سردار احمد خورشیدی در پاسخ به سردارباقرزاده جوابیه ای منتشرکرد.



سردار احمد خورشیدی  در سایت فردا نوشت:

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به سر منزل رسید و ما هنوز آواره‌ایم

برادر سردار میرفیصل باقرزاده

در روزنامه کیهان روز سه‌شنبه 15 دی‌ماه 88 صفحه سوم، مطلبی از شما برادر خوبم دیدم و مطالعه کردم که اگر محسن رضایی را از سال 1351 نمی‌شناختم، هرگز خطاب به شما برادر عزیز مطلبی خطاب نمی‌کردم، چرا که گرچه نمی‌دانم از قبل تا بعد از انقلاب و به ویژه 8 سال جنگ چه عملکردی داشتید، اما چون بعد از اینکه شهید علی محمودوند با پول توجیبی‌اش جریان تفحص را آغاز کرد و سرانجام در همین راه نیز آسمانی شد، بچه‌های دیگر نیز داوطلبانه آمدند، شما نیز چند سال بعد توفیق یافتید که پیکر مطهر عزیزانمان را شناسایی و به خانواده‌هایشان برساند، اگر این چند مدت جهاد مقدس شما نبود، مطمئن باشید حرف‌های خیلی تندی برایت می‌نوشتم.

آقای سردار میرفیصل؛

محسن رضایی ـ یا سبزوار خودمان ـ از 16 سالگی و هنگامی که اکثریت جوانان این کشور تحت تأثیر فرهنگ شاهنشاهی بودند، بی‌پروا و بی‌محابا وارد مبازه با رژیم شاه شد. محسن نوجوان به همراه شهید اسماعیل دقایقی، بمب دست‌ساز به گردن مجسمه رضاشاه کثیف انداختند؛ آن هم مجسمه‌ای که دقیقا تا کلانتری شهربانی شاه 12 متر بییشتر فاصله نداشت.

یادم نمی‌رود محسن جزو نخستین دانش‌آموزان این کشور بود که از سوی ساواک دستگیر و بعد از چند ماه شکنجه بدون کلمه‌ای اعتراف، جنازه مجروحش را تحویل پدر ساده زیستش دادند؛ همان جسمی که مادرش تصور می‌کرد شهید شده است. زمانی که سازمان‌ چریک‌های فدایی و منافقین خلق سردمدار مبارزه مسلحانه علیه شاه بودند، محسن رضایی به تنهایی و در حالی که تحت تعقیب بوده و حکم نیز علیه او صادر شده بود، گروه حزب‌اللهی و ولایی منصورون را تشکیل داد که جریان مبارزه مسلحانه از منافقین به حزب‌اللهی‌های ولایی منتقل شد و عامل این مهم آقا محسن بود. همان گروهی که نفت شاه را قطع کرد، شکنجه‌گران و قاتلان مردم جنوب کشور را به سزای اعمالشان رساند؛ همان گروه چریکی ولایی که بدون حکم مجتهدین، هیچ اقدامی نکردند. محسن رضایی سردمدار مبارزه مسلحانه و چریکی ولایی ایران عزیز است، محسن فرمانده 15 هزار چریک محافظ امام (ره) در روز ورودش به ایران اسلامی بود. همین بچه‌ها اگر نبودند، ارتش و ساواک شاه حتما به امام عزیزمان لطمه می‌رساند و البته همان بچه‌هایی که بیشترشان شهید شده‌اند.

سردار میرفیصل عزیز، آیا می‌دانی ولایی‌ترین ولایی‌ها همین آقا محسن است؟ درباره زمانی که مقام معظم رهبری فرمانده کل جنگ بودند، از این عزیز دردانه استعلام فرمایید در جریان درگیری جریان حزب‌اللهی سپاه و ابوشریف و بنی‌صدر کدام عضو شورای عالی سپاه مردانه و بی‌پروا از حضرت آقا و تدابیرش حمایت کرد؟

برادرم، حیف است افرادی چون شما به همراه بدخواهان این نظام، فرمانده مطیع امام (ره) و آقا را تضعیف نمایید. این حقیر خاطرات بسیار زیادی با فرمانده مظلوممان آقا محسن دارم که اگر توفیق یافتم، دست کم سه کتاب در این باره می‌نویسم و خود را نمی‌بخشم از اینگونه سهل‌انگاری‌ها.

روز دوم عملیات والفجر که منطقه حلبچه و سید صادق مالامال از بمب‌های شیمیایی بود، می‌خواستم چند دقیقه آقا محسن را ببینم. وقتی وارد قرارگاه شدم، یکباره چشمم خورد به احمد، فرزند اول آقا محسن که هنوز ده سالش نبود و چون منطقه دائم در معرض اصابت بمب‌های شیمیایی بود، با عصبانیت به محافظان گفتم که چرا این بچه را به اینجا آوردید؟ یکی از آنها گفت: «هم پدرش و هم خودش خواسته، زیرا آقا محسن هفت ماه است خانواده را ندیده، خانواده را آورده‌ایم کرمانشاه که این عملیات (والفجر 10) آغاز شد. که با اجازه آقا محسن او را آوردیم تا چند ساعتی پدرش را ببیند.» سردار عزیز، این قضیه شاید پاسخ خیلی از شایعات نیز باشد که عاقبت بچه‌ای که پدر را 7 ماه، 7 ماه نبیند، چه بر سرش خواهد آمد.

برادر؛ به طور قطع، آقا محسن انقلاب را از همه داشته‌هایش بیشتر دوست دارد و قلبش برای آقا می‌تپد و چند سال باید این‌گونه تبعیت را ثابت نماید؟

به یاد دارم هنگامی که یکی از روحانیون بزرگ واسطه ازدواج آقا محسن در سال 53 شد و بعدها خانواده فهمید آقا محسن یک چریک تحت تعقیب است، آن روحانی عزیز روبه‌روی دانشگاه تهران به برادر «ذ ـ خ» گفت: شما کار بدی کردید که مرا واسطه ازدواج یک خرابکار کردید، من جواب پدر و مادر عروس را چه بدهم؟ در حالی که نخستین شرط ازدواج عروس و داماد این بود که عروس اسلحه بردارد و پشت سر داماد (محسن) علیه شاه مبارزه کند.

برادر میرفیصل؛

به خدا پناه ببر! بزرگ شده توسط روحانیت، به ویژه حضرت امام (ره) همواره ولایی بوده و خواهد ماند و به قول خودش: «قشنگترین آرزویم این است که حضرت آقا از من راضی باشد». آقا محسن با 55 سال سن، دقیقا از چهارده سالگی اهل تقلید از امام (ره) و تبعیت از روحانیت بوده و انشاءالله با لباس پاسداری و تحت بیرق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و ولایت فقیه، به یاران شهیدش خواهد پیوست و برای برادری چون شما خوب نیست که یار و رفیق بی‌بدیل و خالص شهدا را که خود شما مفتخر به خدمتگزاری آنها هستید، فرمانده بزرگ و بی‌ادعای رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی و شش سال نبرد چریکی علیه رژیم شاه و نوکر بی‌بدیل روحانیت، این‌گونه یاد نمایید و بدانید وضعیت ما در حال حاضر به گونه‌ای نیست که ذره‌ای به اختلافات دشمن ساخته بیفزاییم.

ان‌شاءالله از تذکر برادرت که از سال 1354 تاکنون، لحظه‌ای دور از مبارزه نبوده و خود و برادران شهید و مجروحش ولایی بودن را زیباترین خصلت هر مسلمانی می‌دانند، دلخور نباشید و حتما از آقا محسن سردمدار لشکر ولاییان عذرخواهی نمایید.

ارادتمند
احمد خورشیدی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 35178

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسين IR ۰۴:۱۵ - ۱۳۸۸/۱۰/۱۸
    0 1
    بسمه تعالی به برادر خورشیدی بفرمائیدطبق فرمایش پیر جماران معیار حال فعلی افراد است وگرنه شمر هم سردار وجانباز لشگر امیرالمومنین بوداین دلیل نمیشود که بودند باید دید حالا چه هستند؟؟!!
  • بدون نام IR ۱۰:۱۲ - ۱۳۸۸/۱۰/۱۸
    0 0
    سلام و دورد خداوند بر سرداران رشيد اسلام . سردار خورشيدي ، مطالب زيبايت جون پرتو خورشيد نوراني و زيبا مي ماند ولي افسوس كه برخي فقط از اين پرتو سوختنش را مي فهمند چون واقعاٌ كج انديشند و افراط گرا . هم آقا محسن تا و هم سرداراني مثل شما هميشه در دل ما جا دارد. از طرف يك بسيجي و جانباز زمان جنگ .
  • بدون نام IR ۱۰:۱۴ - ۱۳۸۸/۱۰/۱۸
    0 0
    سلام و دورد خداوند بر سرداران رشيد اسلام . سردار خورشيدي ، مطالب زيبايت جون پرتو خورشيد نوراني و زيبا مي ماند ولي افسوس كه برخي فقط از اين پرتو سوختنش را مي فهمند چون واقعاٌ كج انديشند و افراط گرا . درود بر آقا محسن و هم سرداراني مثل شما . از طرف يك بسيجي و جانباز زمان جنگ .
  • حسام الدين IR ۱۵:۴۷ - ۱۳۸۸/۱۰/۱۸
    0 0
    سردار سرتيپ ( نمي دانم چندم ) خورشيدي ! توجه شمارا به گوشه اي از يادداشت شيرزني جلب مي كنم و پيشاپيش برايتان آرزوي درك مسير روشن و افتخار سرسپردن به خط رهبري ، نه نقطه مقابل رهبر را آرزومندم " رضايي بداند سال‌ها پس از عاشوراي 61 زنان مدينه بر عمر سعد بيش از عبيدالله «لعن» مي‌‌فرستادند. چرا که او داراي سابقه نظامي در لشکر مولا بود و در عاشورا فرمانده لشکر يزيد..." حافظ خط ولايت و برادرهايتان باشيد كه با خونشان بر روي دوشتان خوشه هاي گندم رويانديد ...