در حالی که آمار 3 سال پیش مرکز آمار ایران از وجود 1 میلیون و 600 هزار خانواده زن سرپرست در کشور حکایت دارد، هفته گذشته فریبا بریمانی مدیرکل دفتر توانمند‌سازی زنان، کودکان و خانواده سازمان بهزیستی کشور گفته تنها 174 هزار زن سرپرست خانواده در کشور از خدمات مختلف سازمان بهزیستی بهره‌مند هستند.

امید سلیمی بنی :در حالی که آمار 3 سال پیش مرکز آمار ایران از وجود  1 میلیون و 600 هزار خانواده زن سرپرست در کشور حکایت دارد، هفته گذشته فریبا بریمانی مدیرکل دفتر توانمند‌سازی زنان، کودکان و خانواده سازمان بهزیستی کشور گفته تنها 174 هزار زن سرپرست خانواده در کشور از خدمات مختلف سازمان بهزیستی بهره‌مند هستند.

 هزینه نان خانواده را می دهیم

زنان سرپرست خانواده در کشور، روز به روز وضعیت بدتری پیدا می کنند. وضعیتی که به تعبیر ستاره محمدی تبار، یکی از سرپرستان مجتمعهای بهزیستی، رو به "فاجعه" می رود. چرا که از عوامل زیادی مانند بدسرپرستی مردان در خانواده ها، طلاق و فرار شوهران، آنها را در وضعیت بغرنجی قرار داده است.

محمدی تبار درباره آخرین وضعیت زنان مراجعه کننده به مجتمعی که وی در آن مدیریت می کند، به "خبر آنلاین" می گوید: "از حدود 4 سال پیش،  آمار طلاق بسیار زیادشده است. به شکلی که می توان گفت فاجعه در جامعه پیش آمده ولی به دلایل مختلف مانند آبروداری خانواده ها و زنان بی سرپرست، کسی چندان موضوع را جدی نمی گیرد."

وی با بیان اینکه بهزیستی برای خانواده های 5 نفره که مستمری می گیرند، تا سقف 60 هزار تومان در ماه، بودجه در نظر گرفته است، می گوید: "برای زن خودسرپرست که اداره امور کسی را بر عهده ندارد، ماهی 32 هزار تومان می پردازیم. برای خانواده دو نفره 37 هزار تومان، 3 نفره، 44 هزار تومان و برای 4 نفره نیز 50 هزار تومان پرداخت می شود."

وقتی از او می پرسم آیا برای محل هزینه این پول، چه جایی را در نظر گرفته اند، می گوید: "واقعیت این است که قرار بوده قبلا قبوض مصرفی خانه مانند آب و برق و گاز و تلفن این زنان پرداخت شود. ولی الان می شود گفت این پول، فقط هزینه نان مصرفی خانواده می شود." به بیان دیگر با این پول، سرانه هزینه خوراک یک خانواده 5 نفره، 12 هزار تومان در ماه می شود، روزی 400 تومان، چند قرص نان.

آماری که روز به روز چاق تر می شوند

آخرین آمار از وضعیت زنان بدسرپرست حدود دو سال پیش منتشر شد. طبق اعلام سازمان بهزیستی، در سال 1387، تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران، بیش از 15 میلیون و 711 هزار خانوار بود. در همان زمان تعداد خانواده های زن سرپرست بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار تخمین زده می شد. این آمار می گفت رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38درصد بوده که این رشد در آن سال در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58درصد رسیده، به بیان دیگر، با احتساب تصاعد آماری رشد خانواده های زن سرپرست و بدون دخالت دادن طلاقهای فراوان در جامعه، می توان قاطعانه اظهار کرد در سال 89، تعداد خانواده های زن سرپرست، به بالای 2 میلیون خانوار رسیده است. این در حالی است که مقامات رسمی سازمان بهزیستی اعلام می کنند تنها اندکی بیش از 170 هزار خانوار زن سرپرست را تحت پوشش "هزینه نان" قرار داده اند. به بیان دیگر، 2 میلیون خانوار زن سرپرست در کشور، دارای اقتصاد نامتوازن، غیر شفاف و در برخی مواقع، غیر سالم هستند.

البته عمق فاجعه زمانی مشخص می شود که برخی نهادهای غیر دولتی فعال درباره وضعیت زنان، از آمار بالای 2 و نیم میلیون زن خود سرپرست و بدسرپرست سخن می گویند. به بیان دیگر، نزدیک به یک دهم جمعیت کشور دچار مشکلات ناشی از سرپرستی نامناسب زنان در خانواده است.

بد سرپرستی، ظلم مضاعف به زنان

"از لحاظ دولت، وقتی اسم مردی در شناسنامه زن باشد، آن زن صاحب سرپرست است، ولی اگر این مرد توانایی کار کردن نداشته باشد، یا بیکاری دائمی داشته باشد و بدتر از همه، اعتیاد اجازه ندهد او به سرپرستی خانواده بپردازد، این زن، بدسرپرست است و دچار ظلم مضاعف شده، چون از طرفی دارای سرپرست قانونی است و از حمایتهای دولتی برای زنان بی سرپرست محروم می ماند و سوی دیگر خود، نان آور خانواده محسوب می شود و باید به هر زحمتی که باشد، گلیم خانواده را از آب بیرون بکشد."

این حرفهای دکتر شیوا شکاری، یکی از محققان امور زنان است که در مرکز غیر دولتی مطالعات و پژوهشهای زنان، اشتغال دارد. وی که در پژوهشهای خود تاثیر اشتغال مولد در وضعیت زندگی زنان خودسرپرست را مطالعه کرده است، به "خبر آنلاین" می گوید:

"بسیاری از مردهای معتاد، حاضر نیستند بپذیرند که نمی توانند امور خانواده را اداره کنند و باید مراجعه به مراکز بازپروری داشته باشند. این مردان، علاوه بر اینکه نان آور خانواده نیستند، باری به دوش همسران خود شده اند و زنان نیز معمولا به دلیل نداشتن اطلاعات کافی، می سوزند و می سازند و چرخ زندگی را به هر شکل ممکن، می چرخانند."

به گفته شکاری، تعداد این خانواده های بدسرپرست به قدری زیاد است که موانعی مانند مخفی نگه داشتن وضعیت درونی خانواده و یا میزان درآمد شوهر، باعث گم شدن آنها در آمار زنان خودسرپرست می شود. شکاری با اشاره به اینکه دولت نیز تمایلی برای نشان دادن آشکار وضعیت این زنان ندارد، می گوید: "به نظر می رسد مراکز دولتی، آمار دقیقی ارائه نمی دهد. چون علاوه بر اینکه اطلاعات از سوی افراد و خانواده ها به درستی در اختیار نهادهای دولتی گذاشته نمی شود، دولت نیز برخی آمار مانند ورود معتادان جدید را اعلام نمی کند. همین تعداد معتادانی که از جامعه سالم خارج می شوند، عاملی هستند که تعداد زنان بدسرپرست در اجتماع را افزایش دهند."

با این حال آمار یکی دو سال پیش اعلام شده می گوید سالانه 60 هزار زن در کشور بی سرپرست شده اند. پژوهشی که توسط یکی از جمعیتهای خیریه مردم نهاد، اخیرا انجام شده است نشان می دهد ساختار سنی این گروه از زنان، از تنوع بالایی برخوردار است. حدود 26 درصد زنان در گروه سنی 25 تا 44 سال، 38 درصد بین 45 تا 64 سال و 32 درصد نیز بین سنین 65 ساله و بالاتر قرار دارند. به بیان دیگر، هر چه سن زنان افزایش می یابد، احتمال قرار گرفتن آنها در  گروه زنان سرپرست خانوار و بدسرپرست بیشتر می شود.

طلاق، متهم ردیف اول

سابق بر این، دلایل عمده بی سرپرست ماندن زنان را بر اثر وقوع دو اتفاق می دانستند: نخست فوت همسر که گفته می شد حدود 70درصد این گروه را به خود اختصاص می داد و در مرحله دوم، عامل طلاق و از هم جدا شدن خانواده بود که 5 درصد زنان در شهرها و 2 درصد در روستاها را در برمی گرفت.

ولی بررسی های اخیر نشان می دهد در حال حاضر، دلیل عمده خودسرپرستی زنان، جدا شدن و از هم گسیختگی خانواده هاست. هر چند این موضوع به عنوان یکی از آسیبهای فزاینده اجتماعی، دارای آمار دقیق و شفافی نیست، ولی با این حال آمار کلی از رشد 25 درصدی سالانه میزان ثبت طلاق در کشور حکایت می کنند. به بیان دیگر، سکوی چهارم برای ثبت طلاق در دنیا، جایگاه دیگری است که خانواده های ایرانی از آن بالا رفته اند.

بیمه، بی بیمه

با وجودی که هزینه سرانه 12 هزار تومانی برای خانواده های زن سرپرست، تنها کفاف خرید روزانه 400 تومان نان را به آنها می دهد، ماه گذشته اعلام شد طرح بیمه زنان خود سرپرست به اجرا در نمی آید. به بیان دیگر خانواده های زن سرپرست، مانند گذشته، همچنان در جامعه رها شده و تنها خواهند بود. هر چند مقامات بهزیستی اعلام کردند هزینه هایی که از زنان خانه دار خودسرپرست اخذ شده است، به آنان برگشت داده خواهد شد، ولی با عدم اجرای این طرح، رویای داشتن دفترچه بیمه و بازنشستگی برای زنان خودسرپرست که عمدتا در شهرستانها ساکن بودند، مانند حبابی ترکید و دوباره وضعیت مانند سابق شد.اواخر تیرماه گذشته، مدیر دفتر توانمندسازی خانواده و زنان و کودکان سازمان بهزیستی کشور گفته بود: "سازمان بهزیستی کشور سال گذشته با توافقی که با بانک ها انجام داد، به این نتیجه رسید که کل پول واریز شده زنان خود سرپرست و مبالغی که سازمان بهزیستی کشور برای سرمایه گذاری به حساب این زنان واریز کرده است و همچنین سودی که بر این مبالغ آمده را به زنان خانه دار تحویل دهد."

هر چند بریمانی با اشاره به "پاره ای مشکلات" از تشریح دلایل عدم اجرای این طرح شانه خالی کرد، ولی بسیاری از کارشناسان با اشاره به وضعیت نابسامان صندوق بیمه های اجتماعی، وضعیت نابه سامان این صندوقها و ضرر دهی روزافزون آنها را از دلایل اصلی اجرا شدن بیمه برای زنان خودسرپرست عنوان کردند.

ریاست بی معنا

"قانون مدنی، ریاست خانواده را به عهده مرد سپرده است، یعنی مرد حقوق و تکالیف مادی و معنوی خانواده را عهده دار است، ولی وقتی یک زن مجبور است به عنوان کسی که زندگی می کند، هزینه هایی را بپردازد، بسیاری از این مردان، حاضر نیستند به تکالیف خود عمل کنند و ریاست آنها معنی خود را از دست داده است."

این را مینا جعفری، وکیل پایه یک و از فعالان حقوق زنان به "خبر آنلاین" می گوید. به گفته وی، موارد زیادی پیش آمده که مرد چه به عنوان شوهر یا پدر زن، از پرداخت نفقه خودداری می کند و در بسیاری از مواقع به خاطر مشکلات فراوانی مانند فقر، بیکاری و اعتیاد، خود عملا نفقه بگیر شده است. به گفته جعفری، از نگاه قانون، زن، وجود خارجی مستقل ندارد. حتی در فرمهای سهام عدالت نیز پدر خانواده به عنوان رئیس مطرح شده بود و زمانی که مشکل بدسرپرستی مطرح می شود، کسی نیست پاسخگوی زنانی باشد که روی کاغذ دارای سرپرست هستند ولی خود، عملا سرپرست سایرین و حتی شوهرشان نیز محسوب می شوند.

وی از مشکل دیگری نام می برد که برای زنان بدسرپرست کلا آزار دهنده شده است و شیوع دارد: اخذ رضایت نامه برای کار در خارج از منزل. به گفته این وکیل دعاوی، برخی از زنان با مراجعه به وی، خواسته اند از حقشان برای کار کردن در خارج از خانه، دفاع شود. زیرا برخی شرکتهای خصوصی و بسیاری از ادارات دولتی، زمانی که با تقاضای کار زنان متاهل مواجه می شوند، از آنها می خواهند رضایتنامه کتبی شوهرشان را ارائه دهند. در غیر این صورت برای اشتغال آنها مانعی پیش خواهند آورد.

این وکیل می گوید: "موکلی داشتم که قبل از ازدواج، پروژه چند ساله ای را بر عهده گرفته بود ولی شوهرش، پس از ازدواج، اجازه ادامه کار را به وی نداد. هر چند دادگاه ها به وضعیت پیش از ازدواج و نوع حرفه زوجه، نگاه می کنند، ولی دست قاضی باز است که در صورت صلاحدید، اشتغال زن را محدود کند و این یعنی، محروم کردن فرد از حق طبیعی کار کردن و هویت داشتن در اجتماع."

با این حساب، مشکلات زنان بدسرپرست، بسیار بیشتر از نداشتن آمار دقیق در جامعه یا مشکلات اقتصادی است. باید به لیست مشکلات بی کران آنها، وضعیت نابسامان حقوقی، معیشتی، اشتغال، تربیت فرزندان و بسیاری از نابه سامانیهای اجتماعی را همگان می دانند، اضافه کرد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 84218

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • طاهره صاحب ختیاری IR ۰۳:۵۵ - ۱۳۸۹/۰۵/۲۴
    0 0
    هميشه همه چيز به نفع آقايان است . تمام قوانين دادگاه خانواده به نفع آقايان است . قانون يعني مرد