رامتین شهبازی

ابراهیم حاتمی​کیا کارگردان مهمی است و تا حدی می​تواند مخاطب خود را احساساتی کند که حتی بعد از ساختن فیلم​هایی چون به«نام پدر» ، «دعوت» و مجموعه «حلقه سبز» - که از آثار متوسط این کارگردان محسوب می شوند- به وجد بیاید و با دیدن نام این کارگردان روی پرده برایش کف بزند. ابراهیم حاتمی​کیا بعد از مسعود کیمیایی و چند نام معدود دیگر جزو کارگردان​هایی محسوب می​شود که مردم نام او را در تیتراژ همطراز با بازیگران می​شناسند و بسیاری به دلیل نام او به دیدن فیلم​هایش می​روند.

او برای بسیاری از مخاطبان نسل بعد از انقلاب خاطره​های خوبی ساخته که نمونه​اش فیلم​هایی چون «ازکرخه تا راین» و آژانس شیشه ای است. جدید ترین ساخته حاتمی کیا فیلم «گزارش یک جشن»است، فیلمی که تا یک سوم ابتدایی​اش خوب پیش می​رود. گزارش یک جشن تا جایی که شخصیت اصلی خود، بانو را رها نمی­کند و درگیر داستان​های دیگر نمی­شود، فیلم خوب و قابل قبولی است. فیلم تا این فصل حس و حال فیلم​های خوب حاتمی​کیا را دارد. اما بعد از فصلی که مامور پلمب ساختمان یعنی رضا کیانیان به محل می​آید و روی جوانان اسلحه می­کشد، کار خراب می​شود. تا این صحنه می​شود دیالوگ​های شعار گونه و صحنه​های ضعیفی همچون نشستن بر سر سفره نذری و... را به پای میزانسن​های خوب و فضاسازی حاتمی کیا نادیده گرفت، اما بعد از آن تحمل نمادسازی​های بی مورد، دیالوگ​های چند پهلو که نه داستان را به پیش می​برند و نه کارکرد دراماتیک دارند، بسیار آزار دهنده است.

در واقع مشکل اصلی فیلم گزارش یک جشن فراتر از این​هاست. این فیلم گسست و اغتشاش در روایت دارد و برای یک فیلم کلاسیک این شکل گسست روایت به هیچ عنوان قابل قبول نیست. داستان با یک شخصیت اصلی- بانو- آغاز می​شود. در اواسط فیلم به بهانه این​که بانو قصد دارد پلمب شدن ساختمان را به تاخیر بیندازد تا جشن در ساختمان برگزار شود و بعد خود را پنهان می کند و.... پیشبرد داستان را از شخصیت اصلی سلب می​نماید و بار داستان را از روی این شخصیت به دوش شخصیت های دیگر می گذارد. باری که برای آنها بسیار سنگین است.

به جز شخصیت مامور امنیتی که به مدد بازی رضا کیانیان تا حدی تعادل پیدا می­کند باقی شخصیت​ها به شدت نیاز به شخصیت پردازی دارند. یعنی فیلم گزارش یک جشن هم باید داستان را به پیش ببرد و هم شخصیت پردازی خود را کامل کند که این اتفاق نمی​افتد. ما نمی​دانیم چرا ماموری که ساختمان را پلمب کرده و رفته دوباره باز می​گردد. یا اصلا چرا به شخصیت لادن دل می​بازد. شاید برای این نکته هم بتوان دلیلی را در نظر گرفت. آن هم اینکه حاتمی کیا نمی خواسته در این فیلم کسی را برنجاند. برای همین طرف همه را می​گیرد و از زبان همه حرف می​زند. همه حق دارند. این نگاه حاصل شخصیت پردازی سیاه و سفید فیلم نیست. زیرا فیلم به هرحال باید یک شخصیت اصلی داشته​ باشد که این اتفاق نمی​افتد. چالش آدم​ها در این فیلم حاصل ایجاد درام نیست، بلکه به نوعی محافظه کاری را در بر می​گیرد. حاتمی​کیا پیش تر نشان داده که درام پردازی را خوب می​شناسد و با سینمای ملودرام آشناست. بنابراین هنوز فیلم​های او را می بینیم تا ما را به روز های خوب سینمای حاتمی کیا باز گرداند.

52

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 129739

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۱:۴۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۳
    1 0
    این فیلم رو باید جور دیگر دید!
  • بدون نام US ۱۲:۰۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۳
    1 0
    قلم به مزد
  • behzad US ۲۳:۳۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۳
    1 0
    ظاهرا بهترین راه برای شهرت، الکی‌ لگد زدن به آدم‌های مهم است. بالاخره این جوری هم می‌شه سر زبون‌ها افتاد. به نظر من حاتمی کیا هر سال در کارش سیر صعودی داشته.