این روزها لبنان، مصر، تونس، اردن، سودان، الجزایر، مغرب و به عبارت دیگر کل جامعه عربی شاهد دگرگونی است. تغییری مشهود که هدفش چیزی جز آزادی و رستگاری نیست. اما شهروند عربی در لبنان وقتی آنچه در مصر اتفاق میافتد را میبیند، چه میکند؟
چشمهای خود را باز کنیم و ببینیم آنچه اطراف ما میگذارد، چیست؟ شبکههای ماهوارهای چه گزارش میدهند؟ تحلیلگران چه میگویند؟ هیچ، چیزی جز این که از آنچه در خیالمان هم نمیگنجید؟ غیر از تنش و عصبانیتی سراسر وجودشان را در نوردیده؟ غیر از آنچه خودمان در تلفنهایمان، در دیدارهایمان و در دید و بازدیدهایمان به هم میگوییم؟ ملتها به ستوه آمدهاند. دیگر وقت تغییر است. دنیا تغییر کرده و ما هنوز نکردهایم. بیش از نیم قرن است که در پیچ اول راه دموکراسی گرفتار شدهایم. آنها دیگر خسته شدهاند، از حرکت بازایستادهاند، میخواهند جادو کنند، حال خود را سربازانی میدانند که میخواهند طاغوت را نابود کنند. همان طاغوتی که مومیاییهایش در خیابانها پرسه میزنند و مردم را سرکوب و شکنجه میکنند. آنها میخواهند سمبلهای ستم و فساد و خیانت را در دادگاهی ملی محاکمه کنند. آقایان مطمئن باشند این ملت هیچ گاه به خانههایشان نمیروند مگر آن لحظهای که بخواهند روبهروی تلویزیون بنشینند و فقط این کلمات را بشنوند: طاغوت سقوط کرد. بله، نخبگان میخواهند کشور را از نو بسازند. کشوری بینظیر، عادل، دموکرات و آزاد. کشوری که دیگر در آن کسی به جرم شنیدن، دیدن، راه رفتن یا حرف زدن مجازات نمیشود.
اما مردم لبنان چه میگویند؟ آنها که سالهاست به دموکراسی رسیدهاند و آزادی دارند. آنها این آزادیخواهی را چگونه تفسیر میکنند؟ آنها که از بیروت تحولات جهان عرب را پیگیری میکنند، میگویند آنچه در قاهره رخ داد ادامه همان انتفاضهای است که در لبنان لبنانیها انجام دادند. آنها میگویند ما اسرائیل، سوریه، عربستان سعودی و امریکا را از کشورمان بیرون کردیم. اما از مصریها میپرسند آیا شما هم میخواهید دست اسرائیل و امریکا و اروپای پیر را از کشورتان کوتاه کنید یا فقط به دنبال دموکراسی امریکایی و اروپایی پیر دروغگویید؟ میدانم مردم مصر نیز یک چیز آزارشان میدهد ولی نمیتوانند خود را از شر آن خلاص کنند. همان چیزی که سالهاست همه ما را آزار میدهد و هنوز میخواهد ما را ذلیل خود کند؛ امریکاییها و اروپاییها با دخالتهایشان میخواهند ما را بنده خود کنند. مردم مصر برای رسیدن به آزادی هم باید از امریکا و اروپا اجازه بگیرند. همان طور که وقتی ما میخواهیم تکلیفمان را روشن کنیم باید از امریکا و اروپا اجازه بگیریم.
انتفاضه آزادیخواهانه مصر یک درس دیگر نیز برای ما داشت. درسی به یاد ماندنی و در خور توجه. مردم مصر در تظاهراتشان در کنار عکس عبدالناصر عکس سید حسن نصرالله، رهبر مقاومت را نیز بر افراشتند در حالی که حتی یک قطعه عکس از حریری دیده نشد. بله، مردم میدانند چه میخواهند. غرب هر چه بگوید، آنها میدانند به دنبال چه هستند. این حقیقت را سعد حریری نفهمید. او بازی را دقیقا زمانی باخت که فریب حمایت امریکا و اروپا را خورد. ندید که زین العابدین بن علی با همین طناب به قعر چاه رفت و اکنون مبارک است که به کنار او شاید هم پایینتر میرود. او گمان کرد که انقلاب 14 مارسش قرار است به گوش مردم جهان عرب برسد در حالی که این صدای "الله اکبر" سید حسن نصر الله، رهبر مقاومت بود که شعار جوانان مصری در قاهره شد.
انتفاضه دموکراسیخواهی در کمین همه کشورهای عربی است. بدون حمایت کشور خارجی، بدون پشتیبانی امریکا و اروپا بلکه فقط به پشتوانه مردمی که نسل جدیدش بسیار بیشتر از نسلهای قدیمش میفهمد. شاید پس از تونس و مصر این بار نوبت به سوریه، الجزایر، اردن یا حتی عربستان سعودی برسد. کسی چه میداند؟ آیا معمر قذافی این قدر از خود مطمئن است که یک هفته دیگر خشم جوانان لیبی او را از بالای تخت شبه سلطنتش به زیر نمیکشد؟
و نکتهای مهم که کسی به آن توجه نمیکند. جوانان ما خشمگینند. بحران هویت، کمبودهای اجتماعی و احساس حقارتی که در جوامع خود میکنند در حالی که میبینند همتایان غیر عربشان با چه سرعتی در حال پیشرفتند، بر خشمشان بیش از پیش میافزاید. این خشم زمانی بیشتر میشود که میبینند مدعیان دموکراسی از دیکتاتوریهای حاکم بر کشورهایشان تا آخرین لحظه حمایت میکنند. اگر روزی جوانان برومند حزب الله، جوانان انقلابی کمونیست و آرمانگرایان ناصریسم نتوانند بر خشمشان غلبه کنند، سفارتخانههای امریکا و اروپا در چنان هیجانی به تصرف خواهند آمد که صاحبان آنها متحیر فقط شاهد سقوط هیمنه خانههای زورشان خواهند بود.
تا حالا شهروند عربی لبنانی و مصری چه کرده؟ تا به حال هیچ چیز. هنوز هیچ کاری نکرده و فقط تحمل کرده است. ولی اگر روزی خشمش به جایی برسد که ببیند کسی که دروازههای میهنش را قفل کرده همان کسی است که خود را منادی آزادی میداند، غربیها بدانند اگر این قفل باز شد خانههایشان در امان نخواهند بود.
دکتر خلیل الخوری، روزنامهنگار مشهور و مدیر تحریریه روزنامه البلاد و مشاور سابق معاون نخستوزیر لبنان است که این یادداشت را به طور اختصاصی برای خبر نوشته است./16348
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما