بهنوش خرمروز: دختر یک میلیونر، یک معلم مدرسه و یک غریقنجات، افرادی از جامعه هستند که ما اغلب انتظار نداریم درگیر رفتارهایی مانند آنچه طی هفته گذشته در خیابانهای لندن اتفاق افتاد، بشوند. با موج رفتارهای خشونت آمیزی که در خیابانهای لندن به راه افتاد، این سوال ایجاد میشود که چه عاملی، یک شهروند خوب و حتی ممتاز را تبدیل به کسی میکند که در خیابان دست به خشونت میزند.
به گزارش نیوساینتیست،حالا که افراد شرکتکننده در این خشونتهای خیابانی لندن، سر از دادگاهها در آوردهاند و هویتشان مشخص شده، کاملا مشهود است که آنها یک مشت نوجوان افسارگسیخته که هیچ چیز برای از دست دادن نداشته باشند نبودهاند. بلکه اغلب از زمینههایی بسیار متنوع میآیند و تاریخچه زندگی بسیار متفاوتی دارند. حتی برخی از رفتاری که انجام دادهاند تعجب میکنند و گفته میشود که برخی هم اظهار پشیمانی کردهاند. اما در واقع چه اتفاقی افتاده است؟
ایلیت فیشباخ، دانشمند علوم رفتاری دانشگاه شیکاگو واقع در ایلینویز معتقد است که این، یک تظاهر کلاسیک از قدرت موقعیت است. به گفته وی، بر اساس اصول رفتارشناسی اجتماعی، افراد وقتی در یک گروه وارد میشوند، رفتارهای گروه را دنبال میکنند.
مثال بارز این حالت را میتوانیم در مطالعهای که در سال 1971 / 1350 انجام شد ببینیم. در آن زمان، گروهی از دانشجویان که همگی از نظر روانی سالم بودند، قرار شد در یک مطالعه روانشناختی شرکت کنند. آنها نقش زندانی و زندانبان را بازی میکردند. شاید برایتان تکاندهنده باشد اگر بدانید تنها بعد از 6 روز محققین مجبور شدند مطالعه را متوقف کنند، چون دانشجویانی که نقش زندانی را بازی میکردند، توسط آنها که نقش زندانبان را بازی میکردند، دچار مشکل هیجانی شده بودند. این مطالعه به نام آزمایش زندان استنفورد مشهور است.
مثالهای دیگری هم از چنین رفتارهایی وجود دارد. بسیاری از مطالعات حاکی از آن هستند که افرادی که درگیر حرکتهای تروریستی میشوند، نه بدبخت هستند و نه از اختلالات شخصیتی رنج میبرند.
اگر شما هم مثل بسیاری خیال میکنید که افرادی که در خیابانها دست به خشونت و غارت میزنند، دچار مشکلات روانی هستند یا عضوی از گروههای ضداجتماعی هستند، حتما تعجب میکنید اگر بدانید اغلب آنها افراد بسیار عادی طبقه متوسط جامعه هستند.
الکس هزلم از دانشگاه اکستر انگلستان میگوید: «اینها مردم عادی هستند که سر از گروههای غیرعادی در آوردهاند.» وی بر اساس پدیدهای که در گروه اتفاق میافتد و آن را فردیتزدایی میخوانند، چنین توضیح میدهد: «در فردیتزدایی، فرد هویت و ارزشهای فردی خود را کنار میگذارد. در این حالت او احساس میکند که دیگر قابل شناسایی نیست. به همین دلیل هم احساس مسئولیت اجتماعی خود را از دست میدهد و رفتارهایی از خود نشان میدهد که ضداجتماعی محسوب میشوند.»
علاوه بر این موارد، کلارک مککولی از کالج برین ماور در پنسیلوانیا، فرضیه جالبی دارد. او میگوید: «اگر شما ببینید بقیه در خیابان در حال غارت هستند و با این روش دارند پولدار میشوند، میبینید که آنها دارند از شما جلو میزنند. فقط لذت به دست آوردن مجانی نیست که مردم را تشویق به چنین رفتاری میکند، گاهی آنها دست به غارت میزنند چون میترسند از بقیه عقب بمانند!»
53272
نظر شما