انتقادهای عادل فردوسی پور از سیاست های سازمان تربیت بدنی در قبال فدراسیون فوتبال، هیچگاه پنهان نماند.

حتی در شبی که کارلوس کروش میهمان ویژه برنامه پربیننده او بود، مجری 90 نتوانست دندان روی جگر بگذارد. او با انتقاد از امضای قرارداد مرد پرتغالی در دفتر رئیس سازمان تربیت بدنی، رو به کروش گفت: «آیا شما قرارداد خود با تیم های مانند امارات، آفریقای جنوبی یا تیم های ملی دیگر را در دفتر رئیس ورزش یا وزیر ورزش این کشورها امضا کردید؟» پاسخ کروش همانقدر سیاستمدارانه بود که در ماههای اخیر سران فدراسیون فوتبال چنین اتهامی را از خود مبرا می دانستند. او پاسخ داد «شیخ امارات برای مذاکرات نهایی با او به لندن رفت» و «بعد از امضای قرارداد با آفریقای جنوبی به دیدار نلسون ماندلا رئیس جمهور این کشور رفت.»

عادل که سعی داشت حرف خود را به کرسی بنشاند حتی با زبان انگلیس از کرش خواست بگوید، آیا این دیدارها قبل از امضای قرارداد بوده یا در زمان عقد قرارداد. او در نهایت به پاسخی که می خواست رسید اما در پس این ماجرا، همان موضوع اصرار عادل برای اثبات دخالت سازمان تربیت بدنی در مسایل فدراسیون فوتبال نهفته بود که این بار هم برای همه به خوبی مشخص شد. مجری برنامه 90 در سال های اخیر همواره منتقد شدید سازمان تربیت بدنی بوده، به دلیل همین دخالت ها. او در ماجرای درگیری علی دایی و فدراسیون فوتبال فاتح اصلی بود چون برای اولین بار در برنامه خودش ثابت کرد دایی را علی کفاشیان انتخاب نکرده است، بلکه او انتخاب محمد علی آبادی رئیس سابق سازمان تربیت بدنی بوده است.

البته فرضیه دخالت قوی سازمان در امورات فدراسیون فوتبال، کاملا واقعی است و همه از آن باخبرند اما اینکه فردی مانند علی دایی قویا در برنامه نود این موضوع را تائید می کند، سند بزرگی به حساب می آید. اما بی شک خود عادل فردوسی پور هم بهتر از هر کس دیگری می داند سازمان تربیت بدنی به عنوان متولی ورزش ایران، در همه امورات دخالت می کند و در حالی که بودجه های فدراسیون ها را تامین می کند، این دخالت بسیار طبیعی است. طبق همان بندی که در اساسنامه فدراسیون فوتبال آمده این فدراسیون تنها زمانی می تواند مستقل شود که بتواند هزینه های خود را تامین کند. اما امروز فدراسیون فوتبال نه تنها قادر به انجام چنین کاری نیست بلکه هر روز بر حجم بدهی های خود می افزاید. آیا در این شرایط می توان توقع داشت فدراسیون فوتبال مستقل باشد؟ سازمان در حال حاضر تمام بودجه جذب کارلوس کرش را متقبل شده، پس آیا این غیر طبیعی است که علی سعیدلو از کفاشیان بخواهد مرد پرتغالی را برای عقد قرارداد به دفتر کار او ببرد؟ بی شک اگر فدراسیون فوتبال هزینه های جذب کروش را می داد، دلیلی داشت قرارداد در ساختمان پر زرق و برق سازمان تربیت بدنی امضا شود؟ بی شک تا زمانیکه بودجه از محل دیگری تزریق می شود و فدراسیون عملا با اصطلاح استقلال مالی بیگانه است، شانسی برای امضای قرارداد به این بزرگی در ساختمان خود ندارد. حالا اگر عادل فردوسی پور تلاش می کند تا این مسئله را ثابت کند یا بگوید کرار جاسم بازیکن عراقی تراکتور به دلیل تماس های علی سعیدلو با کمیته انضباطی فدراسیون بخشیده شده است، باید از او ایراد گرفت؟ بازگویی چنین مسایلی یک امر عادی است و چیزی خارج از واقعیت نیست، حالا هرچقدر علی کفاشیان بگوید فدراسیون فوتبال استقلال کاری اش را دارد.

تنها نکته قابل تاملی که در این بین وجود دارد و نشان می دهد فشارهای 90 و رسانه ها کمی برای استقلال کاری فدراسیون فوتبال کارساز بوده، انتخاب نام مربی است. نزدیکان به سازمان و فدراسیون فوتبال به خوبی آگاه هستند که علی سعیدلو هیچ نامی برای نیمکت تیم ملی نداد و کارلوس کروش انتخاب علی کفاشیان و عباس ترابیان سرپرست کمیته بین الملل فدراسیون فوتبال بود. این موضوع هم به دلیل اعتماد رئیس سازمان به توانایی های عباس ترابیان بود در غیر اینصورت بی شک کار را به علی کفاشیان نمی سپرد. برای فدراسیونی که در دوران ریاست علی آبادی بر سازمان ورزش حتی شانس انتخاب نام را نداشت، چنین اتفاقی می تواند یک شروع بسیار خوب باشد. اینکه فدراسیون حداقل خودش مربی را برگزید و تنها این قرارداد در اتاق علی سعیدلو امضا شد. اگر قرار باشد این جمله مایلی کهن را ملاک قرار داد که  «چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب هیچگاه فدراسیون فوتبال مربی تیم ملی را انتخاب نکرده» باید گفت کارلوس کروش یکی از محدود انتخاب های تاریخ فدراسیون بوده است!

40

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 141148

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۹
    0 0
    عادل جان ول کن داداش!این قبری که داری واسش گریه میکنی مرده ای توش نیست!