در شرایطی که کرباسچی رئیس ستاد انتخاباتی کروبی بهشدت عرض ارادت کرده است و فرموده: من حاضرم کفش آقای کروبی را واکس بزنم، به سرعت با ستاد سایر کاندیداهای احتمالی تماس گرفتیم تا ببینیم هر کدام از اعضا حاضرند چه کارهایی برای کاندیدای مورد نظرشان انجام بدهند. چکیده تماسها را میخوانید:
ستاد انتخاباتی سیدمحمد خاتمی
محمدرضا عارف: من حاضرم حاجیرو ببرم حموم پشتشو کیسه بکشم.
محسن امینزاده: من حاضرم جای حاجی بخندم که صورت نازنینش چروک نشه.
محمدعلی ابطحی: من به طور کلی حاضرم.
ستاد انتخاباتی مهدی کروبی
غلامحسین کرباسچی: من حاضرم کفشهای حاجیرو واکس بزنم.
بهروز افخمی: من حاضرم بازم واسه حاجی یه فیلم انتخاباتی بسازم که خودم نقش اولش باشم.
رسول منتجبنیا: من حاضرم هر کاری بکنم که حاجی دیگه خوابش نبره.
ستاد انتخاباتی مصطفی پورمحمدی
جواد وعیدی: حاجآقا خودشون بلدن همه کاراشونو انجام بدن. اگه باور ندارین بیاین خودتون ببینین. فقط به خانواده بگین که دیر برمیگردین.
ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف
سردار فرهاد یعقوبی: من حاضرم کیسههای شن و نمکرو از توی خیابون جمع کنم تا دکتر به کاراش برسه. حتماً چن تا دوربرگردونم واسه دکتر میسازم که اگه لازم شد زود بپیچه.
سردار محمدهادی ایازی: من حاضرم لنز رنگی بذارم و عوض دکتر سخنرانی کنم.
سردار مرتضی طلایی: من عوض دکتر حاضرم برم توی خیابون و دست تک تک مردم ایرانرو ببوسم.
ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی
قربان بهزادیاننژاد: شما اصلاً منو میشناسی که به من تلفن زدی؟
محمدباقریان: مهندس اساساً کاری نداره که کسی بخواد انجام بده. اصلاً کی گفته ایشون کاندیدا شدن.
علیرضا بهشتی: من حاضرم تابلوهای مهندسرو دونه به دونه به گالری دارا بفروشم. این سختترین کاریه که ممکنه کسی بتونه انجام بده.
ستاد انتخاباتی محمود احمدینژاد
مجتبی هاشمیثمره: من حاضرم هر وقت ایشون توی دیدارای مردمی کفششون گم شد واسهشون پیدا کنم.
اسفندیار رحیممشایی: کوهو میگذارم رو دوشم. رخت هر جنگو میپوشم. یه نوردبون میارم. چشم ماهو درمیارم. عکس چشماشو میگیرم. جای چشم اون میذارم.
مهرداد بذرپاش: من حاضرم چون ایشون گرفتارن و فقط به واجبات میرسن، تمام عبادات مستحبیشون رو انجام بدم.
مهدی چمران: من حاضرم اگه ایشون بخوان ریشمو کوتاه کنم.
نظر شما