وی در یادداشتی که در سایت آفتاب منتشر شده است نوشت:
مسعود به لحاظ مشی و مرام سیاسی جزو نیروهایی بود که به طور عام از انقلاب اسلامی و امام خمینی دفاع می کرد. در دوره لیسانس در دانشگاه شیراز کم و بیش با بچههای انجمن اسلای ارتباط داشت و قدیمی های دانشگاه شیراز او را خوب می شناسند. از زمان ورود به دوره فوق لیسانس بیشتر هم و غم او کار علمی بود اما نسبت به مسایل سیاسی نیز بسیار حساس و علاقه مند بود. در مجموع افکار و اعمال او به مسلمانهای معتدل و میانه رو نزدیک بود. نه تمایلات روشنفکرانه و به اصطلاح تحولطلبانه داشت و نه با قرائتهای خشک و غیرقابل انعطاف مذهبی میانهای داشت.
وی افزود: در این یکی دو ساله اخیر افکار و نظراتش بسیار به جنبش اصلاحی نزدیک شده بود. در یکی دو انتخابات آخر قبل از انتخابات ریاست جمهوری به لیست اصلاحطلبان رای داده بود و برای آن هم تبلیغ میکرد. در انتخابات اخیر نیز به طور جدی از کاندیدای اصلاحطلبان حمایت می کرد. در آن دورههایی که انتقال پیامها از طریق ارسال پیامک رایج بود خیلی وقتها پیامکهای جالبی که دستش می رسید را برای من نیز ارسال می کرد. یادم هست برایم تعریف کرده بود که در راهپیمایی 25 خرداد از صبح روایت های مختلفی در مورد برقراری یا عدم برقراری راهپیمایی از سوی اصلاحطلبان پخش میشد. او تعریف می کرد که دانشجویان گروه فیزیک دانشگاه تهران مکرر به وی مراجعه می کردند و سوال می کردند تکلیف چیست. دست آخر مسعود به آنها گفته بود: بالاخره نفهمیدم تکلیف چیست ولی در هر صورت من به راهپیمایی می روم. می گفت این را که گفتم با شلیک شادی دانشجویان مواجه شدم، انگار دنیا را به آنها داده بودند. روشن است که خوشحالی آنها از آن بوده که استاد محبوبشان نیز با آن ها همراه است.
شیرزاد در بخش دیگری از نوشته خود آورده است: او از مبانی مسایل هسته ای سر در می آورد و می توانست اظهار نظر کند، اما به معنای کسی که کار پژوهشی هستهای کرده باشد نمیتوان او را دانشمند هستهای نامید.
نظر شما