۴ نفر
۱۷ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۲

تصمیم نابهنگام!

غلامرضا فدائی
تصمیم نابهنگام!

این روزها کشور وضع خوبی ندارد. اغتشاش با اعتراض مخلوط، و احساسات با عقلانیت در هم شده و تفکیک آن دشوار است. در باره معاندان و دشمنان قسم خورده کشور این حکایت سعدی گلستان باب اول حکایت چهارم خواندنی است.

طایفه دزدان عرب بر سر کوهی نشسته بودند و منفذ کاروان بسته و رعیت بلدان از مکاید ایشان مرعوب و لشکر سلطان مغلوب، بحکم آنکه ملاذی منیع از قله کوهی به دست آورده بودند و ملجاء و مأوای خود ساخته، مدبران ممالک آنطرف در رفع مضرت ایشان مشورت کردند که اگر این طایفه هم بر این نسق روزگاری مداومت نمایند مقاومت با ایشان ممتنع گردد

درختی که اکنون گرفتست پای به نیروی شخصی برآید ز جای

ورش همچنـــان روزگاری هلی بگردونــــش از بیخ برنگسـلی

سرچشمـــه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گذشتن به پیـل

سخن بر این مقرر شد که یکی را به تجسس ایشان برگماشتند و فرصت نگاه میداشتند تا وقتی که بر سر قومی رانده بودند بقعه خالی مانده، تنی چند از مردان واقعه دیده جنگ آزموده را بفرستادند تا در شِعب جبل پنهان شدند.

شبانگاه که دزدان بازآمدند سفر کرده و غارت آورده سلاح از تن بگشادند و رخت غنیمت بنهادند، نخستین دشمنی که بر سر ایشان تاخت خواب بود، چندانکه پاسی از شب در گذشت

قرص خورشید در سیاهی شد یونس اندر دهان ماهی شد

مردان دلاور از کمین به درجستند و دست یگان یگان بر کتف بستند و بامدادان به درگاه ملک حاضر آوردند، همه را به کشتن اشارت فرمود.

در آن میان جوانی بود میوه عنفوان شبابش نورسیده و سبزه گلستان عذارش نودمیده یکی از وزرا پایتخت ملک را بوسه داد و روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت: این پسر همچنان از باغ زندگانی برنخورده است و از ریعان جوانی تمتع نیافته، توقع به کرم اخلاق خداوندی آنست که ببخشیدن خون او بر بنده منت نهد؛ ملک روی از این سخن درهم کشید و موافق رأی بلندش نیامد و گفت:

پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بدست تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبدست

نسل فساد اینان منقطع کردن اولاترست و بیخ تبار ایشان برآوردن، که آتش نشاندن و اخگر گذاشتن و افعی کشتن و بچه نگاه داشتن کار خردمندان نیست

ابر اگر آب زندگی بارد هرگز از شاخ بید برنخوری

با فـــرومایه روزگار مبر کز نی بوریـــا شکر نخوری

وزیر این سخن بشنید و طوعاً و کرهاً بپسندید و بر حسن رأی ملک آفرین خواند و گفت: آنچه خداوند دام ملکُه فرمود عین حقیقت است اما اگر در سلک صحبت آن بدان تربیت یافتی طبیعت ایشان گرفتی. اما بنده امیدوار است که به عشرت صالحان تربیت پذیرد و خوی خردمندان گیرد که هنوز طفل است و سیرت بغی و عناد آن گروه در نهاد او متمکن نشده، و در حدیث است: ما من مولود الا وقد یولد علی الفطرة ثم ابواه یهودانه و ینصرانه و یمجسانه

با بدان یار گشت همســـــر لوط خـــــاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد

این بگفت و طایفه ای از ندمای ملک با او به شفاعت یار شدند تا ملک از سر خون او درگذشت و گفت بخشیدم اگر چه مصلحت ندیدم.

دانی که چه گفت زال با رستم گرد دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد

دیدیم بسی که آب سرچشمه خُـرد چون بیشتر آمد شتـــــر و بار ببرد

فی الجمله پسر را به ناز و نعمت برآورد و استاد و ادیب به تربیت او نصب کرد، تا حُسن خطاب و رد جواب و سایر آداب خدمت ملوکش در آموخت چنانکه در نظر همگنان پسندیده آمد، باری وزیر از شمایل او در حضرت ملک شمه ای میگفت که تربیت عاقلان در او اثر کرده است و جهل قدیم از جبلت او بدر برده، ملک را از این سخن تبسم آمد و گفت:

عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچـــه با آدمی بـزرگ شود

سالی دو بر این برآمد طایفه ای اوباش محلت در او پیوستند و عقد مرافقت بستند تا به وقت فرصت، وزیر و هر دو پسرش را بکشت و نعمت بیقیاس برداشت و در مغاره دزدان بجای پدر بنشست و عاصی شد، ملک دست تحیر به دندان گزیدن گرفت و گفت

شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی؟ ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست از باغ لاله روید و از شـــوره بوم خس

زمین شوره سنبل برنیارد درو تخم عمل ضایع مگردان

نکوئی با بدان کردن چنانست که بد کردن بجای نیکمردان

۶۵۶۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1681698

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۰۶:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۸
    0 3
    درود بر نویسنده ....انقلاب ذهن ها را باز کرد ... آینده روشن است .