۰ نفر
۳ آذر ۱۳۸۷ - ۰۸:۲۸

یادداشتی از کریس پیتیت درباره شخصیت و فعالیت ژان کوک گدار در سینما

ژان لوک گدار فیلمساز و کارگردان برجسته فرانسوی در سوم دسامبر سال ۱۹۳۰ میلادی متولد شد. او یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان جهان و چهره شاخص سینمای موج نو فرانسه ‌است. گدار به عنوان کارگردان فیلم بلند «از نفس افتاده» در سال ۱۹۶۰ میلادی به صورت حرفه‌ای وارد سینما شد و طی کارهای عظیمی که انجام داد، نام خود را در این جامعه بزرگ ماندگار کرد. «یک زن شوهردار»، «آلفاویل و پیروی دیوانه»، «مذکر، مونث»، «شور»، «نام کوچک کارمن» و «دور از ویتنام» تعدادی از فیلم‌های ماندگار او در دنیای سینماست.آنچه در پی می‌آید یادداشتی از کریس پیتیت درباره شخصیت و فعالیت ژان کوک گدار در سینماست:

 

ژان کوک گدار کارگردان مطرح فرانسوی، مستبد، رویایی، بیماری‌هراس و وظیفه‌شناس است. او نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در پیشبرد سینما، هم در پشت دوربین و هم با فعالیت‌های جانبی خود، ایفا کرده است. در بزرگی او شکی نیست، اما آیا فیلم‌های او به دردی می‌خورند؟

گدار در آلفاویل (در سال 1965) سنگ‌نبشته خود را اینطور انتخاب می‌کند: «تو از سرنوشتی بسیار بدتر از مرگ رنج خواهی برد، تو یک اسطوره خواهی شد». گدار به عنوان یک هنرمند، همیشه فردی دقیق و هشیار بوده است و مانند اندی وارهول، نیاز بنیادی به جلب توجه کردن را حس کرده است. اما با وجود تلاش برای جلب توجه عمومی، او همیشه در تاریکی باقی می‌ماند؛ به بیان دیگر،‌ فیلمسازی به نام ژان کوک گدار، شاید اصلا وجود نداشته باشد، همانطور که از باب دیلن، تمثالی بیش وجود ندارد. به همین دلیل است که در کتاب زندگی‌نامه جدید و فراگیر نوشته ریچارد برودی، به نام «همه چیز سینما است» حواشی پراکنده‌ای ذکر شده که برای درک و شناخت گداری زرنگ و بی‌دقت، بیشترین کمک را به خواننده می‌کند.

گدار دچار سرگیجه است و اعتراف می‌کند که از هیچ تخیلی برای ساختن فیلم‌هایش استفاده نمی‌کند و تمام ایده‌هایش از زندگی سرچشمه می‌گیرد. دست‌خط و همچنین صدای گدار در بسیاری از فیلم‌هایش ظاهر می‌شود. در روزهایی که گدار به مارکسیست معتقد بود، بر خلاف اعتقادات سیاسی‌اش رفتار می‌کرد و با بلیط درجه یک به سفر می‌رفت. گدار یک اخلاق‌گرای بی‌گذشت است.

او بعد از یک تصادف با موتورسیکلت، هفته‌ها به کما رفت. پدرش او را در اواخر دوران نوجوانی‌ به یک موسسه مراقبت روانپزشکی سپرد، بداخلاقی او در زمان فیلمبرداری، زبانزد است. انگاره‌های آرمانشهری، ناسازگاری و مخالفت، از ویژگی‌های اصلی شخصیت گدار است. در کتاب «فرهنگ زندگی‌نامه سینما»، به سرگذشت گدار به صورت سیری از تیرگی سینماتک و نه از یک دورنمای منصفانه، می‌پردازند. برودی برای پیشبرد کتاب خود، از ترتیب زندگی و کار گدار، و نه آن ترتیب متعارف روایتی، استفاده می‌کند و همه شواهدی که عنوان می‌کند ساده و روشن است.

گدار در سال 1930، در یک خانواده ثروتمند و شهیر سوئیسی متولد شد و بعدها، با پیوستن به دوستان همفکر خود، در مقابل ارزش‌ها و باورهای خانواده‌اش، طغیان کرد. در دوران بعد از اشغال آلمان‌ها، تصور گروهی از افراد متعصب که صنعت سینما را جدی بگیرند، تا حدی سخت به نظر می‌رسید؛ چرا که آنها در مقابل موجی از فیلم‌های هالیوود پر زرق و برق موضع گرفتند و در نتیجه این فیلمسازان جوان، اصول اخلاقی را در فیلم‌های کارگردانانی همچون هاوارد هاوکس و هیچکاک یافتند و توانستند فیلم‌ها را با توجه به امضای کارگردان‌های مختلف شناسایی کنند. آنها با غرق کردن خود در صنعت سینمای امریکا توانستند از سیاست و شرم همدستی با دشمن در زمان جنگ فرانسه، دوری کنند. گدار و دوستان همفکرش در روزنامه Cahiers du cinema به بیان عقاید و نظرات خود می‌پرداختند. انتقادهای گدار، ترکیبی از تشویق، حملات بی‌رحمانه و تملق‌های متظاهرانه بود که در آن از سینما به عنوان مسئله مرگ و زندگی یاد می‌کرد. گدار در مورد نحوه ورود خود و همکارانش به عرصه سینما می‌گوید: «ما با گستاخی راه خود را به سینما گشودیم، همچون غارنشینانی که کاخ ورسای لوئی چهاردهم را به تصرف خود درآوردند». گدار برای کمک مالی به ژاک رویه، از خانواده خود دزدی کرد.

طرح اولین فیلم بلند گدار، «از نفس افتاده» متعلق به یکی از دوستان نزدیکش بود و بیشتر عوامل فیلم از جمله بازیگران نقش اول آن، فکرمی‌کردند که حاصل کارشان یک فیلم کامل است. امروز به این نتیجه می‌رسیم که موفقیت این فیلم، ترکیبی از خوش‌شانسی، رشته‌ای بلند از اتفاقات و یک مشیت مقدر شده است. از طرف دیگر او از حدود کار خود فراتر می‌رفت و این باعث شد که منتقدان و تماشاگران عکس‌العمل‌های مختلفی نشان دهند. اما شانس اصلی گدار، بازیگر نقش اول مرد آن فیلم بود که جذابیت شخصیتی و ظاهری او بار قابل توجهی از موفقیت فیلم را بر دوش می‌کشید.

گدار همچنین،‌ جهشی در روند کلی تفکرات سینمایی ایجاد کرد و این تفکر که سینما، رسانه‌ای سنتی برای ارائه تصویری خیالی از واقعیت است، را دگرگون کرد. او همچنین در امر تبلیغات بسیار چیره‌دست بود. دو تا از بهترین ریف‌های او، ناممکن بودن عشق و مرگ بود. گدار با هزینه کم کار می‌کرد و همیشه در فاصله پیروزی و شکست دست و پا می‌زد. یکی از ناموفق‌ترین آثار او، کارائیبی‌ها در سال 1963 ساخته شد. اما او خستگی‌ناپذیر بود و دچار تکرار نمی‌شد. او به بازسازی و پرداخت مجدد فیلم‌های گانگستری، موزیکال‌ و فیلم‌های علمی - تخیلی پرداخت و بارها در زمینه‌های مختلف فعالیت کرد. با این حال، یکی از مراحل گذار در فیلمسازی‌اش، کنار گذاشتن جامپ - کات‌های معروفی بود که از بعد از فیلم «از نفس افتاده» تبدیل به امضای او در فیلم‌ها شد. این فیلم محصول 15 فیلم بلند در هفت سال است، بعد از آن است که گدار از نفس افتاده، خود را به دنیای عقاید مائوئیسم می‌سپارد. او با کمک همسر دومش «آنا ویازمسکی» و همکارش گورن به اهمیت بازگشت خود به صحنه پی برد و نتیجه این تاثیرپذیری، ساخت فیلم Sauve qui peut (1980) شد.

نکته جالب توجه در مورد روایت برودی از شرح حال و وقایع‌پردازی زندگی حرفه‌ای گدار، کمال موشکافانه‌ای است که به بیان بازگشایی ذهنی گدار برای تغذیه فیلم‌هایش می‌پردازد. آنچه گدار، در فیلم Vivre Sa Vie به عنوان درون‌مایه اصلی فیلم استفاده می‌کند، آنقدر خام به نظر می‌رسد که انگار سرهم‌بندی‌ای از جدال شب گذشته او با همسرش آناکارینا است. آناکارینا همسر اول اوست که پس از بازی در نقش فردی مبتلا به سندرم استکهلم مثل زندانی در فیلم‌های گدار، به این بیماری گرفتار شد و پس از جدایی از گدار همچنان این سندرم در او باقی ماند.

اما همان‌طور که گدار به بازی با سینما پرداخته، نسخه‌های متعددی از خودش را هم در پشت و جلوی دوربین ساخته است و در مواردی هم بازیگران از این نسخه‌ها برای به تصویر کشیدن شخصیت‌ او، سود برده‌اند. او مجموعه‌ای از ویژگی‌ها را مانند انسان‌های سینمادوست، مستبد، کم‌سرعت، با بیانی سلیس، سیاستمداری حیله‌گر و تاجری کلاهبردار به تصویر می‌کشد، ‌اما مطالعه‌ای گذرا از شخصیت او به ما یادآوری می‌کند که گدار، همان آدم هیستریک وسواسی، بیماری‌هراس و افسرده‌ای است که خود او از دوران کودکی‌اش به یاد می‌آورد. زندگی خصوصی گدار، لحظه آشنایی با مری میلویل، دچار دگرگونی می‌شود و او در نهایت در کنار میلویل، مرحله‌ای جدید از زندگی خود را آغاز می‌کند؛ سختگیری میلویل سرانجام نتیجه می‌دهد و تصوری کاملا متفاوت از گدار به ظهور می‌رسد. در نوع دیگری از سندروم استکهلم، گدار در یکی از فیلم‌های بلند خود در نقش مردی حسود و بی‌اعتنا ظاهر می‌شود که دائم در حال بحث و مجادله است و همسرش به او خیانت می‌کند، ‌اما با این تفاوت که در نهایت گدار است که در فیلم در هم می‌شکند و به زاری می‌افتد: «زندانبان، خود اسیر می‌شود».

برودی در بخش‌هایی از این کتاب، به شخصیت گدار به عنوان یک فیلمساز می‌پردازد و روش او را در کارگردانی و مدیریت پروژه سینمایی تحلیل می‌کند؛ گدار در محل فیلمبرداری، فیلمنامه می‌نویسد، از نورپردازی اضافه استفاده نمی‌کند حتی اگر شرایط اجازه دهد، اصلا نورپردازی نمی‌کند، از گریم استفاده نمی‌کند و عقیده زیادی به پیوستگی مراحل فیلمبرداری دارد، تا آنجایی که ب‌تواند از برداشت‌های بلند استفاده می‌کند و به نگاه کردن بازیگران به دوربین در حین فیلمبرداری اهمیت نمی‌دهد. ویژگی اصلی روش گدار در فیلمبرداری و در نتیجه کمبود بودجه، وجود یک سری برداشت‌های پراکنده و کوتاه است که به دنبال آن یک برداشت بسیار بلند می‌آید. گدار بر این عقیده است که نباید حتما به واقعی بودن فیلم تظاهر کرد. گدار بر آهسته بودن روند فیلمبرداری خود اعتراف می‌کند؛ او آنقدر راحت‌طلب و بی‌حوصله است که فقط صفحه آخر هر کتاب را می‌خواند. الیاکازان طی بازدیدی از صحنه فیلمبرداری فیلم vivre si vie وقتی فهمید که گدار هر صحنه را از بیش از یک زاویه فیلم‌برداری نمی‌کند، سخت شگفت‌زده شد. ملویل، یکی از کارگردانان سینمای کلاسیک از بی‌نظمی گدار به شدت انتقاد می‌کند و همین امر باعث قطع رابطه دوستانه آنها می‌شود. گدار به هیچ کدام از منتقدان خود حتی برودی،‌ رحم نمی‌کند و در مورد او می‌گوید: «برودی انسانی سردرگم و بدون تمرکز است».

گدار، در مورد تاریکی فضای روابط در فیلم‌ها و زندگی‌اش سرسختانه سکوت می‌کند. او کودکی خود را به عنوان شعری کوتاه و عاطفی توصیف می‌کند که اثرات آن در فیلم‌هایش به وضوح مشاهده می‌شود. تماشای هر فیلم گدار بیشتر یک تجربه شخصی است، چرا که فیلم‌ها همیشه با بیننده صادق باقی می‌مانند و بیش ازهرچیز دیگری شبیه کتابند. گدار سینما را احاطه می‌کند و به عنوان نسلی‌ست که در سینما رشد کرد، بالید، به تحول آن پرداخت و عرض اندام کرد. برودی در انتهای کتابش اینگونه نتیجه می‌گیرد که «گدار یک فیلم بزرگ از زندگی ساخت، یک نقشه مرجع برای سینما».

گاردین/ مترجم: ثمین نبی‌پور

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 357

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =