۰ نفر
۲۰ تیر ۱۳۹۰ - ۱۹:۱۴

آیا بهارهای عربی به پاییز دیکتاتوری نمی رسد؟

تنها شش ماه از بهارهای عربی می گذرد و از هم اکنون تبعات این خیزش های عمومی سرباز کرده است . بهار عربی به تابستانی گرم و سوزان می رسد که به عقیده برخی تحلیل گران به زمستانی جدی و طولانی منتهی خواهد شد. با این همه یک نقطه مبهم در خصوص این موضع گیری وجود دارد که پس از برهم خوردن توازن قدیمی در خاورمیانه به وجود آمده است.با این همه سوال اینجاست که آیا این میزان اشتیاق برای بهار تغییرات در جهان عرب بیراهه نرفت و اشتباهی چشمگیر نبود؟ هیچ گاه این احتمال دور هم وجود نداشت که انتقال قدرت از دولت های تابع غرب چیزی بیش از روندی طولانی ، طاقت فرسا و حتی بعضا آغشته به خشونت باشد.

سقوط حکومت های بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر از منظر بسیاری از افراد بسیار صلح آمیز بود و البته معیار این قیاس هم ناآرامی های گسترده و خونین در مصر و لیبی بود. البته در مصر شاید شیوه تجمعه مردمی و ترفندهای انقلابیون بسیار خاص و به ظاهر صلح آمیز بود اما حداقل 850 نفر جان خود را از دست دادند.
در تونس مولفه های حاکمیت سابق باز در کنار هم قرار گرفته اند و همین نسخه برای مصر هم قابل پیچیدن است . کشوری که زمام امور آن در حال حاضر در اختیار شورای نظامی است. راه بسیاری در راه است تا بتوان ادعا کرد که هر کدام از این کشورها در مسیر دموکراسی قرار گرفته اند. با این همه هیچ کدام از این حوادث با آنچه در اسپانیا سال 1975 شاهد آن بودیم متفاوت نبوده است . در سوریه و لیبی بی شک باید منتظر خون ریزی های بیشتر باشیم. با این همه قدرت در اختیار قذافی رو به افول است و اپوزیسیون هر روز با اتحاد بیشتری دور هم جمع می شود. با این همه دغدغه ای که در این میان وجود دارد به روی کار آمدن اسلام گرایان از میان دود و دم انقلاب های منطقه است . در فلسطین حماس تا حزب الله لبنان و البته اسلام گراهای شیعه در عراق.


درست است پس از آنکه دیکتاتورهای تحت حاکمیت و بله قربان گوی غرب تمام مخالفان را از دور خارج کردند جایی برای مخالفان باقی نماند جز مدارس مذهبی و مساجد. در مرحله بعدی مردم به این مکان ها با دو هدف کشیده شدند : مشروعیت و مقبولیت بخشیدن به آنها و البته قدرت دادن به این طبقه برای آینده سیاسی منطقه. در همان زمان هم همگی امیدوار و البته مطمئن بودند که فردای دنیای سیاست در جهان عرب باید وجهه ای اسلامی داشته باشد. با این همه نتیجه انتخابات ها نشان می دهد که جنبش های اسلامی می رود تا 15 تا 20 درصد از آرا در انتخاباتی آزاد را به خود اختصاص دهد. این مساله از مراکش تا اندونزی ، از اردن تا مصر مصداق عینی دارد. در این کشورها شاخه های اخوان المسلمین حرف های بسیاری برای گفتن دارند. البته استثناهایی هم وجود دارد. زمانی که یک جنبش رنگ و بوی جنبش مقاومتی را به خود می گیرد درست مانند حماس در فلسطین یا حزب الله در لبنان و جریان صدر در عراق ، میل و سلیقه انتخاباتی می تواند بر این گرایش برتری یابد. اما دیگر تضمینی برای این جایزه یا انعام هم وجود ندارد. جنبشی که از این مسائل بهره مند است باید عمل را سرلوحه قرار دهد. رای دهندگان به آنها نمی توانند با شعار شکم خود را سیر کنند. البته اصلی ترین تهدید برای جریان های افراط را بسیاری از تحلیل گران همین موج جوانانی می دانند که نظم قدیمی منطقه را بر هم زدند. این جوانان همان کار ناتمامی را تمام کردند که اسلام گراها در چند دهه نتوانستند. اخوان در مصر و جریان های اسلامی در تونس بی شک در انتخابات سال جاری در هر دو این کشورها کرسی های چشمگیری را به خود اختصاص خواهند داد اما رای دهندگان سمت و سوی این جنبش ها پیش از آغاز خیزش های عمومی را به خوبی به یاد دارند.


در یک دهه گذشته حزب عدالت و توسعه در ترکیه با موفقیت به عنوان حزبی اسلام گرا کمالیست ها را به کناری راند و به آنها فهماند که می تواند ساختار دولت را در پای صندوق های رای تغییر دهد و نه با ابزار ژنرال ها و قضات. پس از آنکه حماس در جریان انتخابات سال 2006 میلادی موفق شد فتح را شکست دهد تغییر ماهیت داد و بقای خود را در بازسازی کشور دید و نه الزاما در هم تنیدن در خود. مساله اساسی اینجاست که در خاورمیانه قدیم جریان های افراطی به نوعی با دیکتاتوری هم پوشانی داشت اما از امروز به بعد جوانان انقلابی به دنبال دموکراتیزه کردن این جریان ها هستند.
فایننشال تایمز 10 جولای / ترجمه: سارا معصومی

5151

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 162163

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 10 =