۰ نفر
۶ آبان ۱۳۹۰ - ۱۳:۵۲

یزدان سلحشور

«یه حبه قند» فیلم موفقی ا‌ست نه فقط به این دلیل ساده که کارگردانش رضا میر کریمی ا‌ست که «زیر نور ماه» و «خیلی دور ، خیلی نزدیک» را در کارنامه دارد و یکی از پدیده‌های سینمای ایران در دو دهه‌ی اخیر است،بلکه به این دلیل مستحکم، پیچیده و البته کمی سلیقه‌ای که فیلمنامه‌اش محتملا اگر بهترین فیلمنامه سه دهه‌ اخیر نباشد، یکی از سه فیلمنامه ‌برتر این سال‌هاست [حالا با هر سلیقه‌ای که بخواهید با موضوع طرف شوید!].

این فیلمنامه «اتمسفر» دارد [چیزی که در این سینما کیمیاست]، تکثر شخصیت دارد [بیایید یکی مثل این حتی در سریال‌های تلویزیونی ما که «زمان روایت»شان چند برابر این فیلم است نشان بدهید]، تکثر«خرده‌روایت» دارد [این یکی که حتی در نیمی از تولیدات «
A» هالیوود هم در دسترس نیست چه برسد به سینمای ایران]، توسع «وضعیت» دارد در حد یک رمان [در هالیوود که پر است از استادکارهای این کار، اغلب با وضعیتی در حد یک قصه کوتاه روبرو هستیم]، شبکه‌ درهم‌تنیده‌ نشانه‌های تولید شده در متن دارد [چیزی که فقط در آثار فیلمنامه‌نویسان بزرگی که طرف قرارداد کلامی و نقدی سید فیلد هستند، می‌توان یافت]، همه‌چیزش بومی خاورمیانه است و بیان این همه چیز، بومی این مملکت است [بیان سینمایی، نه فقط بیان!]، سینمایی را پیشنهاد می‌کند که مثل سینمای لهستان پس از جنگ دوم یا مثل سینمای ایتالیا یا مثل سینمای روسیه پس از جنگ اول جهانی، پیشنهاددهنده است، الگو‌دهنده است.
با این اوصاف، این فیلم باید فیلم درخشانی باشد که نیست! چرا؟ چون کارگردانی بی‌نقص میرکریمی، نتوانسته بر عظمت این متن که خود یکی از نویسندگان آن است فایق بیاید و به تعلیق آن، زمان محبوس در آن، ریتمی بیرونی ببخشد از آن جنس که «مکان» در رفاقت با او به «خیلی دور، خیلی نزدیک» بخشیده بود.
«یه حبه قند» می‌توانست یک موافقت کامل و نهایی برای سینمای ایران باشد و در بازار جهانی فیلم چشم‌ها را خیره کند. همه امکانات موجود سینمای ایران به شکل حداکثری در خدمت این فیلم و میرکریمی بود از بودجه‌ شگفت‌انگیزش گرفته [که حتی برای یک فیلم تاریخی ایرانی هم شگفت‌انگیز می‌نماید چه رسد به درامی امروزی با لوکیشنی ارزان] تا بازیگرانش تا... اما سینما، معمولا آدم را غافلگیر می‌کند؛ گاهی به شکلی دلپذیر گاهی به شکلی تحمل‌ناپذیر!
اکنون می‌شود از این فیلم‌ درس‌های بسیار آموخت و حتی آن را در دانشکده‌های سینمایی این مملکت آنالیز کرد و چراغی فراسوی آینده‌ این سینما گرفت.می‌شود به میرکریمی توصیه کرد در فیلم بعدی خود، به ریتم بیرونی آن گونه بیندشد که «نولان» در «آغاز» به همه آموخت که می‌شود اندیشید و فیلمی ساخت برای همه: مخاطب عام، مخاطب خاص، منتقد و همه هم راضی، خوشنود از پرداخت پول بلیت‌‌‌ شان!
می‌توان آموخت که سینما در سال 2011 دیگر فقط اثری هنری نیست که مورد توجه و تحسین قرار گیرد بلکه تولیدی تجاری ا‌ست که باید به‌صرفه باشد و ریتم بیرونی‌اش مخاطب عام را مشتاق کند به دیدار.

تکمله:

یک. در جشنواره فیلم فجر، تا آنجا که یادم هست در آن جمع چند نفره که پس دیدن فیلم میرکریمی جلوی سالن نمایش گرد شده بودیم تنها مدافع فیلم من بودم. حتی دوستانی که «ارزش‌ها‌» را در فیلم‌های او می‌ستودند نه توانایی‌های هنری‌اش را، می‌گفتند‌: «نفهمیدیم یعنی چی؟! چی را داشت حمایت می‌کرد چی را داشت می‌کوبید؟!» یعنی کارگردان به‌ آن‌ها اجازه داده بود پیش از آن که درگیر «افسون» فیلم شوند به دلمشغولی‌های خود بیندیشند!
دو. به بهانه حمایت از این فیلم، حاتمی‌کیا به اصغر فرهادی تاخت و به «جدایی...» پرداخت و دیگران هم به همین بهانه به حاتمی‌کیا تاختند و به «گزارش یک جشن» پرداختند! حاصل؟ هیچ! همیشه وقتی حاتمی‌کیا را به یاد می‌آورم یاد «کویین» می‌افتم در «جاده» فلینی؛ پهلوانی دوره‌گرد که گریه هم می‌کرد و پهلوانی‌اش غریزی بود نه حرفه‌ای. گاهی هم... زنجیر را نمی‌توانست پاره کند.

5858
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 180670

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سمیع IR ۱۶:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۶
    2 11
    چقدر دارین تبلیغش میکنین .نکنه آقای میر کریمی اسپانسرتونه ! راستی چرا از فراستی انتقاد نمیکنین؟تو برنامه گلخانه حسابی ازخجالت یه حبه قند در اومد. لابد ارزششو نداره !مگه نه.
  • بدون نام IR ۱۷:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۷
    5 2
    نقد خوبی بود یعنی می توانست بشود آن هم از جنس نقد سینمایی اما شخص نقاد هم در همان دامی افتاد که همه می افتند قضاوت در موردی غیر از فیلم به آدم هایی غیر از آدم های فیلم به روندی غیر از روند فیلم و همین کار را خراب می کند درست است که این فیلم را به زعم نویسنده می شود در کلاس های درس حلاجی کرد اما پیش تر در صحنه ی نقد باید چکش کاری شود چیزی که هرگز در مورد اثرهای هنری درخور این مملکت به درستی اتفاق نمی افتد گویی همه یادمان رفته است که از جلد خود بیرون آییم و بعد نقد کنیم یا به عکس یاد گرفته ایم که در پوستین خود نقد بزنیم همین هم است که آدم های مطرح هامان هیچ وقت مطرح نمی شود که شهید می شوند
  • siavash FR ۱۸:۲۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    2 0
    واقعا فیلمش عاااااااالی بود