۱ نفر
۱۳ تیر ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۹

خروج پرهزینه آمریکا

محسن روحی‌صفت
خروج پرهزینه آمریکا

حضور ۲۰ ساله ایالات متحده آمریکا در افغانستان با هدف برقراری توازن بین نیروهای دولتی و مخالفین، با مجموعه ای از شکست های سیاسی، رویکردی و تاکتیکی همراه شد که در نهایت واشنگتن خروج را به ادامه حضور ترجیح داد.

 آمریکا با خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان به صورت غیرمسئولانه اندک توازن موجود را نیز بر هم زد و باعث تشدید درگیری ها، بی ثباتی و ناآرامی شد.آمریکا که وظیفه تأمین امنیت و برقراری ثبات در افغانستان را وظیفه نیروهای امنیتی و دولتی می داند به هر حال دیر یا زود باید نیروهایش را از خاک افغانستان خارج می کرد. اما رویکرد مخرب این کشور را در جریان مذاکرات بین الافغانی در دوحه نیز باید مدنظر داشت. در جریان قراردادی که در سال ۲۰۱۹ به امضا رسید بیشترین تمرکز بر روی خروج امن نیروهای آمریکایی از منطقه بود تا برقرار صلح و ثبات در افغانستان. عملکرد آمریکایی ها در این قرارداد تقویت نظامی، اجتماعی و همچنین مشروعیت بین المللی را برای گروه طالبان به همراه داشت؛ مساله ای که باعث تضعیف دولت مرکزی افغانستان نیز شد. به این دلیل که در این مذاکرات دولت مرکزی حضور نداشت و از سویی طالبان نیز تعهدی برای آتش بس به دولت مرکزی نداد و در ادامه نیز تعداد زیادی از زندانیان طالبان از زندانها آزاد شدند که موجب تقویت نظامی آنها شد و به لحاظ روانی دولت مرکزی افغانستان را تحت تأثیر قرار داد. در ادامه این روند شاهد تضعیف روحیه نیروهای دولتی و تقویت نیروهای مخالف دولت بودیم که وضعیت کنونی را می توان ناشی از این تحولات دانست.

وضعیتی که می تواند در صورت تداوم برای کشورهای منطقه پیامدها و هزینه های مختلف داشته باشد که شاید شکل گیری چنین موقعیتی یکی از اهداف آمریکا در پی این خروج باشد. با این تصویر نمی توان چشم انداز روشنی را برای آینده افغانستان متصور بود چرا که هیچ‌یک از نیروهای درگیر در افغانستان توان غلبه کردن بر یکدیگر را ندارند. نه دولت افغانستان از توان کافی برای غلبه بر طالبان به صورت پایدار برخوردار است و نه طالبان که با توجه به پیشروهای اخیر توانسته است مناطقی را تحت تصرف خود در آورد. به این دلیل که از توان و ظرفیت لازم برای تسلط بر مناطق تصرف شده در بلندمدت برخوردار نیست و نمی تواند آن را سازماندهی کند. به صورت بدوی طالبان از ساختاری برخوردار است که طی آن یک رهبر در آن وجود دارد و برای مناطق مختلف تصرف شده نیز یک نماینده تعیین می کند، اما خبری از قانون اساسی، جامعه مدنی، حضور مردم و انتخابات نیست. اگرچه ممکن است برخی از مردم در روستای دورافتاده چنین انتظاراتی از یک حکومت نداشته باشند، اما مردم ساکن در شهرهای بزرگ در برابر طالبان مقاومت می کنند و از همین رو جنگ و درگیری شدت پیدا می کند.

شکی نیست که تعیین سرنوشت آینده افغانستان با توجه به سالها رنج و بی ثباتی همچنان به دوش مردم این کشور است. ایران نیز به دلیل همسایگی با افغانستان و برخوردار بودن از مرزهای مشترک برقراری امنیت و ثبات را برای کابل بسیار مهم می داند. اگر دولتی مرکزی در کابل مستقر نباشد در واقع مسئولیتی نیز در بین نخواهد بود و این موضوع می تواند پدیدآورنده مشکلات امنیتی بسیاری شود. ضمن اینکه ورود مهاجران از افغانستان و فشار بیکاری با توجه به وضعیت ایران، موضوعات بهداشتی و درمانی، هزینه هایی که از طریق یارانه به دولت تحمیل می شود و غیره، مشکلات متعددی را برای ایران به وجود خواهد آورد.

مسلم است که درگیری ها و تداوم جنگ نمی تواند مشکلی را از طرفین حل و فصل نماید و آینده سیاسی روشنی را پیش روی افغانستان قرار دهد. طالبان یک جنبش روستایی برای مبنای قوم است که می تواند در حکومت مرکزی مشارکت و سهم داشته باشد. اما قطعا تمام مردم افغانستان از طالبان نیستند و این گروه تنها می تواند نماینده بخشی از جامعه افغانستان باشد. طالبان اگر به دنبال تحقق این امر باشد باید آن را از طریق مصالحه و گفتگوهای بین الافغانی پیگیری کند چون تجربه ثابت کرده که جنگ نمی تواند راه حلی برای حل مشکل سیاسی افغانستان باشد و تنها راه پیش رو برای رسیدن به اهداف مورد نظر مصالحه و سازش از سوی همه طرف ها است.

310311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1531815

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 11 =