۰ نفر
۲۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۰

هادی اعلمی فریمان در این یادداشت از حس فروخرده فقرا در برابر ثروتمندان آمریکایی که در وال استریت عریان شده است می نویسد.

هادی اعلمی فریمان
امیل زولا نویسنده ی فرانسوی دررمان ژرمینال که 126 سال پیش منتشرشد، به استادی تمام، فلاکت و بدبختی کارگران را به تصویر کشید و مراحل گام به گام جرقه های نخستین حمله به خانه ی ثروتمندان در ذهن و اندیشه ی کارگران ،که چگونه آغاز می شود و همه را بی رحمانه در خود فرا می گیرد، به نمایش در آورد.
اگرچه تصاویر به قلم آمده در ژرمینال از خشونت غیرقابل کنترل کارگران علیه بورژوازیست، خود زولا در تفسیر اثرش گفت که قیام حقوق بگیران فشار به جامعه ای است که یک لحظه از هم می پاشد و مبارزه ی سرمایه و کار است، اما تفاوتش با حالا تنها در این است که کارگران،طبقه ی متوسط، دانشجویان ،جوانان و معترضان کمی دموکراتیک تر، فرهنگ پذیرتر و مودب تر شده اند ،در حالی که طبقه ی سرمایه دار حامل سرمایه – سازندگان واقعی تمدن ها استثنا هستند-همان هستند که بودند ،البته با فرق اینکه طبقه ای کارگر بدون شک سطح زندگیش بسیار بهتر از 126 سال پیش شده است ،حالا حکایت آماج معترضان عمدتا طبقه ی متوسط خواهان اشغال وال استریت در نهایت همین طبقه ی ثروتمندی است که با اقلیتی ناچیز ثروتی عظیم و متمرکز را در دست گرفته است.
مطالبات جنبش اعتراضی به بی عدالتی هم پیوند ثروتمندان و حامیان دولت سرمایه داری به آن نقطه رسیده است که می خواهند خیمه وپرچم خود را مقابل خانه ی ثروتمندان به پا کنند و اگر کمی خشم جمعی و هیجان هم به جنبش اضافه شود، شاید این کاخ ها مورد هجوم قرار گیرد، به امید اینکه شاید نظم مستقرحکومت با تنبه و نصیحت خود را بازسازی کند. هری رید رهبر اکثریت دمکرات مجلس سنای آمریکا-حالا با هر انگیزه ای- می گوید که زمان آن فرارسیده است که میلیونرها سهم منصفانه ی خود را برای کمک به رونق اقتصاد در کشور بپردازند . اما مهمترین چالش نظام سرمایه داری این است که آیا میلیاردرها حاضرند از ثروت خود برای کاهش دره های فقر بگذرند آیا منازعه ی طبقاتی حاضر همان آشتی ناپذیری طبقه ی کارگر کارل مارکسی است که از درون آن زایش های جدیدی بیرون می آید؟
اکثر شهروندان آمریکایی – و البته همه جای دنیا – از کارویژه های اقتصادی مانند افزایش زیاد بر مالیات ثروتمندان به شدت حمایت می کنند،طبقه ای که مثلا در خود ایالات متحده 400 نفر ثروتی بالغ بر یک ونیم تریلیون دلار ثروت دارند. اما نگرانی دولت ها هم از فروپاشی و نابودی سرمایه ی سرمایه دارانی است که سهم بالایی از اشتغال را بردوش دارند،چون سرمایه داری را با تمام معایبش باز هم خوب و مفید می دانند،به قول رابرت هس اقتصاددان ،منتقدین نظام سرمایه داری با مقایسه عصر سرمایه داری ،کارخانه داران اوایل قرن 19 انگلستان را به عنوان اسثتمارگران بیرحم توصیف می کنند و به روزهای خوش قبل از آن اشاره می کنند، درحالی که اساسا مگر روز خوشی قبل از آن وجود داشته،اگر کارخانجات بیرحم بوده اند ،اما کمی تحرک در زندگی حداقل بشر ایجاد کرده اند و بودن این سرمایه داری هرچند بیرحم از نبودن آن بهتر است.
اما فراتر از همه ی منازعات درون پارادایمی بین سرمایه داری یا سوسیالیسم و دیگر مکاتب ،معمولا مرسوم نیست یا کمتر مرسوم است از هرمنوتیک در متدولوژی روابط بین الملل و تحولات جاری زیاد بهره گرفته شود ،اما این حکایت بی عدالتی بی شک نیاز به نگرشی هرمنوتیکی دارد تا طمع و حرص زیادت خواهی سرمایه داری مدرن که به انباشت بی رحمانه و تقریبا بی ثمر پول و طلا می انجامد و منجر به سیکلی از گردش ثروت بدون توجه به حاشیه می شود و یا حاشیه فقیر تری از درون آن می زاید، به قلم نوشته شود.
گاهی به نظر می رسد توازن رابطه ی بین دمکراسی و اقتصاد آزاد بهم ریخته است، گرچه عدم تعادل توازن ربطی به اعمال دمکراسی ندارد، بلکه با روان آدمیان مرتبط است.اینکه خوی ذاتی انسان ها در مسیر تصحیح سرمایه داری مدرن اصلاح پذیر شود با نگرشی رئالیستی بسیار بعید به نظر می رسد و اما در نگاهی ایده آلی به ناچارنیاز به مداخله ی عقل جمعی بشر وجود دارد تا با بازاندیشی در سیستم و کارکرد دولت راه کارهای جدیدی منطبق با لحاظ کردن عدالت انسانی یافته شود. عقل جمعی خردورزان نباید اجازه دهد مردم سالاری قربانی مطامع سرمایه داری لگام گسیخته شود.
4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 178491

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =