فرمانده انتظامى استان فارس جزئیات دو پرونده هولناک جسد قطعه قطعه و جاسازی شده در چمدان و همچنین آزار و اذیت چند دختر جوان را در شیراز تشریح کرد.

 

 سردار على مویدى در تشریح اولین پرونده که مربوط به قتل یک زن جوان در شیراز است، در جمع خبرنگاران گفت: قتل این زن فجیع‏ترین جنایت در سال جارى است چرا که وى به طرز مظلومانه‏اى به قتل رسیده و جسدش قطعه قطعه شده بود.

 وى با بیان اینکه وقوع این جنایت بازتاب نگران‏کننده‏اى در روح و روان جامعه برجاى گذاشته است، افزود: این پرونده با پیچیدگى‏هاى خاصى که داشت با استفاده از تجارب و ابزار کارآگاهان در حالى‏که مدت زمان زیادى از کشف جسد نگذشته بود، کشف شد و ماموران قاتل را دستگیر کردند.

 وى افزود: در هجدهم بهمن‏ماه سال جارى زنى به‏نام «ز.د» 32ساله اهل شیراز به طرز فجیعى به قتل رسیده و جسد مثله‏شده وى در چند نقطه از شهر کشف مى‏شود. بازتاب این قتل در سطح جامعه اثرات روانى سنگینى به‏دنبال داشت به همین دلیل به‏این پرونده با حساسیت ویژه‏اى رسیدگى شد و ماموران سرنخ‏هایى به‏دست آوردند.

 فرمانده انتظامى فارس با بیان اینکه قاتل، دوست مقتول بوده است، اظهار داشت: این قاتل سنگدل که «ف.ب» نام دارد پس از قتل دوستش، اعضاى بدن او را با چاقوى آشپزخانه بریده و به‏دلیل اینکه همسر و دختر 12ساله‏اش از موضوع مطلع نشوند یک شب تا صبح جسد را در حمام خانه‏اش نگهدارى مى‏کند.

 وى ادامه داد: در تحقیقات اولیه پیرامون این موضوع مشخص شد که قاتل پس از قتل زن بى‏گناه به خانه همسایه‏شان رفته و براى قطعه‏قطعه‏کردن جسد درخواست ساطور مى‏کند، اما به‏دلیل اینکه موفق به پیداکردن ساطور نمى‏شود جسد را با چاقو قطعه قطعه کرده و پس از جادادن در ساک و کیسه زباله، طلاهاى مقتوله را به سرقت برده و اعضاى بدن وى را در خیابانهاى اطراف رها مى‏کند.

 پس از تشریح چگونگى وقوع این جنایت، سردار مویدى از ماموران خواست که زن سنگدل را به جلسه بیاورند.

 این زن که به‏دلیل مساعدنبودن وضعیت و وزن زیادش قادر به راه‏رفتن نبود به‏محض واردشدن در سالن کنفرانس برروى یک صندلى نشست و چشمانش را بست. پس از دقایقى سردار مویدى از او خواست که نامش را بگوید. این زن قاتل گفت فرنگیس. زمانى‏که فرمانده انتظامى فارس از او خواست که نام‏خانوادگى خود را بگوید مدعى شد که نمى‏داند.

 سردار مویدى از او پرسید که چند فرزند دارد؟ وى جواب داد: یک بچه دارم که اسم او یکتاست.

 در ادامه سوال دیگرى مبنى بر اینکه الان کجاست از قاتل پرسیده شد که جواب داد نمى‏دانم کجا هستم. ماموران به من گفتند که قرار است به دکتر برویم.

 زمانى‏که سردار مویدى خواست که به او آب بدهند زن جنایتکار مدعى شد که چاى خورده است. در این میان او میوه‏اى را که زیر چادرش مخفى کرده بود نشان داد و گفت: چایى نوشیده‏ام و سیب را براى دخترم برداشته‏ام.

 فرمانده انتظامى فارس از او پرسید که زهراخانم (مقتوله) با تو چه نسبتى داشته است که او مدعى شد دوستش است اما وى هنگامى‏که از او پرسید زهراخانم کجاست؟ جواب داد نمى‏دانم.

 سردار مویدى از زن سنگدل پرسید که چه زمانى مقتوله را دیده است؟ وى گفت: یادم نمى‏آید کى او را دیده‏ام.

 در پاسخ به سوالى که آیا مى‏داند چه بر سر دوستش آمده است مدعى شد که نمى‏داند.

 چه اندازه طلا دارد، سوال دیگرى بود که سردار مویدى از او پرسید و وى جواب داد: یکتا طلا دارد.

 هنگامى‏که از قاتل پرسیده شد طلاهاى زهرا کجاست؟ گفت: نمى‏دانم.

 در ادامه از او پرسیده شد که آخرین بارى که زهرا به خانه‏شان آمده، چه زمانى بوده که او مدعى شد نمى‏داند.

 سردار مویدى شغل همسر قاتل را پرسید که او باز هم پاسخ داد نمى‏داند اما زمانى‏که از فرزندش پرسیدند مدعى شد که مدرسه مى‏رود.

 فرمانده انتظامى فارس از او پرسید چمدانى که جسد زهرا را در آن گذاشته، از کجا آورده است؟ قاتل جواب داد: نمى‏دانم. همسایه‏ام آن را آورده است. از او پرسیده شد که با چمدان چه چیزى را حمل کرده است، بازهم اعلام کرد که نمى‏داند.

 در ادامه از «ف.ب» سوال شد که چمدان کجاست که او جواب داد در خانه است.

 پس از چند دقیقه سکوت، سردار مویدى از آن زن پرسید زهرا کجاست؟ او جواب داد: زهرا رفته على را بیاورد.

 آخرین بار با زهرا دعوا کردى، سوال دیگرى بود که وى جواب داد: زهرا را دوست دارم.

 سردار مویدى خطاب به او گفت: زهرا تصادف کرده، مى‏دانى؟ که باز هم سرش را به علامت خیر تکان داد.

 بار دیگر از او پرسیده شد که آخرین بار با زهرا دعوا کردى؟ متهمه گفت: دعوا کردم اما نمى‏دانم کجا بود زهرا گفت على مرده من هم اورا زدم نمى‏دانم باچه چیزى.

 سردار مویدى از او سوال کرد که زهرا هم تو را زد اما او گفت: هیچ‏کس نمى‏تواند مرا بزند.

 این زن که گویى چیزى را به‏خاطرآورده بود با صداى بلند گریست و سرش را به دیوار کوبید. او گریه مى‏کرد و آرام نمى‏گرفت.

 پس از چند ثانیه از او پرسیده شد که على را دوست دارد؟ او گفت: خیلى دوستش دارم.

 فرمانده انتظامى فارس از قاتل پرسید که یکتا را دوست دارد یا على که او جواب داد: على را بیشتر دوست دارم. با صداى بلند گفت: على را دوست دارم اما نمى‏دانم کجاست.

 در این میان مشخص شد که على برادر قاتل بوده که سال‏ها قبل فوت کرده است.

 قاتل ادامه داد: زهرا گفت على مرده است.

 سردار مویدى خطاب به خبرنگاران گفت: على برادر این زن است که فوت کرده و او نمى‏خواهد قبول کند که برادرش فوت کرده است. روز حادثه مقتوله عکس على را برروى دیوار مشاهده مى‏کند و مى‏گوید خدا على را بیامرزد. به همین دلیل ناگهان با او درگیر شده و وى را به قتل مى‏رساند.

 وى درخصوص وضعیت جسمانى زن گفت: در بررسى‏ها این‏گونه به‏نظر مى‏رسد که قاتل جنون ادوارى دارد اما باز هم نیاز به انجام تست روانشناسى است. اما جالب است که این زن پس از قتل براى اینکه همسر و فرزندش متوجه نشوند جسد را یک شب تا صبح در حمام نگه داشته و تمامى جوانب کار را در قتل سنجیده است.

 فرمانده انتظامى فارس افزود: این‏گونه به‏نظر مى‏رسد که قاتل در زمان ارتکاب جنایت در سلامت کامل و در حالت طبیعى بوده است.

 در ادامه یک روانشناس که در جلسه حضور داشت درخصوص وضعیت روانى این قاتل گفت: در هر حالت و به هر دلیلى و یا هر انگیزه‏اى که این قتل اتفاق افتاده نباید به‏راحتى از کنار آن گذشت چرا که این نوع کشتن و قتل حکایت از آن دارد که این زن در بسترى بزرگ شده که در آن بستر، خشونت به خوبى تعریف شده است.

 دکتر بهرام جوکار افزود: این‏گونه به نظر مى‏رسد که خشونت در بسترى که این فرد بزرگ شده یک امر عادى بوده و به لحاظ وجدان اخلاقى مى‏توان نمره صفر را به او داد.

 وى ادامه داد: آنچه که شواهد قضیه نشان مى‏دهد این است که قاتل فردى هوشمند است چرا که قطعات بدن مقتوله را با یک حساب و کتاب بریده است.

 این روانشناس گفت: قاتل ازدواج کرده و صاحب یک فرزند است پس به‏عنوان یک مادر پذیرفته شده و فرزندش را تربیت مى‏کرده و این مسئله بسیار خطرناک است زیرا آدمى که از ابتدا صلاحیت این را نداشته که خانواده تشکیل بدهد چگونه مى‏تواند نقش یک مادر را ایفا کند؟ بنابراین به‏عنوان یک‏

روانشناس همچنان اصرار دارم که همان‏گونه که از افراد براى ازدواج تست اعتیاد و غیره گرفته مى‏شود باید صلاحیت روانى و اخلاقى آنها نیز بررسى شود.

 دکتر جوکار گفت: این افراد، افراد منطقى هستند اما زمانى‏که پاى مسائل عاطفى به میان مى‏آید به یک فرد سنگدل تبدیل مى‏شوند.

 در ادامه این جلسه، برادر قربانى در سالن کنفرانس حاضر شد و ضمن تقدیر و تشکر از ماموران گفت: خواهرم از من کوچکتر بود. تا پنجم ابتدایى سواد داشت. 12 سال قبل ازدواج کرده بود و همسرش بیکار بود. یک دختر 11ساله هم دارد.

 وى افزود: ما شش خواهر و دو برادر هستیم. مقتوله با یکى دیگر از خواهرانم دوقلو بود. حدود 16سال قبل قاتل با خانواده‏اش در کوچه‏اى که ما بودیم زندگى مى‏کرد. از آن زمان خواهرم او را مى‏شناخت.

 در ادامه اولیاى دم خواستار مجازات قاتل شدند.

 در ادامه این نشست خبرى، فرمانده انتظامى استان فارس از انهدام یک باند تجاوز به عنف در شیراز خبر داد و گفت: از سه ماه قبل یکسرى گزارشات مربوط به تجاوز به عنف به ماموران اداره آگاهى اعلام شد به همین دلیل با توجه به حساسیت موضوع، رسیدگى به آن در دستور کار قرار گرفت.

 وى افزود: در گام اول تحقیقات ماموران سرنخ‏هاى خوبى به‏دست آورده و سه متهم را شناسایى و دستگیر کردند.

 سردار مویدى ادامه داد: در بررسى‏هاى اولیه پیرامون این موضوع مشخص شد که این سه جوان به‏عنوان مسافر، دخترانى را سوار خودرو کرده و پس از انتقال به محل خلوتى مورد آزار و اذیت قرار داده‏اند.

 پس از تشریح چگونگى فعالیت اعضاى این باند، سه متهم شیطان‏صفت در سالن حاضر شدند.

 در ابتدا سردار مویدى خطاب به متهم ردیف اول از او خواست که خودش را معرفى کند.

 وى خودش را «سجاد.د» 21ساله فوق‏دیپلم جوشکارى معرفى کرد و مدعى شد که 7 ماه قبل از دانشگاه فارغ‏التحصیل شده است.

 فرمانده انتظامى فارس از سجاد خواست که درخصوص اعمال شیطانى خود توضیح بدهد.

 متهم در حالى‏که گریه مى‏کرد، گفت: پدرم یک مرد بدبخت و فلک‏زده است. مادرم چندسال قبل فوت کرده است. ما سه برادر و سه خواهر هستیم و پدرم کارگر است.

 متهم ادامه داد: شیطان وسوسه‏ام کرد. پس از خوردن مشروب، طعمه‏هاى خود را به‏عنوان مسافر سوار کرده و به‏دلیل اینکه در حالت طبیعى نبودیم با دو همدست دیگرم به سمت شهرک صنعتى رفته و مورد آزار و اذیت قرار مى‏دادیم.

 وى در پاسخ به سوالى مبنى بر اینکه چگونه این کارها را انجام دادند، گفت: نمى‏دانم چگونه شروع شد. اولین‏بار فلکه معلم دخترى را سوار کردیم. هر سه نفر با هم بودیم. او را به سمت شهرک صنعتى برده و پس از آزار و اذیت سر کوچه‏شان پیاده کردیم.

 سجاد گفت: از خداوند مى‏خواهم که فقط یک‏بار مرا آزاد کند تا جبران کنم. تقاضاى بخشش دارم.

 سپس متهم دیگر على ب دانشجوى کارشناسى رشته حسابدارى 19 ساله گفت: من یک برادر و دوخواهر دارم پدرم کارمند بازنشسته است از این اتفاقى که افتاد پشیمان هستم دلم مى‏خواست کارى مى‏کردم که پدر و مادرم سرشان بالا بود.

 وى گفت: از اینکه به زندان آمده‏ام پشیمان نیستم زیرا زمان آزادى داشتم اعمال انجام مى‏دادم همه این اتفاقات به مشروب خوردن مربوط است.

 على در کمال خونسردى گفت: اى کاش قبل از این اتفاقها جوانان را به زندان مى‏آوردند تا با محیط آنجا آشنا شوند این اتفاق افتاده کارى که شده اما اى کاش که نمى‏شد.

 در ادامه متهم دیگر به نام «شمشاد.ن» 24 ساله داراى مدرک دیپلم نقشه‏بردارى گفت: سه خواهر و سه برادر دارم. پدرم فلج است از این اتفاقى که افتاده پشیمان هستم.

 از روى نادانى این کارها را کردیم از کسانى که بیرون هستند مى‏خواهم که خلاف نکنند.

 وى گفت: از همه کسانى که مى‏توانند به ما کمک کنند درخواست مى‏کنم که ما را نجات دهند پشیمان هستیم.

 سردار نویدى در پایان گفت: اعضاى این باند در حال حاضر شش شاکى دارند اما خودشان به چهار مورد تاکنون اعتراف کرده‏اند.

 نشست مطبوعاتى دیروز فرمانده انتظامى استان فارس حاشیه‏هایى به همراه داشت چرا که نشان‏دان عکس‏هاى جسد مثله‏شده آن زن باعث تاسف حاضران در جلسه شد.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 130890

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • jamshid IR ۰۶:۵۲ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۸
    0 0
    همشون بايد اعدام بشن والسلام
  • هش تگل IR ۱۴:۳۰ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۸
    0 0
    اینم از شهر حافظ و سعدی و گل و یلبل خدا به شهر های دیگر رحم کند ...........
  • شهریار CH ۱۸:۲۰ - ۱۳۸۹/۱۱/۳۰
    0 0
    آقا هیچ ربطی به شهر و این موارد نداره ! جامعه بیماره !!! توی هر شهر و روستایی که نگاه کنی از این اتفاقات رخ داده و می دهد !!!