۱ نفر
۲۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۶
آیا آزادی در برابر عدالت است؟

در گفتمان انقلاب اسلامی «عدالت» مفهوم بسیط و ساده ای نیست بلکه ابعاد روشی، ارزشی، هنجاری، آرمانی، بنیادی، عملی و ساختاری دارد. گسترۀ عدالت از سایر مفاهیم سیّال و دال های شناور انقلاب اسلامی بسیار گسترده تر است.

مفاهیمی مانند استقلال وآزادی و ارزش های اخلاقی ومعنویت، اختصاص به انسان و حیات انسانی دارد در حالی که «عدالت» فراتر از انسان و کیهان وتکوین و تشریع است. ربوبیّت الهی بر مبنای«عدالت» نظام عالم را تدبیرمی کند.

گفتمان انقلاب اسلامی یک نقطه مرکزی به نام «اسلام ناب» دارد و یک سری مفاهیم و آموزه های پیرامونی به عنوان «دال های شناور» که تحقق بخش دال مرکزی هستند. «آزادی» و«عدالت» از آن مفاهیم و دال های شناور مهم است.

قرار دادن آزادی در مقابل عدالت خطای تاریخی و ناشیانه جریان های سیاسی در جامعه ما است. جناح های سیاسی با مسئولیت نشناسی هم آزادی و هم عدالت را دچار کج فهمی کردند، یک جناح به آزادی آویزان شد و جناح دیگر به عدالت چسبید.آنقدر با هم دعوا کردند که شعارهای یکدیگر را زیرسؤال بردند. کاستی ها این جناح به اسم «عدالت» ثبت شد و کاستی آن جناح به اسم «آزادی» در حالی که به تعبیرمقام معظم رهبری آزادی و عدالت دو شعارفطری و جهانی هستند که بار انقلاب اسلامی بر دوش آنها است.

الان عدالت در جامعه چگونه معنا می شود؟ عدالت مفهومی ذو مراتب است هم جزئیات مادی زندگی را شامل می شود و هم بنیان خلقت و نظامات تکوینی آفرینش است. از اسماء و صفات الهی است. هم هدف رسالت همه انبیاء است و از ارزش های انسانی و اخلاقی و شرعی مهم است و هم روش بهزیستی و همزیستی در جامعه انسانی است. در ادبیات ائمه(ع) عدالت مفهومی استعلایی است و بشارت به آن جزء ره آورد رسولان الهی است «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ»، آنها خبر می دهند که آسمان ها و زمین، بر بنیادعدالت استوارمانده اند.آنها در تفسیرآیه قرآن که می فرماید:«وضع المیزان»، میزان را به معنای عدالت می دانند، یعنی همه چیز در ترازوی دقیق عدالت هست، همه خلقت وهمه کار خدا عادلانه است. مکتب اهل البیت(ع) را با این نگاه بلند به نام «عدلیه» معرفی کرده اند. ما این نگاه بلند را رها کردیم، عدالت را آوردیم تبدیل کردیم به همین تلقی پیش پا افتاده که در دنیای غرب و شرق مطرح است.

در گفتمان انقلاب اسلامی، «عدالت» مفهوم بسیط و ساده ای نیست. ابعاد روشی، ارزشی، هنجاری، آرمانی، بنیادی، عملی و ساختاری دارد. گستره عدالت از سایر مفاهیم سیّال و دال های شناور انقلاب اسلامی بسیار گسترده تر است.مفاهیمی مانند استقلال و آزادی وارزش های اخلاقی ومعنویت، اختصاص به انسان و حیات انسانی دارد در حالی که «عدالت» فراتر از انسان و کیهان وتکوین و تشریع است. ربوبیّت الهی بر مبنای«عدالت» نظام عالم را تدبیرمی کند.

امیرالمومنین به قاضی اش می فرماید اگر شاکی و متهمی پیش توآمدند، مساوی به آنها نگاه کن،نه اینکه فقط عادلانه قضاوت کن بلکه نگاهت هم عادلانه باشد، مگر نگاه چه تأثیری در قضاوت عادلانه دارد؟ می گوید نگاهت را عادلانه تقسیم کن، طرفین دعوا مهم نیست مسلمان باشند یا غیر مسلمان. این عدالت مکتب اهل بیت(ع) ما است.امام سجادعلیه السلام فرمود اگر آن شمشیری را که با آن امام حسین(ع) را شهید کردند و سرش را از بدن مبارکش جدا کردم نزد من به امانت بگذارند من در امانت خیانت نمی کنم و شمشیر را به صاحبش بر می گردانم. این مصداق عدالت و اخلاق و منش انسانی در مکتب ماست.

در دنیای غرب یک چیزی دارند به اسم «عدالت توزیعی» یعنی این که کالاها وامکانات اجتماعی برابر تقسیم شود. آنها مقتقدند انسان ها آزادند هر طوری می خواهند زندگی کنند. اما میان انسان ها رقابتی برای رسیدن به نیازهایشان ایجاد کرده اند که مبنای آن بر بی عدالتی است. مسابقه میان یک دونده حرفه ای و آماتور است. نتیجه آن جنبش ۹۹ درصدی وال استریت در امریکاست.

در آستانه ظهورانقلاب، سه تلقی از عدالت در دنیا مطرح بود. یک تلقی این بود که عدالت یک مسئله طبیعی است، یعنی نیاز به دستور و قانون و شرع و خدا و پیغمبر ندارد، بر اساس قانون طبیعت نوعی عدالت وجود دارد، این همه حیوانات دارند در طبیعت زندگی می کنند. بر مبنای زور، یعنی هر موجودی زورش بیشتر است در طبیعت قدرت بیشتری دارد، امکانات بیشتری به دست می آورد، می گویند این قانون طبیعت، عین عدالت وعامل زندگی است. تلقی دیگرعدالت را فطری می دانست. فطرت بالاتر از طبیعت است. فطرت اختصاص به انسان دارد و شامل حیوانات نمی شود،«فطره الله التی فطر الناس علیها» یعنی آن سرشت الهی که انسان ها را بر اساس آن آفریده است. تلقی سوم که ابتدا دنیای غرب به آن رسید، این بود که عدالت نه طبیعی است و نه فطری بلکه قراردادی پسینی است که در هر جامعه و کشوری جعل و قرارداد می شود. عدالت یعنی رعایت قوانین و مقررات پذیرفته شده در جامعه که امری اعتباری و قراردادی است .

مبنای قراردادی و حقوقی بودن عدالت، فضای زندگی اجتماعی را ملک مشاع شهروندان می داند که بر اساس قانون، بهره مندی از آن برای همه آزاد است. ظاهر این عدالت خوب است. اما چون با شایستگی ها، صلاحیت ها و فضیلت های انسان ها و با درون آنها کاری ندارد و حقایق ذاتی و جوهری انسان را نادیده می گیرد وامتیازها، اولویت ها وتحصیل منصب ها و کالاهای اجتماعی و همه برخورداری ها در محدوده ملک مشاء به موقعیت های اجتماعی افراد وابسته است، این مبنا نیز عدالت را محقق نمی کرد.

گفتمان انقلاب اسلامی مبنای جدیدی مطرح کرد، نه صرفاً طبیعت گرایی فلسفه یونان و نه فطرت گرایی به سبک مسیحیت قرون وسطایی و نه قراردادگرایی مدرنیته مغرب زمین، چیزی فراتر از اینها را مبنای عدالت قرار داد. ابتدا به عدالت اصالت داد و آن را از نسبیّت گرایی مصلحت اندیشانه و سودانگارانه غربی خارج کرد. دوم ریشه عدالت را در فطرت تکوینی انسانی دانست. سوم آموزه های تشریعی و همسوی با تکوین و فطرت و طبیعت را اساس عدالت قرار داد و اعلام کرد که عدالت بر پایه حق و صلاحیت هاست و برای همه این مراحل الگوی عملی عدل علی(ع) را شعار اساسی خود قرار داد. بر اساس این عدالت در همه مسائل مادی و معنوی جامعه، همین حقانیت، اهلیّت و صلاحیت ها باید مراعات شوند «إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلیٰ أَهلِها»، یعنی همه چیز امانت الهی است، همه مسئولیت های اجتماعی، همه پست ها، مقام ها، همه کالاهای اجتماعی امانت الهی هستند، خود ما هم امانت الهی هستیم وطبق «عدالت» امانت را باید به اهلش داد.

درمسائل حقوق اجتماعی، انقلاب اسلامی یک شاهکاری جدیدی ابتکار کرد و آن این بود که مبنای عقلایی در توزیع کالاهای اجتماعی با روش انتخابات سیاسی اکثریتی را تلقی به قبول کرد و قضیه «هر کس یک رأی دارد» را پذیرفت. اما بر خلاف دنیای غرب آن را مشروط به صلاحیت ها، اهلیّت ها و شرایطی کرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید در انتخابات همه کسانی که توانایی دارند به میدان بیایند، همه رأی بدهند، ولی از این طرف آمده گفته که به صلاحیت ها، شایستگی ها، معیارها و اهلیّت ها رأی بدهید، به اصلح رأی بدهید.هر کسی در رأی دادن نزد خداوند مسئول است. این مبنای عدالت برای سامان دادن به زندگی اجتماعی در محدوده ملک مشاع، به صلاحیت ها ،شایستگی ها، فضیلت ها توجه دارد، بر اساس مبانی قرآنی دراین عدالت، طبیعت انسان ها برابر است«إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی» خداوند شما را از زن و مرد خلق کرد، خلقت طبیعی هیچ فضیلت و برتری ایجاب نمی کند. فضیلت به علم و تقوا و مجاهدت در راه حق است.

ویژگی های عدالت انقلاب اسلامی را در ارائه ارزش ها و روش های درست در سبک زندگی باید دانست .ارزش ها فراتر از قوانین و هنجارهای اجتماعی هستند. ضمانت اجرایی آنها به وجدان اخلاقی انسان ها واگذار شده است. انقلاب اسلامی برای تحقق عدالت که یک ارزش والا است در بسیاری از موارد آن را به هنجار و قانون تبدیل کرد تا ضمانت اجرایی هم برای آن ایجاد کند. حکومت اسلامی، قانون اساسی و کارگزار مسلمان، ضمانت های اجرای عدالت هستند.

گفتمان انقلاب اسلامی بر این پیش فرض استوار شده است که خداوند یکصدو بیست چهار هزار پیغمبر را فرستاده است تا «لیقوم الناسُ بالقسط» تا همه انسان ها قیام به قسط کنند نه اینکه فقط انبیاء قسط وعدل را رعایت کنند بلکه همه انسان قائم بالقسط بشوند.اهمیت عدالت به گونه ای در قرآن بیان شده است که گویا هیچ هدف دیگری غیر ازعدالت مطرح نبوده است.

عدالت در گفتمان انقلاب اسلامی از مفاهیمی است که اختصاصی نیست، قوانین عدالت قوانین عام هستند، جهان شمولند، فرازمانی هستند، یعنی نمی شود یک چیزی دیروز عدالت بوده، امروز عدالت نباشد. اگرعدالت یک قانونی گذاشته همیشه عدالت است.عدالت همیشه آرمان است، فراروایتی است که هیچ وقت از آرمان بودنش نمی افتد، تا روز قیامت یک حقیقت آرمانی است که افقش به قدری وسیع هست که در دنیا انتها ندارد، پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) که اوج انسان کامل هستند هم آرمانشان تأسیس یک جامعه عدالت محور است.

این عدالتی که هم آرمان وهم پایه و اساس جمهوری اسلامی است، هم روش زندگی و اداره مملکت داری و مدیریت و اداره جامعه اسلامی است، هم مفصل بندی همه مفاهیم دینی است، بسیار مهم هست و این عدالت آموختنی است باید آن را آموزش داد، باید تبیین کرد. در همه حقوق اجتماعی، در امورمادی و معنوی، در سیاست و اقتصاد و اجتماع باید به آن توجه کرد، در صلاحیت ها، در شایستگی ها، در معنویت ها، درفضیلت های جامعه، اینها را باید دید، قوانین باید عادلانه باشند، مجریان باید عادلانه باشند، هدفشان باید عادلانه باشد، باورهای عادلانه باید پشت همه کارها باشد که متأسفانه ما خوب نتوانستیم این را در جامعه عملی کنیم، باید برگردیم به آموزه های دینی و ارزش هایی که مبنای گفتمان انقلاب اسلامی بود و مردم برای آنها انقلاب کردند. از روز اول مردم به عشق عدالت علی(ع) و برای رسیدن به آن قیام کردند، برای همین ارزش ها به قانون اساسی رأی دادند و این نشان می دهد که عدالت هنوز هم آرمان است و ما باید به شعارهای اصیل و دال های تبیین کننده نقطه گفتمانی انقلاب اسلامی برگردیم.

۶۵۶۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1697150

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۲:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
    1 0
    بایدعدالت دراقتصاد اصل است نمی بینی بی عدالتی بی داد می کند یکی ملیارد براش پول خرده یکی یک کیلو یک کیلو برنج می خرد کشورشده سرمایه داری یکی میرود سهمیه 10ماشین می خرخد یکی اگر فران شکسته باشد به اسم آلودگی هوا از زیر پاش می کشند بیرون فاصله طبقاتی بی عدالتی سرمایه داری ضعفارا نابود کرد مگر ضعفا بین. سرمایه داران می توانند زندگی کنندجدایی افتاد بین دو فامیل یکی شده تیرالدریکی نان شبش رابسختی در میارد
  • TR ۱۶:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
    2 0
    از عدالت و آزادی چیزی نفهمیدی.هنوز در بند نصایح ۱۴ قرن پیش هستی
  • IR ۱۷:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
    2 0
    عدالت فعل ندارد، با مفاهیمی که ما،بنی بشر در ذهن داریم، در عالم شناخته شده، عدالت هیچگاه وجودنداشته و نخواهد داشت.. به خلقت نگاه کنیم، خداوند در خلقت نهایت بی عدالتی را خلق کرده..