روزنامه ایران در این باره نوشت:
همزمان با قهر نوعروس، اعضای دو خانواده به کتککاری پرداخته و جشن به نزاع دستهجمعی مبدل شد. روز بعد نیز عروس، همراه پدرش به مجتمع قضایی خانواده ونک رفت و ضمن شکایت به اتهام فریب در ازدواج، خواستار دریافت مهریه 800 سکه طلا شد.
مژگان- عروس 27 ساله- در شکایتش به قاضی «محسن خدایی» رئیس شعبه 264 دادگاه گفت: چندماه قبل به طور اتفاقی در یکی از بوستانهای شمال شهر با پیمان آشنا شدم که خود را مدیر یک شرکت تجاری با درآمد و امکانات زندگی مناسب معرفیکرد. مدتی پس از آشنایی هم پیشنهاد ازدواج داد و گفت میتواند شرایط زندگی در فرانسه را نیز فراهم کند. بدینترتیب او همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمد که ما نیز بدون تحقیق و بررسی کامل و فقط تحت تأثیر حرفهای فریبنده پیمان به او پاسخ مثبت دادیم. بنابراین با مهریه 800 سکه طلا پای سفره عقد نشستیم. غافل از این که شوهر فریبکارم راننده مسافربر بوده نه مدیر شرکت!
وی افزود: شب گذشته پدرم برای من که تنها دخترش هستم ، جشن باشکوهی در یکی از باغهای شمال شهر تدارک دیده بود. اما پس از جاری شدن صیغه عقد، هنگامی که پیمان برای خوشامدگویی به میهمانان اتاق عقد را ترک کرده بود زن میانسالی به طرفم آمد و گفت: «من یکی از آشنایان نامزد سابق پیمان هستم. او به عنوان مدیر یک شرکت دختر بیچاره را عقد کرد اما پس از چندماه رازش فاش شد و همه فهمیدند راننده مسافربر است که نامزدیشان به هم خورد. حالا هم انگار شما را فریب داده و من به خاطر خدا و وجدانم مجبور شدم شما را از این حقیقت باخبر کنم!
نوعروس دلشکسته با چشمان اشکبار ادامه داد: با شنیدن این حرف شوکه شدم و با عصبانیت از پیمان توضیح خواستم. اما او حرفی برای گفتن نداشت در نتیجه بین ما مشاجره لفظی درگرفت که در اوج ناراحتی جشن را ترک کردم.
اعضای خانوادهام نیز به محض اطلاع از موضوع با داماد و خانوادهاش به جر و بحث پرداختند اما افسوس که آبروی خانوداگیمان در شب جشن عقد به باد رفت و...
از سوی دیگر پیمان که در جلسه بعدی دادگاه حضور یافته بود با تأیید حرفهای همسرش به قاضی گفت: آقای قاضی درست است که شغلم رانندگی است اما باور کنید همسرم را دوست دارم و به هیچ عنوان حاضر به طلاقش نیستم. من به خاطر این که بتوانم با او ازدواج کنم با طرح نقشه و پوشیدن لباسهای شیک و هدایای گرانقیمت خودم را مدیرعامل یک شرکت تجاری معرفی کردم. تا این که مژگان را به عقد خود درآوردم. حالا هم از همسرم می خواهم مرا ببخشد و به خانهای که برایش اجاره کردهام بازگردد تا زندگی مشترکمان را در صفا و صمیمیت آغاز کنیم و...
قاضی دادگاه با شنیدن اظهارات داماد، از همسر وی خواست در صورت امکان به زندگی با شوهرش ادامه دهد اما نوعروس فقط خواستار جدایی و دریافت مهریه و مجازات شوهر فریبکارش بود.
بدین ترتیب قاضی محکمه پس از شنیدن اظهارات دو طرف، ادامه رسیدگی به پرونده را به جلسه دیگر و اعلام نتایج تحقیقات و بررسیها موکول کرد.
نظر شما