کیهان نوشت:
دهه 1360، آقای افروغ از اعضاء «دفتر سیاسی سپاه پاسداران» در شیراز به شمار میرفت و در زمره منتقدان سیاستهای «میرحسین موسوی» جای داشت، اما پایان این دهه، آغاز نقل مکان او به «اردوگاه موسوم به چپ» بود.
افروغ، شیفته تحلیلهای «احمد اشرف» (نظریهپرداز مجله «ایراننامه» و بنیاد اشرف پهلوی) شد و به ترجمه و تبلیغ آرای سیاسی وی پرداخت، چنانچه واکنش انتقادی نشریه دفتر سیاسی سپاه را برانگیخت.
در امتداد همین روند، به «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» نزدیک شد و در هفته نامه «عصر ما» آغاز به کار کرد. از رهگذر این ارتباط، سال 1372 با مدرک فوق لیسانس جامعه شناسی، به جایگاه مدیریت گروه اجتماعی «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» رسید!
افروغ با حمایت «محمد موسوی خوئینیها» در کنار «بهزاد نبوی»، «حسین بشیریه» و ... فعالیتش را روی پروژه اصلاحات و جامعه مدنی متمرکز ساخت و سپس، سر از روزنامه «سلام» درآورد.
تا ابتدای دهه 1380 را در «اردوگاه اصلاحات» به سر برد، اما در بهمن 1382 نام «عماد افروغ» ناگهان در لیست نامزدهای اصولگرای مجلس هفتم ظاهر شد و به پارلمان راه یافت؛ در حالی که سیر گذار او از «اصلاحطلبی» به «اصولگرایی» آغشته به انواع ابهامات و اقسام سوالاتی بود که همواره بیجواب ماندند.
این روزنامه افزود:
با تشکیل دولت نهم، افروغ میپنداشت که باید او را بر صدر وزارت فرهنگ یا وزارت علوم بنشانند. وقتی «رویای وزارت» را بر باد رفته دید و هنگامی که اسمش از لیست اصولگرایان برای انتخابات مجلس هشتم خط خورد، هوس رجعت به همان «اردوگاه خودی»! را کرد؛ گرچه زمان حضورش در مجلس هفتم، به بهانه کار آکادمیک با اصلاحطلبانی مانند «هاشم آغاجری»، «حاتم قادری»، «علیمحمد حاضری» و «غلامعباس توسلی» در تعامل بود. سرانجام سال 1387، افروغ با پیوستن به حامیان «میرحسین موسوی» برای سومین بار تغییر اردوگاه سیاسیاش را اعلام کرد.
این دگردیسیهای پیوسته، از آقای افروغ آدمی تابع «هوسرانیهای سیاسی» را ساخت. آنچه ایشان به عنوان آرای علمی به خورد مخاطبان میدهد، ناشی از همان هوسرانیهاست که نمونهاش را میتوان در آرای اخیر او جست.
نظر شما