وضعیت 6/1 میلیون آواره در کنگو رو به وخامت است.

زهرا خدایی: زمانی که اروپاییها از ارسال نیروهای نظامی به کنگو منصرف شدند و ترجیح دادند تا نیروهای سازمان ملل وارد عمل شوند،الیزه تصمیم می گیرد برای حل بحران با آنگولا وارد گفتگو شود،کشوری که از سال 1990 در کنگو دخالت نظامی داشته و دولت فرانسه طی سالهای اخیر تلاش نموده تا ارتباطات خود را با آن گسترش دهد.

سوالی که به ذهن متبادر میگردد آنست:"آیا این اقدام نمادین دولت فرانسه تأثیری بر شرایط بحرانی حاکم دارد؟فرانسه تمایل دارد برای حل بحران کنگو،دولت آنگولارا تشویق کند تا به منظور حمایت از کابیلا ،تجهیزات و نیرو به این کشوراعزام نماید؛الیزه علنا این خواسته خود را اعلام ننموده اما بسیار تمایل دارد تا این اقدام هر چه سریعتر صورت گیرد.

یکی از مقامات فرانسوی اعلام کرده،در صورتی که این خواسته از سوی سازمان ملل مطرح شود،می تواند تا حد زیادی در حل بحران موجود مؤثر باشد.فی الواقع چرا دولت فرانسه که همواره داعی حمایت مالی و معنوی از قاره آفریقا بوده،تلاشی در این راستا نمی کند؟ مواضع اتحادیه اروپا نگولدر نا آرامی های اخیر کنگو بسیار دو پهلو ، متزورانه و طبق معمول بر پایه منافع ملی بود.هیچیک از دولتها به جز بلژیک از اعزام نیروی نظامی استقبال نکرد،آلمان و انگلستان از مخالفان اصلی اعزام نیروهای نظامی به این کشور بودند . به عبارتی اتحادیه اروپا علیرغم وضعیت بحرانی در کنگو،پای خود را از میدان کنار کشید و عملا تلاشی برای آرام نمودن اوضاع ننمود.در حالیکه همچنان رقابت بین کشورهای اروپایی برای پیدا کردن جای پا در آفریقا افزایش می یابد،دولتهای اروپایی از جمله فرانسه و انگلستان نیز هدف خاص خود را در این منطقه دنبال می کنند ودر عین حال هیچیک از این دولتها اقدام مثبتی را برای بهبود وضعیت موجود صورت نداده است.

گزارش منابع مستقل اروپایی نشان می دهد که بعضی از کشورهای اروپایی به کنگو به عنوان کشوری که در آن می توان بدون واهمه از دولت مرکزی به غارت منابع طبیعی ادامه داد؛ نگاه می کنند. وضعیت 1،6 میلیون آواره در کنگو رو به وخامت می رود.

نبود مواد غذایی،آب،احتیاجات اولیه به شیوع بیماریهای مختلف دامن زده است و علیرغم اعلام وضعیت بحرانی در کنگو،جامعه جهانی تلاشی برای مهار بحران نمی نماید.وضعیت در کنگو همچنان حاد می شود در حالیکه دامن چپاول و استعمار شرکتهای خارجی در کنگو گسترش می یابد . تنها کنگو نیست که درگیر استعمار و چپاول خاموش است ؛نیجریه،زیمباوه،آنگولا و بسیاری دیگر از کشورهای آفریقایی منابع بزرگی را در اختیار دارند که با توجه به بحرانی بودن اوضاع در آنها ،مردم این کشورها هیچ بهره ای از منابع بزرگ زیرزمینی خود نبرده اند .سرنوشت تاریخی بسیاری از کشورهای آفریقایی با سیاست استعماری دولت اروپایی آمیخته است. سرنوشت کشورهای غرب آفریقا که در حوزه فرهنگ فرانسه قرار دارند،نمونه بارزی از سیاست استعمارگرایانه اروپا در قاره سیاه است. فرانسه نه فقط در شمال آفریقا جای پای محکمی را برای خود ایجاد کرده بلکه در غرب آفریقا نیز فرهنگ خود را به فرهنگ بومی تحمیل کرد.

در حقیقت با ورود ناپلئون به مصر،عصر جدید استعمار فرانسه وارد آفریقا شد،هرچند که ناپلئون نتوانست تصرفات زیادی را در این قاره صورت دهد اما جانشینان وی ،تونس،مراکش و الجزایر را هدف قرار داده و جای پای خود را در این کشورهای محکم نمودند.بسیاری از کشورهای آفریقایی هنوز بازیچه دست کشورهای اروپایی هستند و اروپا هر کاری را که می خواهد ،کم و بیش در این قاره انجام می دهد.بر همین اساس اقدامات دیپلماتیک دولتها(بالاخص کشورهای اروپایی) در راستای کمک به آفریقا،تلاش نمادینی است که دستاورد مثبتی را به همراه ندارد.

هر چند بسیاری از کشورها در ظاهر از استعمار رهایی یافته اند ولی در عمل استعمار چنان در تار و پودشان نفوذ کرده که تبعاتش تا قرنها بعد ادامه دارد.سایه استعمار کشورهای اروپایی همچنان وجود دارد و مردم قاره سیاه همواره باید شاهد تبعات فاجعه بار آن باشند.به سختی می توان امیدوار بود که آفریقا در چند سال آینده از چنبره استعمار رهایی یابد؛هر چند که این امید را نمی توان از دست داد که آفریقا راه خود را شناخته است و به اندازه کافی از نیروهای زبده برای رسیدن به هدفهای درازمدت برخوردار است .                                              

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 177

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =