۲ نفر
۲۶ تیر ۱۴۰۲ - ۱۹:۰۰
نظم جدید اصولگرایان، شکست قبل از آغاز

در صورت ایجاد نظم جدید بدون مشارکت مردمی، دیگر امکان تقسیم تقصیرها وجود ندارد و در صورت شکست طرح، این کلیت نظام سیاسی است که به زیر ضرب رفته و شورش گرسنگان بدیهی ترین ماحصل آن خواهد بود.

شرایط امروز کشور ایجاب می کند تا تغییرات جدی در ساختار سیاسی کشور ایجاد شود؛ به نظر می رسد کلیت نظام سیاس هم به این باور رسیده که نوسازی بافتار و ساختار، تنها راه برون رفت از وضعیت کنونی و بازگشت به مسیر توسعه است. اما زمان در این امر، مسئله تعیین کننده ای است. این گونه دیده می شود که حاکمیت به دنبال ایجاد نظم جدیدی در عرصه روابط بین الملل و اقتصاد است که ضمن آن هم بتواند در حوزه داخلی برخی گروه ها و جریان های سیاسی را کنار گذاشته و مردم سالاری نوینی با وجود نظام انتخاباتی اما بدون این گروه‌ها تعریف کند و همین حذف گروه های منتقد، جریان های رقیب را به طمع انداخته تا این طرح ها هر چه سریع تر عملیاتی شده و خیال آنها هم راحت شود. اما بر عکس، آنچه در ایران امروز جریان دارد، به وضوح نشان می دهد زمان کاملا به ضرر پیاده کردن چنین ایده هایی است.
رفتن از یک نظم به نظم جدید هزینه زاست. اما این بدان معنا نیست که خلق یک نظم جدید بالذاته امری است مذموم. بلکه باید سنجید که در محاسبه هزینه فایده، آیا چینن هزینه ای صرفه لازم را دارد یا می توان با پائین آوردن هزینه های دیگر، هزینه مازاد نظم جدید را قابل پذیرش کرد؟
در شرایطی که کشور در بحران اقتصادی شدید دچار بحران مقبولیت نیز شده است، اضافه کردن یک هزینه مازاد نمی‌تواند قابل تحمل باشد. اما به فرض پایین آوردن هزینه چنین امری بستر سیاسی حتی در بین جریان مدافع وضع موجود مهیا نیست. ایجاد یک نظم جدید با سیاست از بالا به پائین نیازمند یک اتوریته و لازم است افراد از امربری و اطاعت‌پذیری بالایی برخوردار باشند.آنچه امروز در میان جریان اصولگرا می‌گذرد نشان از آن دارد که چنین اطاعت پذیری وجود نداشته و افراد و جریان ها به دنبال منافع خود حتی از منافع ملی هم به سادگی عبور می کنند. همچنین در این شرایط خاص اقتصادی، یک مردم سالاری حداقلی هم می تواند کلیت نظام را تا حدود بسیاری حداقل در میان طرفداران حاکمیت از اتهام عدم کارآیی، مبرا کند. زیرا در صورت ایجاد نظم جدید بدون مشارکت مردمی، دیگر امکان تقسیم تقصیرها وجود ندارد و در صورت شکست طرح، این کلیت نظام سیاسی است که به زیر ضرب رفته و شورش گرسنگان بدیهی ترین خروجی آن خواهد بود.
در زمان بحران، حاضر بودن همه گروها و جریان های سیاسی اولا به حل بحران کمک می کند در حالیکه جریان مسلط از بیم کارشکنی از به کارگیری عناصر رقیب اجتناب می کند اما باید دانست که تعیین نقش برای رقبا آنان را وارد یک شراکت تضامنی کرده که پیروزی ساده ترین انتظار تمام شرکاست. ثانیا بار کاستی‌ها میان جریان های حاضر هم بسته به سهم آنان تقسیم می شود و آثار ناکامی های حاصل از بحران بر جریان مسلط بار نمی شود. حال تصور کنید که با وجود چنین بحرانی، سیستم حاکمه در بازه بحران بخواهد با خلق یک نظم جدید همین رقبا را هم حذف کند که خود به تنهایی می تواند یک ابر چالش باشد و هزینه آن را هم بر بحران حاضر اضافه کند. شکست این پروژه، قبل از آغاز رقم خورده است.

۲۱۶۲۱۶

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1790575

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =