محمدرضا قاضی زاهدی: با جست و جو در ادبیات فارسی به کتابهای جالب توجهی برخواهیم خورد که هریک با توجه به زمان، موضوع و مناسبت تالیف، دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند اما گاهی اهمیت کتابی آنقدر بر گستره ادب فارسی سایه افکنده که در پرتو آن، منابع بینظیر دیگری خلق شدهاند.
به عنوان مثال «گلستان» با آنکه خود جزو منابع غنی نثر فارسی به حساب میآید اما موجد خلق آثار فراوانی - چه به تقلید و چه به تاثیر- شده که هریک آبشخور تحقیق و پژوهشهای درازدامنی است یا در ادبیات منثور به نمونهای چون «کلیله و دمنه» برمیخوریم که سرچشمه تالیفات فراوان شده است و از آن جمله «انوار سهیلی» که بازنگاری این مجموعه سترگ بوده و خود دستمایه نویسندگانی برای ساخت داستانهای حکمتآموز شده است.
این کتاب ارجمند پس از سالها که کمیاب شده بود با تصحیح و تحشیه محمد روشن از سوی انتشارات صدای معاصر در2200 نسخه و با قیمت12000 تومان منتشر شده است و از پیشگفتار چنین برمیآید که با متنی پالوده سرو کار داریم؛ چرا که در تصحیح آن، نسخه مرکز تحقیقات زبان فارسی پاکستان -که کهنترین نسخه تاریخدار در دسترس است- به عنوان نسخه اساس و نسخه دانشگاه تهران نیز به موازات، مورد توجه قرار گرفته است.
در تصحیح روشن به نکاتی برمیخوریم که آن را نسبت به تصحیح های پیشین برجسته میسازد به عنوان مثال وی به جای افزودن زیرنویس، سطور را شمارهگذاری کرده و در پایان کتاب با ارجاع شمارهها، مسائل و نکاتی را که شایسته توضیح بوده ذکر کرده است.
«انوار سهیلی» کتابی به فارسی از ملاحسینبنعلی واعظ کاشفی معروف به «کاشفی سبزواری یا بیهقی»، نویسنده سده نهم هجری، تحریر جدیدی از کلیله و دمنه و مجموعهای از حکایات و افسانههای حکمتآمیز از زبان پرندگان و دیگر حیوانات است.
حسین بن علی بیهقی سبزواری در زمان کمالالدین حسین بن منصور و امیر علی شیر نوایی که از حامیان دانش بودند، بسیار مورد تشویق ارباب و وزیر قرار گرفت و با برخورداری از صوت خوش و جلی در قرائت قرآن و احادیث مثنوی با عبارات و اشارات دلپذیر، دوستداران فراوان داشت. او در میان هنرهایش، به نگارش و تصنیف بازنگاریای از کلیله و دمنه نیز همت گماشت.
قصد کاشفی سبزواری از تحریر دوباره کلیله و دمنه، زدودن غرابت لغات، مبالغه در استعارات و تشبیهات، عبارات طولانی و الفاظ دشوار در نثر نصرالله منشی بوده که خوانندگان را در درک معانی به کتابهای لغت محتاج کرده و سبب شده بود چنین کتاب نفیسی متروک شود و مخاطبان از فایدههای آن محروم بمانند.
کاشفی سبزواری کوشیده است تا کتاب را با نثری سادهتر بیان کند، آن را از الفاظ مشکل بپیراید و فهم آن را برای همگان آسان تر کند.
به عنوان مثال در بازنگاری این کتاب تغییرات مهمی مانند تغییر نام کتاب، تغییر ابواب و حکایات کلیله و دمنه، تغییر نثر کلیله و دمنه و در نهایت میزان بهرهگیری از اشعار فارسی، امثال، احادیث و آیات قرآن دیده میشود اما مهمترین تفاوتی که بین انوار سهیلی و کلیله و دمنه به چشم میخورد، یکی تغییر نام کتاب بوده - چرا پیش از واعظ کاشفی همه مترجمانی که کلیله و دمنه را ترجمه کرده بودند تغییری در عنوان آن به وجود نیاورده بودند- و دیگری حذف مقدمههای گوناگونی است که در ترجمه ابن مقفع و نسخه فارسی ابوالمعالی دیده میشود که واعظ کاشفی به جای آن، مقدمهای بلند با اسلوبی همانند شیوه متن کتاب نگاشته و به حکایات اخلاقی و تمثیلات فراوان آراسته کرده است.
نکته قابل تامل آنکه واعظ کاشفی برخلاف نصرالله منشی، به نقل عین عبارات ابن مقفع به فارسی اکتفا کرده و از خود چیزی بر کتاب نیفزوده یا به میل خویشتن مطالبی را از آن حذف نکرده است.
منظور از فارسی نوشتن کتاب عربی، چیزی جز آسان فهم بودن معانی آن برای فارسی زبانان نیست و اگرچه انوار سهیلی نسبت به کلیله و دمنه مشهور، به زبان روزگار خویش نزدیکتر بود اما به طور کل از عبارات عرب و استعارات عجم خالی نبود از این رو، ابوالفضل بن مبارک متخلص به «علامی» در سال 996 هجری قمری به تحریر دیگری از کلیله و دمنه پرداخت که چهارده باب آن تهذیب انوار سهیلی بود و مفتح کتاب و باب برزویه از ترجمه ابوالمعالی گرفته شده بود و آن را «عیار دانش» نامید.
«انوار سهیلی» و «عیار دانش» همواره مقبول طبع فارسیدانان و فارسیخوانهای شبه قاره هند بوده اما در ایران بهرههای فراوانی از این دو اثر گرفته نشد هرچند در دوران معاصر بزرگانی چون مرحوم مهدی آذریزدی آنها را دستمایه پدید آوردن داستانهای خود برای کودکان و نوجوانان قرار دادهاند.
در عین حال باید اشاره کرد که کلیله و دمنه در اروپا، از راه ترجمه روایت انوار سهیلی و با نام «بیدپای» شهرت یافت.
آثار دیگر از مولف «انوار سهیلی» عبارتند از «روضه الشهدا» که یکی از مقاتل خاندان رسالت است و در گذشته آن را در مجالس سوگواری سیدالشهداء میخواندند و اتفاقا به دلیل وجود همین کتاب است که حتی در دوران کنونی به مجلس عزاداری ائمه اطهار «روضه» میگویند، «اخلاق محسنی»، «المواهب العلّیه، «لب لباب مثنوی، «فتوت نامه سلطانی» و « الرساله العلّیه فی احادیث النبویه» که به «اربعون» هم مشهور است.
تاریخ دقیق نگارش «انوار سهیلی» روشن نیست، اما میتوان گفت این اثر تقریبا همزمان با اثر مهم دیگر نویسنده، یعنی «اخلاق محسنی» -که متعلق به حدود سالهای پایانی قرن نهم هجری است- نوشته شده باشد و محمد روشن نیز در بخش «کلیله و دمنه و بازنگاریهای آن» تاریخ نگارش «انوار سهیلی» را در زمان حسین بن منصور بایقرا (فوت911ه.ق) دانسته که در منابع دیگر هم این نکته ذکر شده است.
پس قاعدتا زمان تحریر «انوار سهیلی» باید پیش از سال 911 هجری قمری و در زمان حیات حسین بن منصور بوده باشد. او در عین حال در پیشگفتار و در معرفی نسخه اساس نوشته است: «نسخه انوار سهیلی مرکز تحقیقات زبان فارسی نسخهای نفیس و ارزنده است که برگ های اول و دوم آن، آراسته و مذهّب است و با نستعلیقی خوش نگاشته آمده است؛ سنه 970ه.ق» که پیداست نسخه اساسی که وی مبنای کار خویش قرار داده با فاصله زمانی اندکی -حداکثر صد ساله- کتابت شده و از این حیث یک نسخه مورد اعتماد است که ظاهرا از سوی کتاب شناس بزرگ، استاد احمد منزوی به وی معرفی شده است.
محمد روشن متولد 1312 خورشیدی در شهر رشت در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تحصیل کرده و دوره فوق لیسانس را در پژوهشکده فرهنگ ایران گذرانده است. وی از محضر استادانی چون ابراهیم پورداوود و محمد معین بهره برده و با سید محمد تقی مدرس رضوی از روزگار دانشجویی همکاری داشته است.
کلیله دمنه و چیست و از کجا آمد؟
قدیمیترین نسخه خطی بازمانده از «کلیله و دمنه» به قرنهای ۱۳ و ۱۴ میلادی برمیگردد اما محبوبیت گسترده این کتاب از اشارههایی که در سایر آثار ادبی قرون وسطا به آن رفته، روشن است، اما «کلیله و دمنه» هرگز مجموعه ثابتی از قصهها تلقی نشده و نویسندگان و ویرایشگران بعدی، آزادانه قصههایی را به آن میافزودند، قصههایی را از آن کم میکردند یا محتویات آنها را تغییر میدادند.
از قرن نوزدهم به بعد عدهای از محققان تلاش کردند تا تاریخچه پیچیده سرمنشاء «کلیله و دمنه» را از طریق تحلیل ادبی و تاریخ هنری دنبال کنند و در این میان دریافتند که سنت تصویرگری قصههای کلیله و دمنه احتمالا مبتنی بر تصویرگری قصههای حیوانات پانکاتانترا ( پنجه تنتره) است اما مشهورترین نسخه فارسی آن مربوط دوره تیموری «انوار سهیلی» است که بعدها در دوره عثمانی به صورت نظم با نام «همایون نامه» برای شاه سلیمان کبیر ترجمه شد و پس از آن نسخه تازهای از اثر دورهی تیموری با عنوان «عیار دانش» به سفارش اکبرشاه، امپراتور مغول تهیه شد.
«کلیله و دمنه» کتابی اصالتا هندی است که در دوران ساسانی به فارسی میانه ترجمه شده و مبتنی بر چند اثر هندی است که مهمترین آنها پنجه تنتره (به معنی پنج فصل) و به زبان سانسکریت است اما از سویی دیگر، روایات سنتی، برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر میدانند.
نام پهلوی اثر «کلیلگ و دمنگ» بوده که نشانی از آن در دسترس نیست اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز موجود است که نزدیکترین ترجمه از لحاظ زمانی به تالیف برزویه به شمار میرود و در آن حکایتهای گوناگونی (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شده است. عنوان کتاب نیز از نام دو شغال «کلیله» و «دمنه» گرفته شده و بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد.
در قرن ششم هجری، نصرالله منشی (منشی بهرامشاه غزنوی) کلیله و دمنه را به فارسی دری ترجمه کرد که ترجمهای آزاد است و وی هرجا لازم دانسته ابیات و امثال فراوانی از خود و دیگران بر آن افزوده است که این ترجمه را گاه «کلیله و دمنه بهرامشاهی» نیز مینامند اما ترجمه دیگری که تقریبا مقارن با ترجمه نصرالله منشی صورت گرفته ولی کمتر شناختهشده، توسط محمد بن عبدالله بخاری (منشی دربار اتابکان موصل) صورت گرفته که برخلاف نصرالله منشی به عبارتپردازی نپرداخته و کاملا به متن اصلی وفادار مانده است.
در عین حال اگر بخواهیم از اهمیت کلیله و دمنه آگاهی یابیم، کافی به اشاراتی که از آن در متون ادب فارسی شده بسنده کنیم به عنوان مثال فردوسی در «شاهنامه»، ابن ندیم در «الفهرست»، ابوریحان بیرونی در تحقیق «ماللهند»، ابراهیم بن محمد اصطخری در «مسالک الممالک» ، عبدالحی بن ضحاک گردیزی در «زین الاخبار» و عبدالملک بن محمد ثعالبی، درباره کلیله و دمنه بحث و اظهار نظر کردهاند.
نظر شما