مجله نسیم هراز با رضا شاهرودی مصاحبه ای کرده است که قسمتهایی از آن را می خوانیم.
بازهم همان حکایت زمین خاکی؟
من در یکی از محلههای جنوب شهر زندگی میکردم.امامزداه حسن. ولی در زمین خاکی بازی نمی کردم. زمین خاکی نبود؛ آسفالت بود و من هم مثل همه هم سن و سالهایم در آن زمینها فوتبال بازی میکردیم و وقت میگذراندیم.
از کسانی که در کنار شما فوتبال بازی م کردند، کسی هم بعد فوتبالیست معروفی شد؟
از هم بازیهای من نه. ولی آقای فرکی و وحید هاشمیان هم، در بچگی در همان زمین تمرین میکردند. آقای فرکی قبل از من و وحید بعد از من.
اولین دستمزد را از صنعت و معدن گرفتید؟
بله، پنچاه هزار تومان و ماهی سه هزار تومان.
چه سالی؟
شصتو شش
رقمی کمی نبود. بود؟
اگر با دستمزد های امروز مقایسه کنیم به هیچ وجه، ولی برای داشتن یک زندگی معمولی، بد نبود. امروز بازیکنی که حتی به تیمملی هم دعوت نشده، کمتر از پانصدمیلیون نمیگیرد، حالا حساب کنید قمیت بازیکنان اسم و رسمدار را.
و آخرین دستمزدتان؟
سال 81-80 از پرسپولیس بیستو پنج میلیون تومان گرفتم. البته بعد به پیکان رفتم ولی بیشترین دستمزدی که به خاطر بازی در یک تیم در ایران گرفتم همین بیست وپنج ملیون بود.
با اولین دستمزدتان چه کردید؟
تمامش را به خانوادهام دادم.
تمامش را؟
بله ما زندگی سختی داشتیم . تمام خرج خانواده ما را برادر بزرگم میداد که به خاطر ما درسش را رها کرده بود و سرکار می رفت. تمام مسئولیت خانواده روی دوش برادرم علی بود که از من بزرگتر بود. در آن زمان احساس می کردم که باید ادای دین کنم.
پدرتان...
پدرم در کی از روزهای سال پنچاه و هفت از خانه خارج شد و دیگر هیچ وقت برنگشت.
روزهای انقلاب؟
بله. دیگر هیچ خبری از او تشد. ما به تمام بیمارستان و حتی پزشکی قانونی هم سرزدیم ولی هیچ اثری از او پیدا نکردیم. راستش هنوز هم نمی دانیم چه اتفاقی افتاد. بعد از گم شدن پدرم، برادرم مانده بود و خانواده پنج نفره ما. چهار بچه و مادرم. وقتی من اولین دستمزدم را گرفتم هم آن را به خانواده ام دادم.
شما در جامملتهای آسیا 1996 امارات، همراه تیم نبودید.
بله... من نتوانستم همراه تیم باشم و تقصیر خودم بود.
با آقای مایلیکهن مشکل داشتید؟
مشکل که نه. من جند بار سرتمرین دیر رسیدم و آقای مایلیکهن از دست من ناراحت شد و گفت که اجازه ندارم همراه تیم باشم. بعد تعدادی از پیشکسوتان زنگ زدند تا پادرمیانی کنند و من دوباره به تیم برگردم و آقای مایلی کهن گفتند که باید خودش زنگ بزند ومعذرت خواهی کند...
و شما زنگ نزدید...
زنگ نزدم
الان فکر میکنید کار درستی کردید؟
نه، به هیچوجه... من باید تماس میگرفتم ومعذرت خواهی میکردم. مشکلی بود که به سادگی قابل رفع بود ولی جوانی بود و غرور... و خلاصه از دستدادن جامملتهای آسیا. این چیز کمی نیست ولی این رفتار ها اسمش غرور نیست شاید الان که سنم بالا رفته متوجه اشتباه آن روز شدم.
جامملتهای 2000 لبنان را به خاطر همینگونه مسائل از دست دادید؟
نه. لبنان را به خاطر ایناز دست دادم که تیم پرسپولیس باید مبلغی را به تیمملی قبلی من میپرداخت تا ایتیسیمن صادر شود که به علت عدم پرداخت به موقع، نتوانستم همراه تیم باشم.
در جامجهانی هم که شما را ندیدیم.
درست روز قبل از بازی با یوگسلاوی موقع تمرین مصدوم شدم و نتوانستم بازی کنم. قرار بود دران بازی نمایندگانی از تیم هامبورگ برای دیدن بازی من بیایند که ان اتفاق افتاد. فکر می کردم به بازی با آلمان میرسم ولی پزشکان تیم هر کاری کردند، نشد که نشد. انگار همیشه در تورنمنتهای مهم بدشانسی می آورم.
شما همیشه دفاع چپ بازی میکردید؟
نه من فوروارد بودم ولی در یک بازی دفاع نداشتیم و من به عنوان یک چپ وارد زمین شدم. مربی تشخیص داد که در این پست بهتر جواب میدهم. بعد از آن، همان جا ماندم.
و کمکم تبدیل شدید به رضا مالدینی؟
تماشاچیها اصولابرای بازیکنها، صفت میسازند. در ان زمان هم مالدینی بهتر مدافع بود. طبیعی بود که از این نامگذاری خوشحال شوم.
البته مالدینی، نه تنها در فوتبال خوب بود، بلکه از نظر ظاهر هم زیبا بود و شما هم در آن روزها از نظر ظاهر، متفاوت بودید. مدل موهای خاص و استایل و چهره شما هم باعث می شد که با مالدینی مقایسه شوید تا مثلا با روبرتو کارلوس که او هم دفاع چپ بود.
من همیشه دوست داشتم که ظاهرم خوب باشد، اما نه بر هر قیمتی هیچ وقت به صورتم دست نزدم، نهایتا مدل موهایم بود که با بقیه فرق داشت که البته به خاطر همان مدل ساده و موهایم چند بار به حراست احضار شدم و تذکر گرفتم.
شانس با شما بود که آن زمان کمیته انضباطی نبود ولی در کل آن مدل مو به نام شما ثبت شده و خواهد ماند.
این که بد نیست.
بهترین دوستان فوتبالیست شما چه کسانی هستند؟
افشین پیروانی، احمدرضا عابدزاده و علیرضا منصوریان.
شما زمانی هم با علی دایی مشکل داشتید؟
مشکل ؟ نه. ما زیاد با هم همبیازی نبودیم ولی خب در اردوهای تیمملی گاهی تنشی به وجود میآمد. فکر کنید چند ماه دوری از خانه، تمرین یک عده جوان، بالاخره حرف و حدیثی پیش میآمد. ولی درگیری جدی نه. ما بیشتر در اردوی تیمملی کنار هم بودیم.
به نظر بهترین تیمملی ایران چه دورهای بود؟
تیم ملی که ما بودیم. تیمی که مربیاش محمد مایلیکهن بود.
14201
نظر شما