سحر عصرآزاد

«برخورد خیلی نزدیک» نخستین تجربه فیلمسازی اسماعیل میهن‌دوست با رویکردی مدرن به یک دغدغه ازلی و ابدی است؛ تقابل زنان و مردان. 

فیلم داستان دو دوست دوران نوجوانی به نام ناهید (لادن مستوفی) و نرگس (آنا نعمتی) است که در بزرگسالی به هم می‌رسند. در حالیکه یکی شکست‌خورده و دیگری خوشبین به عشق و مردان است. این تفاوت دیدگاه آنها را وادار به یک شرط‌بندی می‌کند: آزمون وفاداری مرد. 

طبعاً رسیدن به چنین شرط حیاتی آن هم ابتدای فیلم به گونه‌ای که موتور قصه با این قرار روشن شود، نیاز به زمینه‌چینی دارد که گذشته این دو دوست آن را تأمین می‌کند. به این مفهوم که نرگس و ناهید در دوران نوجوانی هم اهل شرط‌بندی برای اثبات ادعاهایشان بوده‌اند و فلاش‌بکی که پریدن آنها را به داخل آب نشان می‌دهد، چنین کارکردی دارد. 

در کنار پرداخت رابطه ناهید و نرگس که به واسطه گذشته آنها واجد شناسنامه‌ای خاص شده، حضور دو کاراکتر مرد زمینه را برای حرکت به سمت و سوی تم اصلی یعنی تقابل زنان و مردان فراهم می‌کند. مسعود (حمیدرضا پگاه) شوهر نرگس و کاوه (سروش صحت) دوست و همکارش قرار است نماینده شخصیت‌های مرد باشند. مسعود که مردی متأهل و عاشق همسرش است در مقابل کاوه که مجرد و زنباره است. 

این پرداخت و چینش ابتدایی شخصیت‌ها می‌تواند یک به قصه سرراست و مستقیم از رابطه‌های تودرتوی این دو زوج بینجامد که پیچ و خم‌های خاص خود را در ادامه پیدا می‌کند، اما ویژگی مهم فیلم و فیلمنامه طراحی یک ساختار روایی متقاطع و حرکت در زمان و مکان است که می‌تواند علاوه بر سویه مدرن فرم، مخاطب را هم وارد کنش و واکنش‌های شخصیت‌ها کند. 

در واقع امتیاز انتخاب این فرم روایی جایی است که قضاوت مخاطب به واسطه روایت یک اتفاق واحد از نقطه دید چهار شخصیت به چالش کشیده می‌شود و رسیدن به یک قطعیت از ورای نقاط دید مختلف به نظر غیر ممکن می‌آید. 

این همان نکته‌ای است که می‌تواند انتخاب ساختار روایی متقاطع را برای این قصه و فیلم حیاتی کرده و به گفته بهتر برخاسته از نیاز داستانی و تم فیلمنامه باشد نه صرفاً مدرن‌نمایی. همانطور که با نگاهی واقعگرا بحث و جدل ازلی و ابدی در خصوص حقانیت زنان و مردان پایانی ندارد، فیلم «برخورد خیلی نزدیک» هم تصمیم ندارد حکمی صریح و مستقیم درباره شخصیت‌های قصه صادر کند. 

چه درباره نرگس که تاب بازی را که خود شروع کرده نمی‌آورد و قوانین بازی را می‌شکند، چه ناهید که خود گرفتار بازی شده و قربانی عشق می‌شود، چه مسعود که به تصور خود اداره‌کننده بازی زن‌ها بوده در حالیکه پایش لغزیده و نهایتاً کاوه که همچون ناهید قربانی عشقی می‌شود که برای اولین بار تجربه کرده است. 

در واقع می‌توان فیلم «برخورد خیلی نزدیک» را تداخل بازی‌های مختلف دانست، بازی‌هایی که ندانسته جدی می‌شوند و گریبان طرفین را می‌گیرند، بازی‌هایی که قرار است جدی باشند اما لغزش طرفین را به همراه دارند و ... بازی‌هایی که در طول روزمره خواسته و ناخواسته به آنها تن می‌دهیم بدون آنکه از سرانجامش خبر داشته باشیم. نهایتاً زندگی که می‌تواند جدی‌ترین بازی تمام عمر تلقی شود.

54

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 131648

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =