ترامپ شکست خورده، ولی واقعیت امر این است که ترامپ با وجود همۀ کارهایی که در این چهار سال کرد، و با وجود همۀ نواقصِ رفتاری که داشته، ولی «رای بسیار قوی» و حائز توجهی به دست آورده است. در میانۀ این شادمانی های پیروزی جو بایدن، فراموش کردنِ «پایگاهِ اجتماعیِ ترامپ» اشتباهی کلیدی است.
واقعیت این است که ترامپ نسبت به چهار سال پیش، «ده میلیون رای بیشتر» آورده است.
یعنی «دونالد» نه تنها بخشی از پایگاهِ اجتماعیِ خود، و سبدِ رایِ خود را از دست نداد، بلکه «ده میلیون رای اضافه» هم به دست آورد.
این عددِ «ده میلیون» وقتی شگفت آور می شود که بدانیم ترامپ با یک «کارنامه چهارساله» و با رفتارهایی همچون: خارج کردنِ آمریکا از معاهده محیط زیستی پاریس، بستنِ سفارتِ آمریکا در کوبا، حرفهای عجیب و غریب در مورد ویروس کرونا و ... نه تنها بخشی از سبدِ رای خود از دست نداده، بلکه به آن افزوده هم شده است.
هفتادودو میلیون رای ترامپ به چه معناست؟
رویدادهای چند سال اخیر نشان می دهد که مردمان در «یک کشورِ واحد» در برابر تصمیم گیری نسبت به «یک موضوع واحد»، چطور به «دو بخش تقریباً مساوی» تقسیم می شوند.
در جریانِ برگزیت در انگلستان ، تعداد مخالفانِ خروج از اتحادیه اروپا و موافقانِ باقی ماندن در اتحادیه ، تفاوت زیادی نداشت. (رای موافق برگزیت: پنجاه ویک و نه دهم درصد %51.9) .
در مثالی دیگر، رجب طیب اردوغان هم در ترکیه طرح جدیدش [بخوانیم فونداسیون یک دیکتاتوری] را با اختلاف ناچیزی بیش از یک درصد بین رأی دهندگان، به ترکیه قالب کرد (پنجاه ویک و چهاردهم درصد %51.4) .
در ماجرای انتخابات مصر نیز، محمد مرسی با همین حدود رأی آورد (پنجاه ویک و هفت دهم درصد %51.7) .
آیا در این انتخابات اخیر آمریکا می توان گفت بایدن «پیروز» شده وقتی که بایدن %50.8 (پنجاه ممیز هشت دهم درصد) از آرا را بدست آورده است؟!
یعنی جوبایدن حتی به %51 هم نرسیده است!
هفتادودو میلیون رایِ ترامپ، به مفهوم این نیست که این جماعتِ کثیر «همه موافق شخصیتِ ترامپ» هستند بلکه اینها مخالفِ «ماهیتِ اوباما» و اطرافیانِ اوباما هستند. اینها، آن «طرزِ تفکر» و آن «گونۀ زیستن» را قبول ندارند. این رایِ قوی، به مفهومِ جدی بودنِ طبقه ای است که از ارزشهایِ سمتِ دیگرِ این جامعه «بیزارند».
می توانیم از رفتنِ ترامپ خوشحال باشیم، ولی باید این واقعیت را در پسِ ذهن داشته باشیم که ترامپ از صدرِ امور به کنار رفته ولی آن هفتادودو میلیون «انسان» در کوچه و خیابان حضور دارند. ما می توانیم از ترامپ و کارهایش متنفر باشیم ولی تنفر از میلیونها انسان کار صحیحی نیست.
سالها قبل یک اشتباه کلیدیِ ما ایرانیان در آتش زدنِ پرچم و گفتنِ شعار «مرگ بر این و آن...» این بوده که کشورها را دارای «هویتِ یکپارچه» تصور می کردیم. سالها گذشت و بعدها پس از سردادنِ شعار «مرگ بر ...» توجیه کردیم و گفتیم که منظورِ ما ایرانی ها از «...» مردمانِ آن کشور نیست بلکه دولتمردانِ آن کشور است. اما ما باید با این واقعیت مواجه شویم که دولتمردان و سیاسیونِ یک کشور به واسطه «پایگاهِ اجتماعی قوی» به صدر می رسند. ما چطور و تا کِی می خواهیم «مردم» و «بخشی از یک اجتماع» را نادیده بگیریم؟
«جمهور» به زبان عربی یعنی «بخش اعظم یک چیز». رئیسِ جمهور یعنی رئیسِ «بخشِ اعظمِ مردم». طرفدارانِ جو بایدن، «جمهورِ جامعه آمریکایی» نیستند. طرفدارانِ ترامپ هم، جمهورِ جامعه نیستند! ما برای آن هفتادودو میلیون نفر که «انسان» هستند اگر «حرف» داریم باید از مسیر رسانه «گفتگو» کنیم وگرنه، متنفر بودن از میلیون ها انسان، امری اخلاقی نیست.
* استاد دانشگاه فنی و مهندسی مقیم آمریکا
نظر شما