اول:شرط اول با توجه به اینکه خبرنگار موسیقی مهر از حضور آقای پیرنیاکان در نشست خانه موسیقی خبر داده و از قول ایشان هم در حضور نگارنده و آقای چاووشی گفتند: اگر آقای صدیف باشد من نمیآیم. به خودی خود منتفی است. یعنی استاد پیرنیاکان به رغم آنکه سرما خورده بودند،وضعیت مزاجیشان به گونهای نبود که نتوانند در نشست حاضر شوند. پس سخنان پیش از ظهر ایشان با نگارنده که تنها دلیل نیامدن را سرماخوردگی بیان کرده بودند( و انصافا هم صدایشان گرفته بود و از سرمای سختی خبر میداد)نمیتواند دلیل اصلی نیامدنشان باشد. میماند دلیل دوم که هیچگاه با دستاندرکاران نقدنغمه در این زمینه نکتهای را بیان نکردند. شاهد این ادعا هم تماس ایشان با دستاندرکاران نقد نغمه در صبح روز برنامه بود که حتی کار به مشورت با ایشان کشید که قرار شد خود ایشان به دلیل شدت سرماخوردگی کسی را معرفی کنند و بعد هم روی آقای شکارچی به توافق رسیدند و تلفن قطع شد ودقایقی بعد آقای پیرنیاکان تماس گرفتند و گفتند: آقای شکارچی همزمان در فرهنگسرای ارسباران برنامه دارند و نمیتوانند بیایند و در این مکالمه(ساعت 10 صبح روز برنامه) هم هیچ نکتهای درباره حضور و عدم حضور آقای طلایی و یا آقای صدیف و شرط گذاری به میان نیامد.
دوم:واژه دروغ را نخستین بار نویسنده گروه موسیقی خبرگزاری مهر به کار برد،وگرنه ، از سوی سخنرانان و مجری مراسم، اتهام دروغی به آقای پیرنیاکان و جناب صدیف نسبت داده نشده بود و آقای پیرنیاکان اگر ضبط شده آن مراسم را بشنوند، درخواهند یافت که انتقاد و گلهای دوستانه بود که متاسفانه گروه موسیقی خبرگزاری مهر خود کبریتی به دست گرفت و شعلهای روشن کرد و بر آتش آن نفت فراوان افشاند و البته به این هم اکتفا نکرد و آستینها را بالا زد و نشست و بر آن آتش دمید، تا فروزانترش کند.
انتقاد ما در آن نشست همین سخنان دوگانه بود که یکی را قول و وعده قطعی میدهند ، بدون آنکه شرط و شروطی بگذارند و برای دیگری که برای تسهیل یک امر وساطت کرد،شرط و شروط میگذارند. به نظر آقای پیرنیاکان آیا ما و مخاطبان نقد نغمه باید علم غیب داشته باشیم که بفهمیم ایشان با دیگران چه شرط و شروطی را بیان کردهاند؟
سوم:استاد پیرنیاکان بر برخی از استادان شرکت کننده در نشست ایراد گرفته و لفظ «افراد ذخیره» را برای آنها به کار بردند. در آن جمع سه تن به صحنه آمدند،استادان هوشنگ کامکار(فرزند مرحوم حسن کامکار که پدرگرامیشان ردیف را نزد مرحوم صبا کار کردهاند و خودشان روز و شب با موسیقی و ردیف سرو کار دارند)،مهدی آذرسینا که خود ردیفی را انتشار دادهاند و با مرحوم رضوی حشر و نشری جدی داشتند و بهزاد فروهری که ایشان هم اتفاقا با مرحوم رضوی حشر و نشری داشتد و بسیار بیشتر از شما با آن مرحوم کنسرت و اثر ضبط شده دارند که بیش از پنجاه اثر مشترکشان از صدا و سیما پخش شده و از جمله نوازندگان شاخص ،اما کم ادعا و فروتن نی به شمار میروند. قضاوت درباره این سخن شما که این افراد را نیروهای ذخیره در موسیقی نام دادهاید و احتمالا خود و برخی دیگر را جزو اعضای تیم ملی موسیقی ایران، به اهل موسیقی وامیگذاریم.اما این نکته واضح و مبرهن است که ما از شما که اهلیت این کار را دارید قبل از همه دعوت کردیم و همه مشکل از عدم حضور شما بود و اشکال از ما نیست ما میزبان بودیم،هر نقدی بر میزبانی ما مترتب باشد،عدم هماهنگی با شما در آن جایی ندارد.
چهارم:گفتهاند:«نقد اثر بدون حضور مولف معنا ندارد» به دلیل آنکه جمله یادشده، تیتر گروه موسیقی خبرگزاری مهر هم شده است،هر دو ایشان را به نظریه مرگ مولف رولان بارت،از منتقدان ادبی نامدار قرن بیستم ارجاع میدهیم. ضمن آنکه در پاسخ قبلی به خبرگزاری مهر هم تاکید کردهبودیم قاعده بر حضور مولف است،اما به هر دلیل ،از جمله درگذشت مولف( مثل مرحوم رضوی سروستانی) و یا عدم حضورش(آقای طلایی) و به دلیل اهمیتی که برای خود اثر قائلیم، آن را مورد نقد و ارزیابی قرار میدهیم. در ماهیت ماجرا ، از زمانی که اثر یک مولف منتشر می شود،هر شنونده ای در هر سطحی که آن را می شنود،عملا در ذهن خود نظر ونقدی بر آن کار و اجرا ابراز می دارد. اما این نقد گاه توسط برخی متخصصین به حوزه های عمومی کشیده می شود و گاه در ذهن متخصص باقی می ماند و گاه هم منتشر می شود بنا بر این این سخن آقای پیرنیاکان که نقد بدون حضور مولف معنا ندارد ، هم از نظر فلسفه نقد و هم از منظر آزادی انتخاب افراد بی وجه است.مثل این که بگویند هیچ کس اجازه ندارد بدون اجازه مولف نقد بنویسد.
پنجم:نکته آخر باز میگردد به جایگاه حقوقی استاد پیرنیاکان.شاید اگر ایشان سخنگوی خانه موسیقی و 11 هزار عضوش نبود ، نگارنده این نکته را نمینوشت،اما جایگاه و مکانت استاد اقتضاء میکند که بر اساس همین جایگاه رفتار کنند.
چند هفته قبل در مجلسی با پسرعمویم که وکیلی مبرز و با سابقه است برای حل اختلاف دعوایی حضور یافته بودم. برادر بزرگی که دیگر برادران با او سر دعوا داشتند، مدام بر طبل نزاع میکوفت و مدعیتر از آنها شده بود و مدام هم میگفت که من برادر بزرگم. پسرعموی وکیل ما رو به او کرد و گفت:آخه بزرگ بودن هزینه دارد، یک جاهایی باید ببخشی، جاهایی باید طوری رفتار کنی که گویی چیزی نشنیدی،برخی مواقع باید گذشت کنی و چیزی نگویی ،همچنانکه نیکوکاری و ایثارگری و دستیابی به بزرگی ، به قول شاعر اسباب و عللهای فراوانی میخواهد که مولانا به آن اشاره کرده است در آن داستان معروف مثنوی از فردی که سفری به ولایت عراق کرده بود و وقتی به نزد دوستان بازگشت،گفت که از خلیفه هدیه ای گرفته است و آن را به هدیه میان تمامی مردمان قسمت کرده است. اما رفتار و گفتارش و نوع سلوکش نشان می داد چنین نیست و سپس ابیاتی از نتیجه آن داستان را خواند:
بستدم جمله عطاها از امیر
بخش کردم بر یتیم و بر فقیر
بخش کردم بر یتیم و بر فقیر
مال دادم بستدم عمر دراز
در جزا زیرا که بودم پاکباز
در جزا زیرا که بودم پاکباز
پس بگفتندش مبارک مال رفت
چیست اندر باطنت این دود نفت
چیست اندر باطنت این دود نفت
خود گرفتم مال گم شد ،میل کو
سیل اگر بگذشت،جای سیل کو
سیل اگر بگذشت،جای سیل کو
صدعلامت هست نیکوکار را
صدنشان باشد درون ایثار را
صدنشان باشد درون ایثار را
مال در ایثار اگر گردد تلف
در درون صد زندگی آید خلف
در درون صد زندگی آید خلف
کونشان عشق و ایثار و رضا؟
گر درست است آنچه گفتی مامضی؟
گر درست است آنچه گفتی مامضی؟
نظر شما