۰ نفر
۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۹:۳۵

هفته نامه سیاحت تجارت نوشت:

در لندن گردشگران می‌توانند از خانه چارلز دیکنز دیدار کنند، خانه‌ای را ببینند که بنیامین جانسون در آن اولین لغت‌نامه جامع انگلیسی را نوشت و در مکان‌هایی گام بردارند که لوکیشن داستان‌های پلیسی شرلوک هلمز به شمار می‌آید. استنفورد، کعبه مشتاقان ادبیات است و مهم‌ترین ویژگی‌اش این است که محل تولد شکسپیر است.

ادینبورگ شهر نویسندگان مشهوری است که خلق کاراکتر‌های شرلوک هلمز و هری‌پاتر بوده‌اند. گردشگران می‌توانند در بخش قدیمی قرون وسطایی ادینبورگ قدم بزنند و کاراکتر‌های تاریخی - داستانی را در ذهنشان مجسم کنند. این شهر، یاد‌آور نویسندگان بزرگی همچون والتر اسکات و روبرت لوئیس استیونسون است.

کنکورد در ایالت ماساچوست، مقصد بعدی است، چراکه «لوئیزا می‌ آلکوت» کتاب زنان کوچک خودش را در این شهر نوشت و همچنین به عنوان محل آرامش رالف والدو امرسون و ناتانیل هاوتورن قلمداد می‌شود.
پاریس، مکان شاعرانه‌ای است که داستان سرایی ویکتور هوگو، ولتر، الکساندر دوماس، ارنست همینگوی و اسکات فیتز جرالد را در خاطره‌ها زنده می‌کند و گردشگران دوست دارند همان جایی گام بردارند که همینگوی گام برمی‌داشت.

رم، گردشگرانی را به سوی خویش فرامی‌خواند که ویرژیل و اثر باشکوهش «انه ائید» را خوب می‌شناسند و در نهایت گردشگران خود را به سن پترزبورگ می‌رسانند تا در فضایی تنفس کنند که داستایوفسکی و چخوف و تولستوی و پوشکین را در خاطرشان زنده می‌کند.

البته که ایران ما در این فهرست جایی ندارد، اما سؤال این است که آیا ما گردشگری ادبی داریم، یا خیر؟

اگر از زاویه گردشگری و به عنوان یک صنعت به آن بنگریم، موضوع مورد بحث‌ ما، کمی متفاوت خواهد بود. به‌طور مثال در خواهیم یافت که هرگز زحمت ساخت موزه‌ای به نام ادبیات را به جان خریده‌ایم تا این دستاورد گران‌مایه پیشینیان خود را به گردشگران داخلی و خارجی معرفی کنیم.

از خود ما ایرانیان، واقعاً چند نفر می‌دانند که سعدی و خیام و نیما و در ملک و باغ شخصی خود به خاک سپرده شده‌اند و احتمالاً همان جایی که اکنون دفن شده‌اند، نشسته‌اند و شعر‌هایشان را سروده‌اند.

بسیاری از ایتالیایی‌ها و برخی از اروپاییان وقتی به ایران سفر می‌کنند، سعی می‌کنند مسیر سفر مارکوپولو را بپیمایند، ولی در ایران ما، کسی اصلاً نمی‌داند که ناصر خسرو در مسیر سفر خود از چه مکان‌هایی گذر کرده و سفر‌نامه گران‌بهای خود را چند قرن قبل از مارکوپولو نوشته است.

ما ایرانیان از منزل گاه‌های ابن‌سینا و مولانا خبر نداریم و نمی‌دانیم که سعدی به کدام شهر‌های ایران سفر کرده است. بسیاری از ما، از نشانی خانه‌ای که شاعران و نویسندگان معاصر‌مان در آن زندگی کرده‌اند و آثار خود را پدید آورده‌اند اطلاعاتی نداریم.

گردشگری، هزاران چهره دارد و ما هنوز اندر خم چهره زخم آلود بنا‌ها و طبیعت ایران هستیم. به نظر می‌رسد امروزه گردشگری به موضوعات دیگری نظر دارد. گردشگران امروز کنجکاوند و ما باید برای ارضای کنجکاوی‌شان، اندیشه‌های جدیدی داشته باشیم و طراحی نو دراندازیم.

45301

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 179975

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۶:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۳
    2 1
    کاملا درست است. ما گردشگری ادبی نداریم چون اساسا چیزی به نام ادبیات را دیگر نمی فهمیم. رویکرد افزاطی ایرانینان در نیم قرن اخیر به زندگی مدرن باعث شده که انقطاع شدیدی با پیوندهای سنتی و ادبی حاصل شود در این میانه گویی دولت ها هم دست به دست هم داده اند تا چیزی به نام ادبیات وجود نداشته باشد. کافی است سری به آرامگاه صائب در اصفهان، اخوان در مشهد، سپهری در کاشان، ملک الشعرا در تهران و....بزنیم تا جهل مرکبمان را دریابیم.
  • بدون نام IR ۰۱:۳۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۳
    0 0
    این فقط یک جنبه خیلی ساده و پیش پا افتاده از گردشگری ادبی است...بخش مهمترش همان سفر کردن نوشته هاست اتفاقی که برای کلیدر و هفت پیکر در حال رخ دادنه