۰ نفر
۵ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۶:۳۳

محمدرضا طالقانی برخلاف افرادی که این روزها می‌خواهند دور رئیس جدید سازمان تربیت بدنی بگردند، خود را مخفی می‌کند و دوست دارد زندگی عادی‌اش را داشته باشد.

محمدرضا طالقانی با وجود همه مشکلاتی که مدیریت علی‌آبادی در سازمان تربیت بدنی برای او ایجاد کرد دوست ندارد به او توهین کند. مرد دوست‌داشتنی پامنار، هنوز همان طالقانی قدیم است:

خبر برکناری رئیس سازمان تربیت بدنی را شنیدید؟
خلاصه آقای علی‌آبادی رفت؟ پس نامه‌ای که رؤسای فدراسیونها برای ماندنش به رئیس‌جمهور نوشته بودند کارساز نشد. . . خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند. . .

خوشحالید یا ناراحت؟
نباید اجازه بدهی روحت آنقدر کوچک باشد که برای این چیزها واکنش نشان بدهد. این روزها را من همان 3 سال پیش که حکم عزل مرا زد دیده بودم. به همان خدا که یاد گرفته‌ام فقط دور خودش بگردم، نه برای اینکه مرا برکنار کرد فقط برای اینکه می‌دانستم این مدیر نمی‌تواند کاری برای ورزش بکند. این را همان 3 سال پیش هم به شما گفتم که ورزش نابود می‌شود. این را برای برکنار شدن خودم نگفتم. من با برکناری، تازه راحت می‌شدم. وقتی جلسه تودیع برای من گذاشتند تا آقای یزدانی خرم را منصوب کنند رفتم. بعد از مراسم هم عینک آفتابی به چشمم زدم که کسی مرا نشناسد و خیلی سریع هم برگشتم خانه. از وقتی هم که آمدم دارم زندگی خودم را می‌کنم. عده‌ای از دوستان هستند که به من لطف دارند و پول‌هایشان را می‌آورند اینجا تا به آدم‌های نیازمند برسانیم. بقیه‌اش هم سفر زیارتی است و مکه و مدینه. به خدا راحت شده‌ام. روز 13 هر ماه قمری هم مراسم دارم و برای اربابم کار می‌کنم.

اینها که کشتی نیست. . .
اینها یعنی زندگی. من می‌خواهم زندگی کنم. چرا باید برای افرادی کار کنم که بعد از کار دستم را می‌سوزانند. افرادی که در کشتی بودند و برای من مشکل‌تراشی کردند هر کدام الان می‌دانند که چکار کرده‌‌اند. مدیران ورزش هم که دیگر نیاز به گفتن نیست که چطور عمل کرده‌اند. همه مردم این را می‌دانند و من هم خدا را شکر می‌کنم که آبروی مرا حفظ کرد و توسط این مدیر برکنار شدم.

حالا اگر رئیس جدید سازمان شما را به همکاری دعوت کند می‌پذیرید؟
خیر. به هیچ عنوان دیگر راضی نمی‌شوم با این شرایط کار کنم.

دلیل خاصی برای این تصمیم دارید؟
ببینید. این قبیل مدیران بد بدرقه‌اند. من هم برای کار‌کردن با افرادی که قدر زحمات آدم را نمی‌دانند مشکل دارم. سختم است با این افراد کار کنم. من برای مردم کار می‌کنم و قدر کارم را باید مردم بدانند و این روزها در کوچه و خیابان نشان می‌دهند که چقدر شعورشان بالاست. اما مدیر آدم هم باید یک چیزهایی بداند. وقتی نمی‌داند آدم عذاب می‌کشد اگر با او کار کند.

یعنی اگر از شما دعوت کنند قبول نمی‌کنید؟
ببینید. رئیس عوض شده اما تفکر که تغییر نکرده. من با این تفکر مشکل دارم. دیگر زمان این قبیل حرفها که ببینید طرف چقدر عاشق کار کردن است گذشته. یکی دو دهه قبل اگر کسی برای کارش می‌مرد این ارزش بود. اما الان در سازمان تربیت بدنی دنبال کسی می‌گردند که برای مدیر بمیرد نه برای کار. حالا اگر کار هم بلد نبود ایرادی ندارد. من برای این تفکر کار نمی‌کنم. من برای این برکنار شدم که اول عاشق خدا بودم و بعد عاشق کار. بارها و بارها در مسجدالحرام هم با خودش عهد کردم که به غیر از خودش دور کسی نگردم. من نمی‌توانستم چند ساعت پشت در اتاق آقای رئیس سازمان بنشینم. به همین خاطر هم برکنار شدم. این بار هم هیچ اتفاق تازه‌ای نمی‌افتد. شاید بفرستند دنبال آدم؛ اما مدل کارکردن همان است. پس همان بهتر که با هم هیچ کاری را شروع نکنیم. من نمی‌توانم به مردم وکشتی پشت کنم تا دل مدیرم را به دست بیاورم. این برای من بهتر است که الان مخفی باشم، برای خودم زندگی کنم و دل خودم. باور کنید این طور برای خود من هم بهتر است. مدیران هم می‌گردند دنبال کسی که بتواند با آنها کار کند. عاقبت ورزش را هم خدا خودش به خیر می‌کند...

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 15636

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 8 =