۰ نفر
۲۴ تیر ۱۳۸۸ - ۰۰:۵۸

وعده افشاگری علی کردان علیه نمایندگان استیضاح کننده وی تحقق یافت.

روزنامه اعتماد نوشت:
سایت «نظام آباد» یکی از سایت های هواداران دولت مصاحبه یی را با علی کردان وزیر معزول کشور منتشر کرد که طی آن کردان اتهامات تند و تیزی را علیه علی لاریجانی رئیس مجلس، بیژن نوباوه، داریوش قنبری و سایر نمایندگانی که استیضاح او را پیگیری کردند مطرح کرد. وی در این گفت وگو با روایت فعالیت هایش در سپاه، پشت پرده تحرکات ضددوم خردادی در زمان ریاست علی لاریجانی در صدا و سیما اعلام کرده است علیه نمایندگان کنونی مجلس 120 پرونده دارد. وی با تاکید بر اینکه افشای این پرونده ها می توانست او را در وزارت کشور نگه دارد، تاکید کرد این پرونده ها را با خود به قیامت خواهد برد. کردان در پایان خود را از شهید بهشتی مظلوم تر توصیف کرد.در این مجال بخشی از گفت وگوی وی با این سایت خبری را می خوانید و فردا خاطرات او پیش از استیضاح منتشر می شود.

حمله کردان به استیضاح کنندگان
... در ماجرای وزارت کشور دیدم که نشریه مجاهدین انقلاب سه چهار بار به من فحش داد، البته ناراحت نشدم. یک پرونده یی تشکیل شده بود آن موقع تحت عنوان عصر عاشورا، دیدم اون را هم به من نسبت داده اند در حالی که من هیچ نقشی در آن نداشتم. سه نفر از دوستان بعداً فهمیدم که در اون پرونده نقش داشته اند که یکی شون دنبال حکم شرعی می گشت که خودش را سر به نیست کند. یکی شان دنبال راهی می گشت که از کشور برود بیرون، یکی دیگه هم می گفت بالاخره کاری است که کرده ایم و می رویم جلو، ببینیم چه می شود.در قضیه استیضاح هم دیدم چند تا مطلب نوشته اند، یکی کردانیزم است و یکی جعل مدرک، یکی را برادر قنبری و یکی برادر بیژن نوباوه وطن نوشته بودند. برایم خیلی جالب بود؛ اولاً آقای قنبری که سخنگوی فراکسیون اقلیت است، بعد از اینکه استیضاح را امضا کرد، آمد دفتر من گفت که من استیضاح رو به این دلیل امضا کردم که بتوانم از طرف شما کار بکنم و استیضاح را جمع و جور بکنم. ناظرش هم آقای موسی پور معاون پارلمانی است.

قنبری معامله گر حرفه یی است
مجمع نمایندگان استان ایلام آمدند دیدن من. قبلاً آقای قنبری از ایلام با من سر یک موضوعی تلفنی حرف زده بود و گفته بود که ما نمایندگان استان موافقیم این موضوع محقق بشود. من برداشتم این بود که این موافقت ایشون موافقت جمع نمایندگان استان است، نه موافقت شخص خودش.

بعد هم واقعاً نمی دانستم که اینها به همدیگر اعتماد ندارند. چون تقریباً مجموعه نمایندگان استان ایلام با کم و زیادش می شود در اقلیت تفکیک بشوند.خب من در حضور سایر نمایندگان ایلام بهش گفتم اون مساله یی که شما با من تلفنی حرف زدید اون مساله رو منم موافقم و انجام می دهم. گفت من اصلاً تلفنی با شما صحبت نکردم، آقای قنبری، معاونت سیاسی استاندار، گفتم آقای قنبری من با شما صحبت کردم، گفت نه، ابداً، بعد دیدم به من چشمک می زند که صرف نظر کن. فهمیدم که این هماهنگ نکرده و می خواهد اون آدمی که خود من می خواستم بذارم را بهش فروخته که ما از تو حمایت می کنیم، که بعد که او اگر معاون سیاسی شد، این بتواند کارهای سیاسی اش را در استان با او هندل بکند. منتها این دو تا نماینده دیگر را کلاه می خواست سرشان بگذارد. گفتم شاید، شاید یکی صدای شما را تقلید کرده دیگر، این جلسه مجمع نمایندگان بود.جلسه با مجمع نمایندگان تمام شد، ایشون موند. گفت من حتماً امضایم را پس می گیرم و در دفاع از شما صحبت خواهم کرد.بعد دیدم که نشریه مجاهدین انقلاب اولاً یک اتهام جعل را به من وارد کرده اند که قابل تعقیب قضایی است و از آقای قنبری سخنگوی اقلیت یک چهره مبارز ساخته اند که اصلاً نظیر ندارد.در حالی که آقای قنبری یک معامله گر حرفه یی است. من در فنی حرفه یی هم که بودم ایشان به من ارادت نشون می داد، در نفت هم که بودم ارادت نشون می داد، علتش هم مدیریت من بود. من چون در فنی حرفه یی، شهر خود آقای قنبری یک پروژه را که قرار بود یک ساله اجرا کنند در 9 ماه اجرا کردم که اون پروژه به طور معمول سه تا پنج سال در کشور اجرا می شود، ایشون وقتی یک چنین چیزی را آنجا دید، خود به خود به ما ارادتمند شد.بعد ما مطلع شدیم آقای قنبری مطلب نوشته اند که کردانیزم، ایجاد فرهنگ کردانیزم،

البته از رئیس محترم مجلس هم باید تشکر بکنم که اجازه داد در آن روز ادبیات خارج از شأن 30 ساله مجلس شورای اسلامی در مجلس متداول گردد. این هم البته یک نوآوری جدیدی بود. حتماً ایشون تبعیت کردند از فرمایش مقام معظم رهبری در سال نوآوری که قابل تقدیر است.

نوباوه جانباز نیست
آقای نوباوه وطن، خب بچه های تهران و به خصوص منطقه رباط کریم می دانند که ایشون فرزند اکبر آجانه، اکبر آجان خودش داستان دارد که یک وقتی از خودش سوال کنید که جریان این اکبر آجان چه بود.بعد هم ایشون مدیر کل بنده نبود که ایشون آنجا اعلام کرد که من مدیر کل آقای کردان بودم. ایشون مدیر کل معاونت سیاسی بود. ضمن اینکه تا من بودم اصلاً مدیرکل نبود، بعد از من مدیر کل شد. یک دوران اندکی از من مدیر کل بود.پرونده پرسنلی اش موجود است. ایشون مطلقاً سابقه جانبازی ندارد، حتی در لیست ایثارگران سازمان صدا و سیما هم نیست. جانبازی که هیچ آقای نوباوه در زمان خبرنگاری در نیویورک طبق ضوابط باید ماهی حداکثر 1500 دلار بابت حقوق برداشت می کرد که آقای نوباوه پشت سر هم سه هزار دلار برداشت کردند.برخلاف قانون هم آنجا شروع کرد به درس خواندن، دو سه تا موضوع دیگر هم راجع به ایشون مطرح بود که حفظ الغیب می کنم.خب ماموریتش تمام شد آمد ایران، معاون امور بین الملل که مرحوم آقای هنردوست بودند، هزینه هایش را تایید نکردند.معاون سیاسی که برای خبرنگاری و دفاتر خبری و برای معاونت سیاسی کار می کنند که آقای دکتر رحمانی رئیس دیوان محاسبات است نیز هزینه هاش را تایید نکرد.این را فرستادند در حوزه ما. ایشون بیش از یک ماه، با رئیس دفتر من آقای ربیعی و بازرس ویژه من آقای عقیقی به بحث و گفت وگو نشست که مساله اش را یک جوری حل بکند.خب عملاً خلاف شرع، ماهانه یک 1500 دلار در ایامی که در نیویورک حضور داشت، برداشت کرده بود. اون حکمی که ایشون تو صحن علنی مجلس خواند، اولاً آقای لاریجانی گفت؛ من از چنین چیزی خبر نداشتم، همه احکام من رو آقای لاریجانی امضا می کرد.من احکام همه معاونین رو امضا می کردم، ولی حکم خودم را ایشان امضا می کرد. ایشون آنجا آمد، مثلاً سالی که دکترای من در حکم نبود را خواند، سال بعد را هم خواند با 15درصد افزایش. خب این 15درصد چه ربطی به دکترا داشت؟ 15درصد حقوق کلیه کارکنان صدا و سیما افزایش پیدا کرد. علی کردان سال گذشته که دکترایش آنجا نوشته نشده بود، همان حقوقی رو می گرفت که امسال 15درصد رفته رویش. این 15درصد همان افزایش است که مشمول کل کارکنان صدا و سیما شد.

ضرغامی نامه ام را نداد
من یک دانه یک ریالی، چون این دکترای افتخاری بود و ارزش استخدامی نداشت، برای دکترا دریافت نکردم. آقای مدیرکل وقت منابع انسانی ما برادری است به اسم آقای محمدی، جانباز 70 درصد که الان بازنشسته شده و وکیل دادگستری است.

من اول یادم نبود، که بعداً در اون کش و قوس معارفه، من گفته بودم شاید یک درصدی رفته بوده بالا. ایشون شبش آمد منزل ما گفت مرد حسابی، خود شما من را صدا زدی، گفتی یک دانه یک ریالی نباید از این محل برای من افزایش حقوق برود.بعد هم خودش برداشته یک گزارش مستوفی از ماجرا نوشته برای آقای لاریجانی و برای من. معاون صدا و سیما آقای رازینی هم پیش من در جلسه بود، زنگ زد گفت آقا ما بررسی کردیم شما یک یک قرانی برداشت نکردی. ما این قضیه را در دولت مطرح کردیم، آقای ضرغامی هم قرار شد برود جواب نامه را بدهد.آقای ضرغامی رفته، به هر دلیلی مثل بقیه کسانی که برای رضای خدا یک خدمتی به ما کردند در این ایام. ایشون هم برای اینکه از این سهم بهشت چیزی از ایشون کم نشود. تا ساعت 12 شب هی گفت داریم جواب نامه را می فرستیم که ساعت 12 شب هم تمام شد و نرسید و ما فردا آمدیم برای استیضاح.خدا را شاهد می گیرم که وزارت کشور و رفتنش برای من جز ادای تکلیف چیزی نبود. ابتدای کار جناب آقای احمدی نژاد در دو جلسه با من صحبت کرد که شما برای وزارت کشور بیایید.

می خواستم در نفت بمانم
من جلسه اول تلاش کردم که نپذیرم، جلسه هم شاید دو سه ساعتی طول کشید. اشخاص زیادی را هم من به ایشان معرفی کردم که فلانی هست، فلانی هست، استدلال من هم استدلال درستی بود. من به ایشان عرض کردم شما به هر حال اصرار کردید که من به نفت بروم. من الان به شریان نفت مسلط شده ام، به منابع انسانی اش، به تولیدش، به فروش و به خریدش مسلط شده ام. و الان یک نفتی درست حسابی شده ام. حالا باید محصولاتم یکی پس از دیگری در بیاید ضمن اینکه سه چهار پروژه بزرگ دارم که دلم می خواهد این پروژه ها را عملیاتی بکنم. خودم بشوم مجری طرح که هر کدام از این پروژه ها، کمک می کند به ساختن تمدن اسلامی مان. ایشان فرمودند خیر.

در جلسه بعدی من دیگر مخالفتی نکردم، اما دو نکته مطرح کردم. یکی اینکه نظر حضرت آقا باید با رضایت کامل گرفته بشود، نه اینکه یک جوری برنامه ریزی بشود که آقا بگویند باشه.

یکی هم من باید استخاره کنم. ایشان اولی را گفتند که حتماً من این کار را می کنم؛ دومی کمی سخت شان بود. حضرت آقای بهجت مشهد بودند و من زنگ زدم ایشان استخاره بگیرند. من که نگفتم برای چه منتها ایشان استخاره گرفتند، فرمودند برای کشور خوب است.بعد هم آقای احمدی نژاد به من گفتند شما بروید با آقای لاریجانی صحبت کنید که ایشان اول با آقا مطرح کنند، چرا چون فردایش آقای لاریجانی قرار بود بروند خدمت آقا و آقای احمدی نژاد بعدتر وقت داشتند بروند خدمت آقا، فاصله وجود داشت.من گفتم من این کار را نمی کنم. گفتند چرا؟ گفتم این کار را یک کسی می کند که خودش تمایل زیادی داشته باشد که بخواهد وزیر بشود، من که علاقه زیادی به وزارت کشور ندارم و از سر تکلیف دارم می آیم، در نتیجه من نمی روم به آقای لاریجانی بگویم که شما بروید با آقا صحبت کنید. تقریباً یک 10 دقیقه یی بین من و آقای احمدی نژاد گفت وگوی فقط این بود که ایشان گفت خب پیام من رو که می بری .گفتم بله، ولی به رسم امانت. به شما می گویم که برایشان خواهم گفت این فقط پیام آقای احمدی نژاد است و خواسته من این نیست.

من هم با آقای لاریجانی قرار داشتم، رفتم آنجا به آقای لاریجانی گفتم آقای احمدی نژاد یک چنین پیغامی داده اند، آقای لاریجانی گفتند؛ من پیگیری می کنم و...

شب هم آقای احمدی نژاد و آقای لاریجانی با هم صحبت داشتند. آنجا آقای احمدی نژاد خودش به آقای لاریجانی گفته بود و ایشان هم گفته بود چشم.آقای لاریجانی رفت خدمت حضرت آقا، چیزی که بعد خودش برای من نقل کرد، ایشان از پیش آقا برگشت و فوری با من تماس گرفت که یک مساله یی هست و بیا اینجا باهات صحبت دارم. وقتی رفتم گفت اینهایی که می گویم را شما به آقای احمدی نژاد نگو چون احتمال دارد بعداً آقای احمدی نژاد که رفتند پیش آقا، آقا به ایشان بگوید و او به شما بگوید بهتر است، شما فقط خودت بدان.گفت من خدمت آقا رسیدم و فقط از باب خبر طرح کردم که آقای احمدی نژاد قصد دارد آقای کردان را به عنوان وزیر کشور معرفی کند. یکی دو دقیقه که گذشت آقا فرمودند؛ خب اینکه دوست جون در جونی تو است دیگر، یک مقدار بیشتر معرفی اش بکن. آقای لاریجانی به من گفت؛ من هفت، هشت دقیقه در اوصاف و خوبی های شما خدمت آقا صحبت کردم. و علی لاریجانی قرآن گذاشت جلو من و گفت؛ آقا چند نکته را هم گفتند که شما در وزارت کشور باید رعایت بکنی. من پرسیدم قرآن چرا می گذاری؟ که گفت نه باشد. و من تا مدتی که در وزارت کشور بودم تمام آن نکات را رعایت کردم. چون فرض را گذاشتم که حرف آقاست و به لحاظ شرعی مکلف هستم اجرا کنم.بعد آمدم خدمت آقای دکتر احمدی نژاد، که ایشان گفتند فلانی، مساله با آقا و با همان کیفیتی که شما خواستید مطرح شد و آقا با همان کیفیت موافقت کردند که شما را وزیر کشور معرفی کنیم.

من معرفی شدم. تقریباً 27 روز قبل از اینکه من معرفی بشوم، مساله وزارت کشوری ما بسته و تمام شده بود.به هر حال وقتی من وارد مجلس شدم چون من یک چهره شناخته شده بودم، بیش از 100 نفر از نمایندگان آمدند جلو به استقبال من و رقبای ما احساس کردند وضع خیلی خراب است.

مثلاً آقای احمد توکلی قبل از معارفه من یک نامه برای من نوشت که مثلاً شما برای مشورت در مورد رفتنت به وزارت نفت آمده بودی پیش من، آنجا با شما حرف زدم که مصلحت نیست بروی که البته شما رفتی و این حرف ها. این بار شما همان کار را هم نکردی که بیایی و با من مشورت بکنی. یک نامه برای من نوشت که من ناصحانه و... به شما می گویم که نیا.

بعد یکی دو روز مانده بود به آخر که فهمیده بودند، شروع کرده بودند به کار کردن. وقتی ما رفتیم به مجلس، مجلس را آقای باهنر اداره می کرد. تقریباً 6-5 بار از من خواهش کرد فلانی بنشین، چون مدیریت جلسه از دست من خارج شده، تا من بتوانم جلسه را اداره کنم.
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 12663

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • siyavash IR ۰۵:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۴/۲۴
    0 0
    اين افشاگري ها كه مدرك نمي شه
  • سبز IR ۰۹:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۴/۲۴
    0 0
    که چی؟بره ثابت کنه مدرکش واقعی بوده و گرنه ساکت شه بشینه سر جاش
  • خانم IR ۱۵:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۴/۲۴
    1 0
    دوکطور کردان: چرا اینارو حمون موقع نگفطی.
  • بهروز IR ۱۵:۵۴ - ۱۳۸۸/۰۴/۲۴
    0 0
    آقای کردان تبریک میگم ، در کل متن حتی یک غلط املایی هم نبود آفرین 20
  • مسلمان IR ۲۱:۱۳ - ۱۳۸۸/۰۴/۲۴
    0 0
    این کردان تو کدوم تیمه؟
  • خس و خاشاک! IR ۱۰:۳۳ - ۱۳۸۸/۰۴/۲۵
    0 0
    وااااای!این کردان دوباره داره چیکار می کنه؟!ولمون کنین!خبر کمه؟؟!تو این موقعیت کردانم بیاد!دیگه هیچی!
  • فرشيد IR ۱۳:۵۳ - ۱۳۸۸/۰۴/۲۶
    0 0
    آخه مرد (البته اگه اشتباه مي كنم ببخشيد) تو كه دروغگوييت معلومه و آبروي جامعه دانشگاهي رو ريختي با چه رويي حرف ميزني؟!! وقاهتم حدي داره. هر كس جاي تو بود سرشو بلند نمي كرد. ميرفت گم و گور مي شد! اينا تقصير جناب احمدي نژاده كه نمي دونم به چه دليلي چشمشو رو حقايق مي بنده و از اين آدما حمايت مي كنه....