آیتالله مهدویکنی چه در سالهای اولیه انقلاب که با تاسیس حزب جمهوری توسط روحانیت پیشگام نهضت مخالفت میورزید و چه در سالهای میانی دهه هفتاد که مصرانه از به ثبت رساندن جامعه روحانیت مبارز تهران به عنوان حزب سرباز میزد، شاید روزگاری چنین را در نظر داشت که روحانیت میبایست با اتکا به جایگاه اصیل خود به عنوان «مصلح » و« منتقد» نقش آفرینی کند. از نظر او حزب و تشکل رسمی سیاست، قبای تنگی بود که روحانیت را از آزادی و آزادگی اش دور میساخت و اتخاذ موضع را نه بر اساس حق، که براساس مقتضیات حزب بنا میکرد و این اقتضائات بر نقش «اصلاحی» و « انتقادی» او شائبه میآفرید. این تحذیر زمانی روشن تر شد که برخی دوستان و همراهان او وقتی این مشی و روش را تاب نیاوردند و ساز جدایی کوک کردند با تاسیس حزب و گروه سیاسی شدند یک پای دعوا و ادعا و دقیقا از نقش « مصلحانه» و «منتقدانه» خود دور ماندند.
گرچه در سه دهه گذشته این گونه به ذهن میرسد که آیتالله به مدیریت دانشگام امام صادق (ع) و مدرسه مروی و مراودات معمول آخوندی پناه برده؛ اما اهل سیاست و قدرت به خوبی آگاهند که او نه در سالهایی که دوستان هم طیف و هم نظرش بر مسند کار بودهاند، ابایی نه از انتقاد داشته و نه در ادواری که مخالفانش زمامدار امور بودهاند، از کمک و اصلاح امور ومشورت خودداری کرده است. چه آن که هرگاه احساس وظیفه کرده از منبر درس اخلاق خود در روزهای شنبه دانشگاه امام صادق (ع) حرف و نظرش را به گوش اهالی قدرت رسانده و در تمامی سالهای گذشته هرگاه احساس کرده که باری بر زمین مانده پا درمیدان عمل گذاشته است. حضور و سخن او اطمینان بخش اقشار گوناگون جامعه بوده است و در هر انتخاب و رقابتی با در پیش گرفتن روش اعتدالی خود سعی در پشتیبانی از ولایت و امام و رهبری داشته است و در پس سالها استنکاف از حضور در خبرگان رهبری با احساس وظیفه نسبت به این مهم و مقبولیت بالایش در میان مردم تهران به پشتیبانی از ولی فقیه حضوری کارساز در این عرصه داشت.
ممشای او باعث شده که در فرازهای حساس کشور و در دوره دولتهای مختلف دفتر او محل رجوع و مشورت اهالی رنگارنگ و متفاوت سیاست و قدرت باشد. به نظر میرسد دو عنصر گرانبهای عقلانیت و تعادل میتواند گرهگشای فضای ملتهب سیاسی کشور باشد. آرامشی را به ارمغان آورد که برخی سیاستمداران در ماههای اخیر به گونهای افراطی از خود و کشور دریغ کردهاند. مشی تعادلی و عقلانی آیتالله مهدوی که برگرفته از ثابت قدم بودن او در ایفای نقش اصیل روحانیت در اصلاح وانتقاد بوده است، میتواند فصل مشترک نیروهای دچار اختلاف شده درون نظام باشد.
اگر بپذیریم اختلافات اخیر چیزی فراتر از رقابتهای انتخاباتی است و اگر بپذیریم تداوم این معضل میتواند کلیت بزرگتری را تهدید کند، ضرورت حضور چهرهای وجیهالمله پررنگتر خواهد شد. طبعا آنهایی که از میانجی گری میهراسند و بر طبل خونخواهی و انتقام میکوبند، هراس از بقا دارند که چون نائره حرب فرو بنشیند چراغ عمر آنها نیز رو به خاموشی خواهد رفت.
در این زمینه بخوانید: در انتظار میدانداری مهدوی کنی
نظر شما