«بيداري انساني» به اين معني است که مردم کشوري به اين جمع بندي رسيدند که بايدخودشان را از استبداد داخلي و استعمار خارجي نجات دهند و به خود اتکايي و خود کفايي برسند. اما چه بسا آنقدر که بايد براي اين کار از خودگذشتگي نکنند و فعاليتشان را در حوزه قلم و بيان محدود نمايند. از اين رو وقتي پاي ايثار و فداکاري جان برسند، معلوم نيست که ادامه دهند يا نه؟
اما در «بيداري اسلامي» اعتقاد و عقيده مطرح است. وجه مشترک «بيداري اسلامي» و «بيداري انساني» در شناخت آفت و به کار گرفتن قلم و انديشه و فداکاري براي نجات است. فداکارياي که در «بيداري اسلامي» به جنگ و جهاد و شهادت ختم خواهد شد. چون پاي عقيده در ميان است و اگر چنين نکنند، فرداي قيامت حتما مسئول خواهند بود و بايد پاسخگو باشند.
تفاوت دوم اين دو بيداري، اين است که توسعه «بيداري اسلامي» وسيعتر از «بيداري انساني» است و جمعيتي فراتر از مرزهاي جغرافيايي يک کشور را شامل ميشود. «بيداري اسلامي» يک و نيم ميليارد مسلمان در سراسر دنيا را شامل ميشود. کما اينکه اگر يک ايراني ببيند که در فلسطين امکان جانفشاني براي نجات يک مسلمان را دارد، اين کار را مي کند اما در «بيداري انساني» چنين حسي در افراد وجود ندارد و اينگونه جان فشانيها به مردم همان کشور محدود ميشود.
تفاوت سوم، در «اقناع» است. وقتي بحث دين و اعتقاد را مطرح ميکنيم مي توانيم خودمان را اقناع کنيم که اين کار جنبه ديني و عقيدتي دارد. مثل اينکه امام خميني(ره) نسبت به مساله فلسطين با اينکه يک کشور عربي بود، احساس وظيفه ميکرد و چون نجات مسلمانان مردم اين کشور را يک وظيفه ديني ميدانست، خودش و مردم را براي رهايي آنها اقناع ميکرد. در حال حاضر هم براي همين منظور کنفرانس فلسطين را در تهران برگزار کرديم که بگوييم ما مسلمانيم و نسبت به وضعيت ديگر مسلمانان جهان حساسيم و نمي گذاريم اسرائيل دشنهاي در قلب مسلمانان باشد.
بر همين اساس است که مقام معظم رهبري به عنوان ولي امر مسلمين جهان، قيامها و انقلابهاي منطقه را «بيداري اسلامي» ناميدهاند و دامنه آن را فراتر از «بيداري انساني» دانستهاند و بر رهپويان مسلک ايشان است که اينچنين به مساله بنگرند.
*نماينده تهران و عضو جامعه روحانيت مبارز
/2929
نظر شما