سمیه قاضی‌زاده

حداقل اتفاقی که پیش از اینها درباره لغو کنسرت‌ها می‌افتاد، نشان دادن واکنشی از سوی مسئولان دفتر موسیقی بود. در واقع هنوز خودمان هم این‌قدر راحت به لغو بی‌دلیل یک کنسرت عادت نکرده بودیم که نخواهیم هیچ سر و صدایی راه بیندازیم. حداقل چند خبر و گفت‌وگو منتشر می‌کردیم تا این اخبار هرچند کوتاه بتواند واکنشی در مسئولان برانگیزاند.

یک هفته‌ای است خبر لغو کنسرت همایون شجریان در تبریز آمده و نه کسی لام تا کام حرف می‌زند و نه واکنشی و نه اصلا هیچ... انگار نه انگار که کلا اتفاقی افتاده است. انگار که لغو کنسرت امری است طبیعی و برگزاری آن است که برعکس اتفاق محسوب می‌شود.

آن هم توسط همایون شجریان...آن هم در تبریز. چرا؟ چون نام خانوادگی خواننده گروه «شجریان» است و چون که سال قبل هم ارشادی‌های تبریز به دلیل حضور زنان در گروه همنوازان اجازهء برگزاری کنسرت در آنجا را نداده بودند؟ واقعا آدم حظ می‌کند.

چه دلایل کافی و مستدلی. به نظر من که کاملا دهان هر معترضی با چنین دلایلی بسته می‌شود. حتی به نظرم باید تشکر هم بکنیم. تشکر کنیم از این‌که چه خوب عادت کردیم، یا چه خوب عادتمان دادید که به این شیوه جدید مجوز دادن دشوار و لغو کردن آسان عادت کنیم.

شما دنبال سیب‌زمینی پشندی می‌گشتید. این هم خدمت شما...حالا نه ما زحمت اعتراض کردن را به خودمان می‌دهیم، نه شما که هیچوقت علاقه‌ای به به زحمت انداختن خودتان و توضیح دادن درباره چنین اتفاقاتی داشتید. چون اصولا برگزاری کنسرت در تهران مسئله است چه برسد به شهرستان. این‌طور پیداست که برگزاری کنسرت در شهرستان‌ها رخدادی عجیب و خارج از قاعده محسوب می‌شود که برگزاری یا لغو آن هم کمترین اهمیتی در هیچ کجای عالم موسیقی ایران ندارد.

جالب اینجاست که بیشترین شعارهایی که دربارهء حضور اینچنینی و آنچنانی در شهرستان‌ها داده شد در همین دولت نهم و دهم بود. آنچه با واقعیت - حداقل در موسیقی - تضادی آشکار دارد. طوری شده که انگار مسئولان اداره‌های ارشاد استان‌های مختلف، مدیری بالای دست خودشان نمی‌بینند و به همین دلیل است که به راحتی مجوز نمی‌دهند یا لغو می‌کنند.

اتفاقا این شیوه جواب هم داده است. می‌بینید که...ارشاد تبریز مجوز می‌دهد، اداره اماکن لغو می‌کند، تهران و بقیه شهرستان‌ها مجوز می‌دهند، تبریزی‌ها و مشهدی‌ها از اساس کنسرت‌ها را لغو می‌کنند. این‌طور هم که پیداست، تبریزی‌ها هم بدشان نمی‌آید پایشان را جای پای مشهدی‌ها بگذارند و به هیچ کنسرتی در شهرشان مجوز برگزاری بدهند. در این میان تنها مردم این شهرها هستند که باید برای هر کنسرتی که دوست دارند از کار و زندگی‌شان بیفتند و بیایند تهران. حالا هزینه‌های مالی که متحمل می‌شوند هیچ، پاسخگوی هزینه معنوی واقعا بی‌دلیلی که این هموطنان پرداخت می‌کنند، کیست؟

مگر نه اینکه دو سال قبل تبریزی‌ها گفتند چون در گروه همنوازان حصار تعدادی نوازنده زن حضور دارد، مجوز کنسرت لغو می‌شود، الان که دیگر نوازنده زنی در کار نبود... مشکل چیست؟ خیلی بعید می‌دانم در هیچ کجای دنیا چنین اتفاقی توسط اداره‌ای در شهرستانی بیفتد و اداره کل بی‌هیچ پاسخ و واکنشی از کنار آن بگذرد و احتمالا به امضای نامه‌های رسیده و بررسی کارتابل روزانه و ایده‌پردازی برنامه‌های کلان موسیقی ایران و جهان بپردازد.

در این هفته خبر استعفای دو مدیر هنری منتشر شد. اخباری که بر خلاف لغو بی‌دلیل کنسرت‌ها، هزینه‌های بالای سالن‌های موسیقی، عدم پاسخگویی مدیران موسیقی کشور به مسائل و مشکلات این حوزه و خیلی چیزهای دیگر، اخباری بودند که خیلی‌ها به آن واکنش نشان دادند... استعفاهایی که فعلا به اهالی تئاتر رسیده ...تا کی که به موسیقی برسد و حداقل این گونه اخبار واکنشی در پی داشته باشد. به قول شاعر: دستی به زیر چانه و دستی به روی میز / کاری به جز مرور کسالت نمی‌کنیم.

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 171351

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ... IR ۱۱:۵۲ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۳
    2 0
    باعث تاسف است
  • میلاد US ۱۲:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۳
    0 1
    بهتر
  • بدون نام US ۱۸:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۶
    1 0
    جای تاسف دارد
  • ناصر OM ۱۶:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۶/۱۸
    1 0
    حالا فهمیدم چرا دولت دهم اصرار دارد مردم تهران را ترک کنند.