IR ۱۶:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    6 0
    یادش بخیر خوراکشون برای ناهار و شام همیشه ترب سفید با کوفته برنجی بود همیشه حسرت خوردن این ترب سفید داشتیم
  • بدون نام IR ۱۶:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    9 2
    اوشین یعنی خاطرات پاک کودکی.خاطرات دهه 60
  • سیاوش IR ۱۶:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 2
    فکر کنم هیچ کس به اندازه مسئولین صدا و سیما از این سریال خاطره خوش ندارن!نه ماهواره ای بود،نه اینترنتی،نه دی وی دی،هر ]چيزي میزاشتن مردم استقبال میکردن و ممنون میشدن،الان اگه همون سریال رو بزارن 10% کسانی هم که نظر دادن اونو نگاه نمیکنند
  • بدون نام IR ۱۷:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    5 2
    فكر كنم اخرين سريال خيابان خالي كن بود كه موقع پخشش پرنده در خيابان پر نمي زد
  • سهند IR ۱۷:۴۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    11 0
    واقعا سريال خوبي بود يادش بخير كه آن زمان به همراه پدر و مادر مان اين سريال را نگاه ميكرديم ولي افسوس كه آنها به رحمت خدا رفته اند . امروز روز پنجشنبه است خداوند رفته گان همه را بيامرزد و روحشان شاد
  • مصطفی IR ۱۷:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 6
    تو رو خدا چرا دو ست دارید انگلیسی بنویسید . و فارسی را پاس ندارید ؟ به جای کامنت بنویسید نظر ، پیشنهاد . متشکرم یکی از خوانندگان خبرآنلاین
  • امین IR ۲۰:۰۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    10 0
    برای اون موقع سریال خوبی بود .منو یاد دوران دبستان . چاپ برگردون پرورش اندامو .پفک نمکی . صدای رعب آور جیرجیرک تو سریال میندازه .چقدر از قیافه کاسیکو برادر اوشین میخندیدم. ولی غافل از دل پدرو مادرم بودم که چه جوری غرق سریالن بیچاره چقدر زحمت میکشید اوشین . هرچند بادیدن سریال جیگر همه خون میشد ولی در عوض یکشنبه با برنامه دیدنیها همه چیز از دلمون در میومد
  • حجت IR ۲۰:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    6 0
    یاد بدبختی هام افتادم
  • رامین IR ۲۱:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    15 0
    تلویزیون سیاهو سفید 14 اینچ بخاری نفتی زیرمونم یه موکت قرمز سقف خونمونم چکه میکرد بابای کارگر .... بعد میشستیم واسه اوشین دلمون میسوخت .با همه این حرفا اون روزهارو بیشتر دوست دارم نمیدونم چرا....
  • شهاب US ۲۲:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    6 0
    یاد شینوسکه به خیر چه شخصیت تاثیر گذاری بود.
  • بدون نام IR ۲۲:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    2 7
    خیلی ازش خوشم میومد- اما حالا که عقلم بیشتر شده فهمیدم مزخرف بود.
  • بدون نام IR ۲۳:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    7 1
    من کارمند آرشیو اصلی و قدیمی تلویزیون هستم.55ساله ام و گاهی این جور سریال ها رو از آرشیو برمی دارم و نگاه می کنم.راستش در مجموع سریال اوشین حدود 65 تا 70 دقیقش حذف شده.بگذریم.من هم خاطرات زیادی دارم و روزهای پایانی کارم رو با دیدن این سریال ها سپری می کنم تا بازنشسته بشم.ممنون.
  • بدون نام IR ۲۳:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    0 8
    رتبه ی ده از ده که یعنی بدترین!نه؟
  • سامیه IR ۲۳:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    4 1
    یادش یه خیر! همه ی برنامه های شنبه شب تو فامیل ما یا قبل از شروع سریال بود یا بعد از اون. چقدر هم تل اوشین و شلوار اوشین و کیف اوشین مد شده بود. چند سال قبل شبکه ی دو سریال رو پخش کرد. من گهگداری نگاه می کردم اما انصافا لذت دیدن تو سال های دهه ی شصت رو نداشت!
  • بدون نام IR ۲۳:۴۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    4 0
    اخی یادش به خیر منو خواهرم به مامان میگفتیم واسمون ترب سفید بخر تا بخوریم
  • مریم IR ۲۳:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    9 0
    من به این دلیل دوست دارم که تلاش داشت در فیلمهای ایرانی تلاشی نیست همه یا معتادند یا عاشق هیچ کس تلاش نمیکند هیچ کس کار نمیکند از عشقهای اب دوغ خیاری تا اعتیاد چیز دیگری از فیلمهای ایرانی یادم نیست
  • نسرین IR ۰۰:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
    12 0
    آه.یادش بخیر این سریال رو کنا کسایی دیدیم که حالا نیستن.یادشون گرامی.من که اشکم در اومد.
  • بدون نام MY ۰۶:۰۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
    4 1
    جنگ شهر ها و آزیر قرمز.
  • بدون نام IR ۰۹:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۷
    3 2
    یه جوری تیتر زدین "خاطرات کاربر خبر آنلاین از تماشای سریال اوشین" آدم فکر می‌کنه تو متن خاطره چه‌ها که ننوشتین. این چیزها را هر کسی هم که اوشین را ندیده بود که می‌تونست بنویسه.
  • سینا IR ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۷
    3 1
    موقع پخش این سریال مادرم باردار بود. عمه ام هم باردار بود. یه شب شنبه با پدر و مادرم رفتیم خونه عمه ام که ببینیم فارغ شده یا نه. داشت اوشین پخش می شد. همه خانواده با بچه ها مجذوب تماشای این سریال بودیم که مادرم دردش گرفت و فورا بردنش بیمارستان. خواهرم همان شب به دنیا اومد. الان 23 سالشه. دختر عمه ام هم دو هفته بعدش به دنیا اومد.
  • افشین IR ۱۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
    2 0
    یادش بخیرزمان پخش سریال ما تبریز زندگی می کردیم یادمه به خاطر بمباران عراق به پالایشگاه نفت تبریز وضعیت قرمز می شد و برق ها می رفت ولی مردم با مکافات هم كه شده باید این سریال رو میدیدن . خب چون اون موقعه تنها دلخوشی و سرگرمی مردم اوشین بود. سرگرمی با دیدن مصیبت رنج اوشین! ... دوبله خاطرانگیز این سریال به مدیریت ژاله علو در ماندگاری سریال سهم زیادی داشت مخصوصا صدای مریم شیرزاد كه با گویندگی نقش اوشین معروف شد.
  • س.م IR ۱۸:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۲
    2 0
    یادش بخیر. هر وقت میخواستیم نگاه کنیم توی روستای ما برق میرفت. از این هفته تا تون هفته منتظر میموندیم ولی آخرش برق میرفت و گند میزد به سریال دیدن ما. اینقدر اعصابم خورد میشد. اون موقع 6 سالم بود
  • کیان IR ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۳
    1 0
    اون سال تلوزیون ما خراب بود بعد از شروع سریال اونقد تعریف شنیدیم که تلوزیون رنگی خریدیم ولی یادم نمیره موقع بخش سریال حتی پرنده هم پر نمی زد چقد بخاطرش غصه خوردیم
  • سعید حمیدی IR ۰۶:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
    1 0
    سلام پدرم75 ساله ام تعریف میکرد از زمانی که بچه بود می گفت ما فقط عیدها برنج می خوردیم وبرنج غذای سرتمندان بود. می فهمید یعنی چه مردم قدیم ایران هم سختی زیاد می کشیدن الآن خدا را شاکر باشید مردم ما هم سختی کشیدن
  • ندا شرقی IR ۰۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
    0 1
    سلام ما تلویزیون رنگی نداشتیم،وهروقت سریال شروع میشد می رفتیم منزل یکی ار همسایه ها که خیلی دوست و نزدیک بودیم .اگر هم نمی رفتیم ، صد دفعه تلفن میزدند ویامیومدن دنبالمون . من دانشجو بودم و انقدر از سریال تعریف کردند که من هم نیمه ی آخر سریال را نقریبا دیدم. ولی احساسی که همه داشتند و دارند رو نداشتم.و حلا که سریال رو می بینم احساسی مشابه دارم.نتیجه میگیرم،بوون زمان آدم موفقی بودم والان شرایط بد اقتطادی رو با همه ی مردمم تجربه می کنم تظر و احساسم متفاوت شده و دیگه دوست ندارم سریال های تلخ ببینم. مگر کم غم و غصه داریم که غصه های اویشن هم داشته باشیم. متاسفم برای کساتی که اجازه پخش سریال را داده اند.متاسفم متاسفم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • پويا EU ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۳
    0 1
    اونموقع اوايل انقلاب بود و گفتمان غالب ساده زيستي و نفرت از سرمايه دار بود بنابراين اوشين سمبل يك ايراني ظلم ستيز و سختي كشيده بود كه در درون همه همذات پنداري ميشداما اكنون از اون بر بوم افتاديم و با تلاش دوستان همه عاشق سرمايه دار و سرمايه اند و اصلا كسي فقير را آدم حساب نمي كندبنابراين همه با ديدن دوباره اوشين منتظرند تا اوشين هرچه سريعتر ثروتمند شود در صورتيكه قديما مردم از پشتكار و سختي كشيدن و استعداد اوشين به وجد ميومدن
  • عادل A1 ۲۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    واقعا ک این سریال شبیه خاله بازی دختر بچه های 6 ساله میمونه همش دعوای یه مادرشوهر با یه عروسه همه دیالوگها رو میشه حدس برای اینکه صدها بار تکرار شده مثلا ما باید سخت کار کنریم یا یه عروس ( زن یه کشاورز )باید سخت کار کنه همه ی عروسها باید به مادر شوهرشون احترام بزارن یا مادر آتسوکو روزتا شب بیکاره ولی همش داره میخوره ولی اوشین ک از صب تا شب کار میکنه چیزی نباید بخوره و..................................... صدها بار گفته شد شخصیت اصلی یا مثلا قهرمانش در جوانی به شدت شعاری در پیری کلا شخصیتش عوض شده واقعا یه ادم تو 20 سال می تونه انقدر تغییر کنه ؟؟؟؟؟؟همش هم پر از سیاهیه حتی یه صحنه ی شادم نداره یادمه برای سریال ستایش صدای همه ی مردم در اومد ک چقدر تلخه حالا چی شده ک برای اوشین همه کف می زنن نه
  • بهدر A1 ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۱
    0 0
    مرغ همسايه غازه
  • حمید IR ۰۹:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۲
    0 0
    به نظر شما با امکانات امروز صدا و سیما میشه موضوع یه فیلم رو به کلی تغییر داد! والا با امکانات امروز ما تنها چیزی که میبینیم صدا و سیما انجام میده یقه و آستین و دامن برا زنها درست میکنن که خیلی هم تابلوست.(یه بچه هم متوجه میشه) چطوری با امکانات سی سال پیش که فکر کنم حتی کامپیوتر هم نبوده موضوع این فیلم کلن عوض شده! بعد به نظر شما یه فیلم سر تا پا چرت و پرت میتونه به اینطور رکوردی تو دنیا دست پیدا کنه؟ کمی بیندیشیم