کاظمی معتقد است در سالهای اخیر بر طبل جدایی فارسی و دری که هیچ واقعیتی ندارد، بسیار کوبیده شده است و امروز واژگان بیگانه هم در ایران و هم در افغانستان به زبان فارسی بسیار راهیافتهاند.
بخشی از گفتگو با محمدکاظم کاظمی را بخوانید.
* زبان فارسی امروز دیگر جایگاه گذشته را در جهان ندارد، با این حال تلاشهایی برای رشد و گسترش آن در جهان انجام شده است، کرسیهای زبان فارسی یکی از این تلاشهاست که در یک قرن اخیر توجه به آن بیشتر شده است، اما در سالهای اخیر بارها شاهد تعطیلی کرسیهای زبان فارسی در جهان بودهایم، نظر شما درباره وضعیت کرسیهای زبان فارسی چیست؟
اجازه بدهید که در این مورد تفکیکی قائل شوم میان کشورهایی که زبان فارسی در آنها رایج است و کشورهای که زبان فارسی رواج ندارد. اگر این بحث آموزش برای کشورهای غیرفارسیزبان است، بگذارید در این مورد نظرم را خیلی شفاف و بیتعارف عرض کنم. برای من همیشه این پرسش مطرح بوده است که آموزش زبان فارسی با یک سیستم دانشگاهی در کشورهایی که زبان فارسی در آنها رایج نیست، چه سودی و چه آوردهای دارد. هدف این است که با یاد دادن زبان فارسی به جمعی از دانشجویان کشورهای دیگر، چه اتفاقی بیفتد؟ بافت زبانی آن جامعه تغییر کند؟ یا پژوهشهایی درباره زبان فارسی در آن کشورها سامان یابد؟ اولی را که من تصور نمیکنم سودی داشته باشد.
فقط برای دومی میشود امید داشت که ما تعدادی پژوهشگر زبان فارسی در یک کشور غیرفارسیزبان داشته باشیم. البته این قضیه از جنبۀ نمایشی بسیار خوب است، یعنی برد تبلیغی خوبی دارد، مثل این که یک فرد در قلب یک کشور غیرمسلمان، به اسلام میگراید و موضوع خوبی برای رسانهها میشود. ولی جنبه عملی و کاربردی آن چیست؟ البته در مورد دین، قضیه یک مقدار فرق میکند و ما میتوانیم به برتری دیانت خودمان قائل باشیم و این را غنیمت بشماریم. ولی در مورد زبان چه؟
اما اگر بحث کشورهای فارسیزبان و یا کشورهایی که زبان فارسی به هر حال در آنها رایج است یا منابع مکتوبی در این زبان در آن کشورها وجود دارد، به نظرم این موضوع ضرورت دارد و میباید این کار جدی گرفته شود.
اما این که وضعیت کنونی کرسیهای زبان فارسی در خارج از کشور چگونه است؟ من اطلاع دقیقی ندارم. فقط اینقدر احتمال میدهم که شاید یک عامل کاهش کرسیها میتواند امکانات مادی قضیه باشد و عامل دیگر واکنشی که متأسفانه در بعضی کشورها نسبت به ترویج زبان فارسی و آن هم از سوی ایران وجود دارد که به نظرم واکنشی است متعصبانه و حاوی بدگمانیهایی که خیلیها نسبت به ایران، در کشورهای دیگر ترویج میکنند به دلایل سیاسی. چنان که در افغانستان میبینیم که متأسفانه این واکنش گاهی وجود دارد.
* در حوزه زبانی وضعیت چگونه است و با چه مشکلاتی مواجهیم؟
در حوزه زبان هم ما مشکلات بسیاری در خود کشور داریم. واژگان بیگانه به شکل عجیبی رو به گسترش هستند. کلماتی مثل «سایز»، «تایم»، «اوکی» و امثال اینها دیگر کلمات فارسی معادل خود را تقریباً از زبان بیرون بردهاند. در حوزه نحو و قواعد خطاهای بسیاری در حال شیوع است. در حوزه نگارش و املا که وضعیت وحشتناک است. حتی بسیاریها با رسمالخط لاتین، فارسی مینویسند.
در مدارس زبان فارسی درس محبوب دانشآموزان نیست و در سطح جامعه نیز این دغدغههای حفظ و پالایش زبان را بسیار نمیبینیم. من فکر میکنم میباید بیشتر به اینها رسیدگی کرد. من نگران این نیستم که چرا زبان فارسی زبان دوم فلان کشور دیگر نشده است. من نگران این هستم که این زبان روزی زبان اول ایران و افغانستان نباشد.
*حالا که صحبت به تغییر نظام آموزشی رسید، اجازه دهید درباره تغییرات و حذف و اضافات اخیر کتابهای درسی هم نظرتان را داشته باشیم.؟
من اطلاع دقیق و جامعی از حذفیات کتابهای درسی و وضعیت موجود آنها ندارم. ولی همین قدر که دورادور نظارهگر هستم، سایه سنگین برخی اتفاقات رابر نظام آموزشی را حس میکنم. حالا در فیزیک و شیمی این گرایشها خیلی نمیتواند ظهور کند ولی در متون زبان و ادب فارسی به طرز محسوسی وجود دارد و به این ترتیب تصویری که از جریانهای ادبی، اشخاص و آثار آنها ارائه میشود، یک تصویر ناقص است.
تصور متولیان امر شاید این است که متون آموزشی را «پاکیزه» و «پالوده» بسازند. ولی این پاکیزه و پالوده ساختن همان طور که در عرصه گزینشها، در عرصه رسانهها، در فضای عمومی شهری و در حوزههای دیگر مؤثر نبود، در اینجا هم نیست. چون دانشآموز آن آثار «ممنوعه» را در خارج از نظام آموزشی میخواند، ولی در غیاب معلم و در غیاب نقد و ارزیابیای که میتواند او به آن مجهز باشد. این است که چه بسا به شکل شدیدتری مرعوب و تسلیم آنها میشود، چنان که در عرصههای موسیقی، سینما و امثال اینها شاهدیم.
* خب، اجازه دهید به وضعیت زبان فارسی در کشور افغانستان هم بپردازیم، به نظر میرسد در افغانستان طی سالهای اخیر بر طبل جدایی فارسی و دری کوبیده میشود؟
وضعیت عمومی در کشور ما یعنی افغانستان خوب نیست. نظام آموزشی سالها راکد بوده و صدمه بسیار دیده، گذشته از این که محتوا و روشها هم در آن ناکارآمد است، ناکارآمدتر از ایران.
رسانهها تا حدود زیادی متأثر از فضای رسانهای غرب هستند و واژگان بیگانه در سطح عمومی جامعه و در محیط اداری رسوخ بسیاری یافتهاند. مهمتر این که حاکمیتها هم غالباً نسبت به زبان فارسی نامهربان بوده است و چنان که شما اشاره کردید، قائل به تفکیک «فارسی» از «دری»، چیزی که هیچ واقعیتی ندارد. مسائل و انگیزههای سیاسی البته بسیار دخیل است و تأثیرگذار بر این وضعیت.
البته این را باید عرض کنم که همین نابسامانی و این که مردم حس میکنند، زبان فارسی از سوی بسیاری و حتی در مواردی بعضی مسئولان حکومتی مورد بیمهری یا حتی تهاجم است، یک نوع انگیزه و عصبیت خاص به آنها برای حفظ زبان میدهد، شبیه همان انگیزهای که در مردم تاجیکستان بود که این همه سال در برابر سلطه روسها و و زبان روسی تاب آوردند و مقاومت کردند.
انگیزه مقاومت حداقل در میان نخبگان فارسیزبان بسیار نیرومند است، چیزی که شاید به این شکل در ایران مشاهده نشود. این که مثلاً مردم برای حفظ زبان فارسی تظاهرات کنند و حتی کشته و زخمی بدهند، از این علاقه تعصبآمیز خبر میدهد و تنها چیزی که ما به آن امیدوار هستیم، همین است. در مجموع همان طور که وضعیت نابسامانتر است و تهاجمها بسیار، انگیزۀ مدافعه و تلاش برای حفظ هویت زبان فارسی حداقل در نزد گروهی از نخبگان هم نیرومندتر است و این خوب است.
* از نظر تاریخی این دیدگاه که فارسی و دری از هم مجزا هستند از کجا شروع شده است؟
در مجموع حرکت به سمت تضعیف زبان فارسی یا حداقل بیمحلی و بیتوجهی به آن، از عصر امیر شیرعلی خان در حدود صد و پنجاه سال پیش شروع شد، ولی این بسیار کند و آرام و نامحسوس بود. از اوایل قرن حاضر شمسی این نگرش یک مقدار محسوستر شد، البته نه به شکل تفکیک زبان به «فارسی» و «دری» بلکه به شکل مطرح ساختن نام «دری» در کنار «فارسی». در حالی که در افغانستان هم نام «فارسی» رایج بود. دیگر کمکم در دهههای بیست و سی قرن حاضر این جریان که البته انگیزههای سیاسی و قومی داشت، تقویت شد و حاکمیت هم همین مسیر را در پیش گرفت، تا این که در قانون اساسی مدون سال 1342 افغانستان رسماً این زبان را «دری» خواند و به همین صورت عدهای بر این نظر بودند و این را تقویت کردند که «فارسی» و «دری» دو زبان مستقل است. حاکمیتها نیز غالباً مایل به همین نظر بودند، حالا به صورت شدید یا ضعیف، بسته به سیاست رایج.
۲۴۱۲۴۱
نظر شما