در ردیف موسیقی ایرانی دستگاه ماهور مشهور به فضای شادانه و طربانگیز است. جالب است که این دستگاه گوشهای به نام «مرادخانی» دارد. علی مرادخانی نیز گویی در فضای اغلب عبوس و خشک مدیریتی ما حکم دستگاه ماهور داشت. گوشهی خود را داشت و در آن گوشه همواره رویی گشاده و لبخند بر لب داشت.
من با مرحوم مرادخانی هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم در مجموعه مدیریت شهری همکاری داشتهام. او در ایجاد، راهاندازی و مدیریت موزه موسیقی نقش برجستهای داشت؛ مجموعهای که در زمان ریاست حجتالاسلام محمدعلی زم در سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری تهران افتتاح شد و امروز مجموعهای گرانسنگ از آثار و میراث ماندگار موسیقی ایرانی است. برای مرادخانی موزه موسیقی حکم گوشهای را داشت که در آن خاطرات فراوانی بهجای گذاشت و در آنجا پذیرای فرهنگوران، هنرمندان، اهالی موسیقی و رسانه بود و گاه تا پاسی از شب در آنجا میماند و با گروهها و افراد همسخن میشد. در تهرانگردیها نیز هر گاه دیداری با هنرمندان موسیقی داشتیم یا به موزه موسیقی میرفتیم، او در تنظیم برنامه و هماهنگیها نقش داشت و در این کار محمد، پسرش نیز که از همراهان همیشگی تهرانگردیها بود پیگیری و تماس مداوم داشت.
در ساختمان موزه استخری بود که با پیگیری مرادخانی تبدیل به استودیوی ضبط موسیقی شد و با این ابتکار و فعال شدنش، مجموعه توانست بخشی از هزینههایش را مدیریت کند. او همچنین در گردآوری مجموعه موسیقی نواحی ایران بسیار تلاش کرد و سختی کشید. راهاندازی ارکستر سمفونیک و برگزاری جشنوارههای مختلف فرهنگی و هنری نیز از جمله همکارهای ماندگار مرحوم مرادخانی در زمان مسئولیتش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است..
مرادخانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره مدیریت طولانی داشت؛ این بر خلاف عرف بود چراکه دوره مدیریت فرهنگی در کشور ما چندان طولانی نیست و بر خلاف آنچه تصور میشود، این نوع مدیریت در کشور ما حتی از دوره مدیریت سیاسی هم کوتاهتر است. با این همه مرادخانی در پیگیری مشکلات اهل هنر، بهویژه اهالی موسیقی چندان به حضورش در مسند مدیریتی توجه نداشت و در زمانیکه سمت رسمی هم نداشت، به عنوان یک شخصیت مدنی پیگیر امور هنرمندان بود. این ویژگی تا روزهای آخر حیات او نیز همراهش بود به ترتیبیکه روی تخت بیمارستان موضوع واکسن کرونای هنرمندان را پیگیری میکرد و میگفت: این واکسن هنرمندان چه شد؟
نام و چهره او مانند نغمات ماندگار دستگاه ماهور به یاد اهل فرهنگ و هنر خواهد ماند. همچون آنجا که استاد شجریان از حافظ خواند: تو کز مکارم اخلاق عالم دگری | وفای عهد من از خاطرت به در نرود.
* منتشر شده در روزنامه همشهری، نوزدهم خرداد ۱۴۰
نظر شما