مدیرعامل خانه سینما بعد از بازگشت از سفر ده روزه به آمریکا و دیدار با آکادمی اسکار در واکنش به ممنوعالخروج شدن تعدادی از سینماگران اظهار میکند که این مسئله باید از سوی وزارت ارشاد پیگیری شود و به مسئولانی که از این مسئولیت سر باز میکنند هشدار میدهد، با دریافت حقوق از بیت المال باید کار خود را تمام و کمال انجام دهند.
سفر جمعی از سینماگران ایرانی به آمریکا و دیدار با نمایندگان آکادمی اسکار از یک سو زمینه دیدار از امکانات سینمایی هالیوود، نمایش فیلمهای ایرانی در لسآنجلس و برگزاری نشستهای خبری را برای سینماگران ایرانی فراهم کرد و از سوی دیگر برخی حواشی را در داخل کشور به وجود آورد؛ مسائلی که مربوط به ممنوعالخروج شدن دو سینماگر بود. در حالی که محمدمهدی عسگرپور از سوی برخی به عنوان چهره مسئول در این زمینه شناخته میشد و بعضی معتقد بودند خود او باید از سفر صرف نظر میکرد تا مشکلات فاطمه معتمدآریا و مجتبی میرتهماسب را برطرف میکرد، عسگرپور حضور خود را در ایران در مورد این مسئله بیتأثیر عنوان میکند و معتقد است این مشکل باید از سوی نهادهای دیگری رفع میشد. مدیرعامل خانه سینما به عنوان یکی از نخستین افرادی که از این سفر بازگشته، آنچه را که در آمریکا گذشته در نشستی با خبرنگاران تشریح کرد.
ماجرای حل نشده ممنوعالخروجها
خبر ممنوعالخروج بودن فاطمه معتمدآریا و مجتی میرتهماسب زمانی به گروه عازم آمریکا میرسد که فقط 20 دقیقه تا پرواز باقی است و همین مسئله کار تصمیمگیری را در مورد رفتن و ماندن باقی اعضا و چگونگی رسیدگی کردن به وضعیت این دو سینماگر دشوار میکند. عسگرپور در توضیح شرایطی که برای آنان به وجود آمد، میگوید: «وقتی در فرودگاه پاسپورت خانم فاطمه معتمد آریا و آقای مجتبی میرتهماسب را گرفتند 20 دقیقه وقت داشتیم تا تصمیمگیری کنیم. برای رسیدن به تصمیم بهتر سعی کردم از نظرات همه استفاده کنم. هر کس نظری داد و نظرات مختلفی مبنی بر این که همه به این سفر نرویم و بمانیم تا این که عدهای بروند و من به عنوان مدیر عامل بمانم وجود داشت.» او ادامه میدهد: «اما دوستانی در آن زمان اشاره کردند که نرفتن مسئول گروه به سفر میتواند بازتاب گستردهتری در رسانهها داشته باشد و ما هم این بازتاب را نمیخواستیم و قصد داشتیم کار مفیدی انجام دهیم. اگر من میماندم احتمال داشت نتوانم این مشکل را حل کنم و نرفتنمان نیز باعث خرابتر شدن وضعیت میشد. به همین خاطر به این سفر رفتم.»
او با انتقاد از برخی اظهارنظرهای نادرستی که در این زمینه صورت گرفته، میگوید: «یکی از دوستانی که آن زمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول نبود و امروز هست، گفت که دلیل این توقیف مشکل اقتصادی این هنرمندان است اما جالب این است که به آنها گفتهاند به ساختمان وزارت اطلاعات در خیابان جردن مراجعه کنند، گویا باید مشکلات اقتصادی را در وزارت اطلاعات حل کرد.» عسگرپور با اشاره به وضعیتی که برای جعفر پناهی نیز برای خروج از ایران رخ داده است، میگوید: «متأسفانه وقتی در آمریکا بودیم، مشابه این اتفاق هم برای جعفر پناهی افتاد. نتیجه پیگیریهایی که در طول سفر انجام دادم این بود که در وزارت اطلاعات هم پاسخ روشنی به این دوستان داده نشد و به آنها گفتهاند به دادگاه انقلاب بروند و در آنجا نیز کسی به این هنرمندان پاسخگو نبوده است.»
مدیرعامل خانه سینما با اشاره به دلایلی که میتواند موجب ممنوعالخروج شدن شود، اشاره میکند و میگوید: «اگر کسی مشکل امنیتی ایجاد کند و برای او پرونده تشکیل شده باشد، برای عدم فرارش او را ممنوعالخروج میکنند. مثل افرادی که اختلاس میکنند، مثل قاچاقچیها و تروریستها که از خروج آنها از کشور تا بررسی پروندهشان جلوگیری میشود. البته شاید قاعدههای دیگری نیز در این مورد هست که ما آن را نمیدانیم. گویا پروندهای برای این هنرمندان تشکیل شده که به آن خاطر، آنها ممنوعالخروج هستند و کسی هم به بازتاب این کار فکر نکرده که هزینه این کار میتواند چه باشد. این اتفاق در فاصلهای کوتاه برای هنرمند دیگری دوباره افتاد. الان هم نمیدانم برای پیگیری این کار باید به کجا مراجعه کنیم. گویا باید مدتی صبر کرد اما این رفتار، قطعاً رفتار شایستهای نیست و حتماً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید عکسالعملی در جهت حل این موضوع نشان دهد یا حداقل موضعی در این زمینه بگیرد، چون شایسته نیست کسی که از بیتالمال حقوق بگیرد و نسبت به وضعیت هنرمندان کشور پاسخگو نباشد.»
او ادامه میدهد: «تمام جزئیات سفر ما از قبل اعلام شده بود و حتی میتوانستند این موضوع را قبلاً به خانه سینما اعلام کنند تا در حل آن بکوشیم که هم هزینه کمتری برای ما داشته باشد و هم شرمنده نشویم، اما گویا عدهای ترجیح دادند این هزینه سنگین برای سینما و کشور ایران داده شود. البته اکنون در دورهای هستیم که نمیتوان همهچیز را گردن انگلیس انداخت و هر اسم دیگری که بخواهیم روی آن بگذاریم، اما میشد با نگاه خیرخواهانه جلوی این موضوع را گرفت. حتی میشد این اتفاق برای هر کدام از ما بیفتد یا از ما بخواهند که امکان خروج سینماگران از کشور را استعلام کنیم اما گویا عزمی وجود دارد که کشور ما هزینههای زیادی را برای بعضی کارها بدهد.»
عسگرپور در مورد واکنش آکادمی اسکار و نیامدن بعضی از مهمانان میگوید: «ما تا آخر سفر میگفتیم این دوستان به ما خواهند پیوست، اما تقریباً آنها متوجه شده بودند که این اتفاق نمیتواند بیفتد. حتی برای نمایش «گیلانه» رخشان بنیاعتماد که در آخرین شب اتفاق افتاد، تمام تلاشمان این بود که خانم معتمدآریا به این جلسه برسد، اما این اتفاق نیفتاد. اما نکته جالب در این میان این بود که دوستان آکادمی در ایجاد یک فضای غیرسیاسی کمک کردند. آنها خیلی دقت کردند و در بعضی مواقع حساسیت آنها از خود ما بیشتر بود. مثلاً در سالنهای نمایش کنترل میشد که برخی عوامل سیاسی فکر نکنند و نتوانند جلسه را به تنش بکشند. با این شرایط در برنامههای ما حرفهای متین زده شد نه اینکه ما دچار خودسانسوری بشویم بلکه بحثهای درست و جدی مطرح شد. میزبانان ما کمک کردند که این فضا به حرکتهای دیگر و بازتابهای دیگر منجر نشود. برای ما نیز تعجبآمیز بود که اگر این اتفاق برعکس افتاده بود، در ایران چه اتفاقی میافتاد.»
امضای تفاهمنامه
مسافران ایرانی با بعضی از اعضای هیأترئیسه آکادمی اسکار دو جلسه داشتند؛ یک جلسه خوشامدگویی که در روز نخست شکل گرفت و دومین جلسه یک روز قبل از برگشت عسگرپور به ایران. حاصل جلسه دوم امضای تفاهمنامه بین ایرانیان و اعضای آکادمی اسکار بود.
مدیرعامل خانه سینما در توضیح این تفاهمنامه میگوید: «تام شراک رئیس آکادمی علوم و فنون سینمایی در این جلسه حضور داشت و تفاهمنامهای در شش بند امضا شد. این تفاهمنامه که شش بند دارد، دو طرف را به یک شاکله مشخص در ارتباطات میرساند. هر دو طرف باید زمینهای را فراهم کنند برای اینکه تجربیات فیلمسازی از طریق سفرها و ورکشاپهای مختلف اتفاق بیفتد و هر دو طرف در رویدادهای مهم یکدیگر حضور داشته باشند. ورکشاپهای کوتاه مدت و میانمدت با موضوعات مشخص در مورد تولید، امکانات فنی و پس از تولید، بازاریابی، سینمای حرفهای و مستند و... اتفاق بیفتد.»
او با اشاره به یکی از بندهای مهم این تفاهمنامه میگوید: «براساس این تفاهمنامه، آکادمی تلاش میکند که فیلمهای قدیمی ایرانی با مواد جدیدی که مربوط به کمپانی کداک است بازسازی شوند. کمپانی کداک از سال گذشته موادی را آماده کرده است که ظاهراً طول عمر این نگاتیو خیلی بالاتر از مشابه نمونههای قبلی آن است و ما هم امیدواریم که فیلمهای قدیمی ایران بتوانند از این امکان استفاده کنند. ما نیز برای عملیشدن این تفاهمنامه باید این موضوع را با فیلمخانه مطرح کنیم.» او در پاسخ به اینکه آیا امکان رنگیکردن فیلمهای قدیمی نیز طبق این تفاهمنامه وجود خواهد داشت، میگوید: «مهمترین مشکل تهیه نسخهای ماندگار از این نگاتیوها است، رنگی کردن فیلمهای قدیمی بیشتر برای پخش از تلویزیون اتفاق میافتد.»
مدیرعامل خانه سینما با اشاره به اهمیتهای این سفر میگوید: «سفر اخیر به آکادمی اسکار مهمترین سفر گروهی سینمای ایران حداقل بعد از انقلاب بوده است. البته نمیخواهم سفر گروهی که تعدادی از سینماگران در زمان جنگ داشتند را نادیده بگیرم. به هرحال آن سفر نیز کار ارزشمندی بود. اما این شکل سفر که نتیجه آن یک تفاهمنامه مشترک باشد و تور مطالعاتی در آن اتفاق بیفتد و با امکانات سینما و جریان فیلمسازی آمریکا آشنا بشوند، تاکنون اتفاق نیفتاده است.»
بازدید از امکانات سینمایی
عسگرپور در مورد دیگر دستاورهای این سفر میگوید: «بازدیدها بخشی از سفر بود که عمدتاً مراکز سینمایی، تولیدی و فنی را شامل میشد. در این بازدیدها از جمله مکانهایی که دیدیم، کمپانی دالبی بود. این کمپانی را بیشتر برای صدایش میشناسیم، درحالی که این کمپانی بخشی از انرژی و بودجه خود را در حوزه سینمای سهبعدی گذاشته است. بخش دیگری از بازدیدهای ما از مجتمعهای سینمایی بود. نکته جالب این بود که فروش سالانه یک مجتمع سینمایی، یکسوم فروش سالانه کل سینمای ایران را در برمیگرفت.»
عسگرپور نمایش فیلمهایی ایرانی را بخش دیگری از این سفر برمی شمرد و میگوید: «به سبک همان رفتاری که ما با اعضای آکادمی اسکار در ایران داشتیم، آنها نیز فیلمهایی از سینمای ایران را به نمایش گذاشتند که عوامل و هنرمندان آن در این سفر حضور داشتند. در حالی که ما در برخی از اظهارنظرها شاهد بودیم که مطرح میشد، فیلمهای دیگری میتوانستند در این برنامه نمایش داده شوند، اما قاعده به گونهای بود که هرکدام از اعضایی که به این سفر رفته بودند از جمله بازیگر، فیلمنامهنویس، کارگردان، فیلمهای مربوط به اعضای حاضر در سفر به نمایش درآید و اساساً بحث معرفی سینمای ایران نبود. هرچند که همین فیلمها یک دورنمای نسبتاً مفیدی از سینمای ایران ارائه میدادند. فیلمهایی که در این هفته به نمایش درآمدند، برای اولینبار در آمریکا به نمایش گذاشته میشدند و جلسات نقد و بررسی خوبی نیز برای آنها شکل گرفت.» عسگرپور اظهار امیدواری میکند سینماگران ایرانی در ماههای آتی سفری هم به بالیوود داشته باشند.
مردم در مورد دوست و دشمن قضاوت کنند
عسگرپور در بخشی از صحبتهای خود در مورد مدیران جدید سینمای ایران سخن میگوید و درباره تغییر و تحولات مدیریتی سینما و اظهارنظرهای اخیر مدیرعامل سابق فارابی درباره دشمنان سینما نیز میگوید: «برای نشان دادن دوستی و دشمنی با سینما، لازم نیست فلسفهبافی بکنیم. به نظرم افکار عمومی به راحتی و به سرعت میتوانند قضاوت بکنند که چه کسانی دوست و چه کسانی دشمن سینما هستند؟ این یک نظر است و نظری است که میشود درباره آن بحث کرد. فارغ از اینکه من بگویم چه کسی دوست و چه کسی دشمن سینماست. اگر من در اتاقم را بر روی همه سینماگران ببندم، من خود به خود میشوم دشمن سینما، ولی حالا خود من که دشمن سینما هستم، بگویم دشمن سینما چه کسی است از عجایب روزگار است! به هرحال من فکر میکنم این موضوع را باید به افکار عمومی سینما رجوع بدهیم و بحث را از این سطح بالاتر ببریم. اگر میخواهیم اتفاق خوبی در سینما بیفتد، آن را به یک جریان کارشناسی تبدیل کنیم که آدمها بتوانند با هم مناظره بکنند.»
او اظهار میدارد: «بزرگترین محدود کننده فارابی خود ایشان بودند. به هرحال فارابی محدود شده است، اما بودجهاش سرجایش بوده است. این نکتهای قابل بررسی است که اعتراض خیلیها را به دنبال داشته است.»
نظر شما