هاله عابدین: زمان که بگذرد، خیلی چیزها روشن میشود؛ چیزهایی که وقتی اتفاق میافتادند، در حکمتشان میماندی و هر چه بیشتر فکر میکردی، کمتر ازشان سر درمیآوردی و گیجتر میشدی. زمان که بگذرد، برای سؤالهای بیجوابت هم جواب پیدا میکنی. کمکم میفهمی حکمت رفتن آدمها را، حکمت عشقهای نافرجام را و حکمت یک عمر تنهاییات را. زمان میگذرد؛ سخت بگیری یا باش رفاقت کنی، میگذرد. این وسط زمان نیست که ضرر میکند، تو هستی و عمر کوتاه و ابرهای بالای سرت که از آرزوهای برآورده نشدهات حکایت میکنند. این تو هستی که اگر دنیا تنگت آمد و به تو جفا کرد، با صبر و آرامش و خوشبینی و توکل سود میکنی و با دنیا را لعنت فرستادن و ناآرامی، ضرر.
قصه زندگی عماد احتشام هم قصه گذر زمان است؛ قصه سالهای جوانی که با دوری معشوق آغاز میشود و با تنهایی ادامه پیدا میکند و سیب زندگی آنقدر چرخ میخورد و چرخ میخورد تا دوران میانسالی هم بگذرد و روزی برسد که توی آینه پیری را ببینی که به بهانه سپیدی موهایت دارد بر سرت هوار میشود، در حالی که تو هنوز آمادگی نداری که به استقبالش بروی.
عماد مردی است در حال گذر از میانسالی که سالهای سال است به تنهایی در طبقه دوم خانه آبا و اجدادیاش زندگی میکند، طبقه اول را هم به گروههای فیلمساز اجاره میدهد. از دار دنیا فقط چند خواهر دارد که هر کدام یک گوشه دنیا زندگی میکنند و سال تا سال هم سراغی از عماد نمیگیرند، به علاوه یک دوست قدیمی که وقت و بیوقت خانه و زندگیاش را به بهانههای مختلف میپیچاند و از خدا خواسته میآید پیش عماد. در جریان یکی از فیلمها عماد با خانم صباحی آشنا میشود و قصه زندگیاش را میشنود؛ و این، آغاز دوره جدیدی در زندگی هر دوی آنهاست.
«این یک فصل دیگر است» آخرین اثر داستانی مرجان شیرمحمدی است که در آستانه زمستان 87 توسط نشر مرکز منتشر شده. داستان در 144 صفحه و با قیمت 2900 تومان در فصلهای چهار تا هشت صفحهای روایت میشود. روایت داستان را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: یک سوم ابتدایی که شرح زندگی خالی و علیالسویه عماد است و آمد و رفتهای گروه فیلمبرداری در خانه او، سپس یک سوم میانی که تقریباً یک فصل در میان فلاشبک میخورد به جوانی عماد و رابطه او با پدر و مادرش تا جایی که با دختر مورد علاقهاش قصد ازدواج میکند، و یک سوم پایانی که به سرانجام نامزد عماد میپردازد و با اتمام کار گروه فیلمبرداری هم به پایان میرسد. شخصیتهای قصه محدودند، داستانهای فرعی هم همینطور. یک لوکیشن اصلی داریم که هم گروه در آن مشغول فیلمبرداریاند، هم شیرمحمدی قصهاش را در اتاقها و آشپزخانه و حیاط آن پیش میبرد. سقف آشپزخانه هم چکه میکند؛ انگار عمر خانه و روزهای تنهایی عماد با هم به سر آمدهاند.
بیشتر ما مرجان شیرمحمدی را به واسطه بازیهایش در سینما و تلویزیون میشناسیم: صحنه جرم ورود ممنوع، ملاقات با طوطی، پر پرواز، مریم مقدس، مرسدس، خانهبه خانه و البته «زخمهای رؤیا» که برای ایام محرم آماده پخش است. به گفته شیرمحمدی نوشتن همانقدر برایش مهم است که بازی در سینما و تلویزیون. متولد 1352 است و از کودکی زیر نظر آیدین آغداشلو نقاشی میکرده. در 22 سالگی آموزش بازیگری را شروع کرده و در مدرسه تئاتر سمندریان هم آموزش دیده. اولین کتابش با عنوان «بعد از آن شب» که مجموعهای است از چند داستان کوتاه، به همراه «مادمازل کتی» نوشته میترا الیاتی جایزه بهترین مجموعه داستان اول را در در دوره دوم جایزه هوشنگ گلشیری نصیبش کرد. «یک جای امن» دومین اثر این نویسنده در سال 84 روانه بازار شد، و «این یک فصل دیگر است» جدیدترین رمان اوست.
نظر شما