سیدمرتضی نبوی، از جمله دانشآموختگان دانشگاه تهران است که به واسطه مهندس بودن، عضو جامعه اسلامی مهندسین شد. او فعالیتهای سیاسی خود را از قبل از انقلاب و در دوران تحصیل آغاز کرده و به همین منظور هم در سال 1352 زندانی شد. او که پس از پیروزی انقلاب در معاونت مالی، اداری شرکت مخابرات حضور داشت، در دوره اول نخستوزیری مهندس موسوی به وزارت پست و تلگراف و تلفن منصوب و 4 سال با او همراه شد.
این در حالی است که نبوی پس از گذشت 16 سال از آن همکاری و حضور در دولت موسوی، از وی حمایت نکرد و قبل و بعد از انتخابات نیز نقدهایی را نسبت به او وارد دانست. او که از اصلیترین چهرههای اصولگرا به شمار میآید و تواضع، انصاف، خوشخلقی و بهویژه سادهزیستیاش زبانزد خاص و عام است سالهاست در سمت مدیرمسئولی روزنامه رسالت تا آنجا که حضور داشته منشهای خود را جاری کرده است و حتی نسبت به همکاران خود در این روزنامه که در مقالهای منشور انتخابات را رعایت نکرده بود، اعتراض کرد و از آنها خواسته در نقد، حریم نامزدها را رعایت کند شاید به همین دلیل عنوان میکند که اگر به جای رئیسجمهور بود در مناظرهها نامی از افراد نمیآورد. با او در دفتر مؤسسه فرهنگی یاس به گفتوگو درباره مسائل پس از انتخابات و همچنین ویژگیهای کابینه دهم پرداختیم:
احزاب و گروههای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب پس از انتخابات باید چه موضعی را اتخاذ کنند؟
به نظر میآید که احزاب و گروههای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب جزء خواص جامعه هستند و این خواص رسالتها و مسئولیتهای مخصوص خودشان را دارند که یکی از آنها روشن کردن ذهن جامعه و تحلیل دادن به مردم است. اصولاً حوادثی که اتفاق میافتد، احتیاج به تحلیل دارد لذا به نظر میآید که در این جهت همه خواص، صاحبنظران به ویژه احزاب و گروهها مسئولیت آن را دارند که این حادثه مهم را برای مردم تحلیل و تبیین کنند. بنابراین طبیعی است این تحلیلها باید در چارچوب قانون اساسی، در جهت حفظ وحدت و انسجام ملی و همچنین بالابردن آگاهی مردم،برطرف کردن ابهامها و منجر به تحکیم پایههای نظام شود. همچنین این تحلیل و تبیینها باید برطرف کننده شکافهایی که ممکن است در این مسائل بین مردم با یکدیگر و مردم با حاکمیت و یا اختلافات درونحاکمیتی ایجاد شود، باشد. خلاصه آنکه با رعایت اصول نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی و اصل جمهوریت و اسلامیت نظام و در جهت هرچه بیشتر تقویت انسجام اجتماعی و وحدت ملی باشد.
بله، زیرا معمولاً در دوران انتخابات به ویژه انتخابات اخیر که یک مقدار چالشها تند بود و یکسری دلخوریهایی بین جریانهای مختلف پدید آمده است، کار احزاب و گروههای سیاسی و رسانهها آن است که درجهت همگرایی و تقویت وحدت ملی تلاش کنند.
شما بر تقویت انسجام اجتماعی و وحدت ملی به عنوان وظایف احزاب اشاره کردید؟
شاید تعبیر «ادامه بازی انتخابات» خیلی مناسب نباشد، باید توجه داشت که انتخابات انجام شده و نتیجه آن اعلام شده و دیگر در شرایط قبل از انتخابات نیستیم که مشغول بازی انتخابات باشیم اما در جهت تعیین ابعاد مسئله آن هم در جهت از بین بردن تعارضاتی که ایجاد شده و انسجام بخشیدن وحدت اجتماعی میتواند استمرار پیدا کند و حتی نقاط قوت و ضعف بررسی شود و از حادثه بسیار مهمی که نقاط اوج آن مشارکت 85درصدی مردم بود، برجسته شود و نقاط ضعف که وجود داشت مانند ضعفهای قانونی با مشکلات اجرایی روشن شود تا در عین حال که در انتخابات آینده رقابت جدی خواهیم داشت، یکسری از مشکلات را با راهکار قانونی برطرف کنیم تا این مسئله ادامه پیدا نکند و در حقیقت تأکید بیشتری بر قانونگرایی و پایبندبودن به آن به عنوان معیاری برای حل اختلافات از طریق مسالمتآمیز باشد.
چرا هنوز برخی رسانهها و عمدتاً رسانههای حامی دولت در مقابل رسانههای منتقد سعی میکنند بازی انتخابات را ادامه دهند و بر مدار آن پیش روند؟ استمرار این رویه چه تبعاتی خواهد داشت؟
ادامه بحث انتخابات را بنده و یا جنابعالی مفید بدانیم یا ندانیم به معنی آن نیست که بحث انتخابات تمام شده تلقی خواهد شد بالاخره اتفاق بزرگی در مردمسالاری دینی صورت گرفته که بعد از گذشت سهدهه شاهد یک رقابت بسیار جدی و مشارکت بسیار بالا بودیم که این مسئله درسهایی دارد که باید از آنان بگیریم و ریشهیابی کنیم. بعد از آن هم اشکالاتی به وجود آمد که باید بررسی شود و مشخص شود که مربوط به ضعفهای قانونی است و یا مربوط به ساختارهای دیگر است و یا اشکال به رقابتکنندگان و نامزدها برمیگردد و یا اینکه رعایت قانون وتسلیم بودن به آن در جامعه ما آنطور که باید و شاید جایگاه ندارد.
آیا ادامه مطرحشدن مباحث انتخاباتی را برای جامعه مفید میدانید و یا با تبعاتی همراه است؟
ما در این سالها با استفاده از تجربیات برگزاری انتخابات سعی کردهایم این قانون کاملتر شود، در این زمینه هم به پیشرفتهایی رسیدیم، ضمن آنکه تجربه جدید مناظره بین نامزدها را هم داشتیم که آنها هم میتواند به نوعی ثابت باشد البته وقتی ما قبول میکنیم یکسری راهکارها را انتخاب کنیم، باید یکسری عوارض آن را هم بپذیریم. به عنوان مثال وقتی آزادی بیان و قلم را میپذیریم، به هر حال یک افت و خیزهایی در رسانهها خواهیم داشت. در این زمینه هم همینطور است، وقتی مناظره انجام میشود، از قبل نمیتوان گفت که چه باید بگویند. در مناظره آنچه پیش میآید، جریان پیش خواهد رفت. البته میتوان یک ضوابط کلی را درنظر گرفت در عین حال در این مناظرهها اینکه دنبال مقصر بگردیم شاید کار خیلی مناسبی نباشد. زیرا ما شاهد بودیم که فضای انتخاباتی قبل از آنکه وارد مناظرهها شویم، فضای نسبتاً تندی بود با توجه به اینکه رقابت خیلی جدی بود فضای تندی به وجود آمده بود و بعضی از نامزدها که رقیب رئیسجمهور فعلی بودند موضعگیریهای خیلی تندی را علیه رئیسجمهور آغاز کرده بودند و رویکرد آنها بیش از رویکرد انتقادی نسبت به عملکرد بود و در واقع یک سوی رویکردهای رادیکال و تند میتوانست عکسالعملهایی داشته باشد که خودش را در مناظرهها نشان داد.
در جریان انتخابات یکسری سوءتفاهمها و اتهامها رد و بدل شد و آقای امامی کاشانی هم در خطبههای نماز جمعه هفته گذشته اشاره کردند که باید در قانون انتخابات پیشبینی برای مسائل مناظرهها میشد. اما این بحثها و بیان اتهامات همچنین بداخلاقیهای بعد از انتخابات ادامه یافت. به نظر جنابعالی برای پایان دادن به این مسائل چه باید کرد؟ آیا باید به دنبال مقصر بگردیم؟
بله، من هم همین را تأیید میکنم.
پس به نظر شما آنچه رویکردهای تند میدانید باعث شد که آقای احمدینژاد در مناظرهها موضعگیری تند داشته باشند و آن مسائل را مطرح کنند؟
یک مقدار از این مباحث اقتضای بحثهای انتخاباتی بوده است بخشی از آن به خصوص از سوی یک نامزد مورد تأیید بوده یعنی بر روی آن تأکید شده بود، شما شاهد بودید که در همین شهر تهران پوسترهای بسیار بزرگی که عکس مشترک آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و موسوی چاپ شده بود و در سؤالاتی که انجام میگرفت دوران آقای هاشمی و آقای خاتمی به عنوان دوران بسیار خوب یاد میشد و اینکه ضرورتی نداشت که آقای موسوی در این دوران نامزد شود. در پاسخ به این سؤال که چرا در این 16 سال نیامدید ضمن تجلیل از آن دوران عنوان میکردند که ضرورت نمیدیدند به نوعی موضعگیری شد که آقای موسوی به پشتیبانی این آقایان به صحنه آمدهاند در واقع زمینه برای مسئله یک کاسه بودن فراهم شده بود.
در واقع فضای تند قبل از انتخابات که شما فرمودید باعث شد که آقای احمدینژاد نام آقای هاشمی و ناطق نوری را در مناظره بیاورند و مسائلی را در مورد آنها مطرح کنند؟
این مقدمات را گفتم تا بگویم که این موارد باعث مطرح شدن آن مسائل شد. البته شاید اگر بنده بودم از کسی اسم نمیبردم اما آدم باید خودش را جای کسی که آن مقدمات در مقابلش طی شده و مورد حمله قرار گرفته قرار دهد.
فکر نمیکنید نام بردن از این افراد و طرح مسائل بعدی باعث برخی اتفاقات بعد از انتخابات شد؟
در قرآن هم آمده است که اگر به کسی ظلم شود آن فرد اجازه پیدا میکند که برخی حرفها را که نباید بزند بلند بگوید. گرچه ترجیح دارد که انسان چنین کاری را نکند.
پس شما به آقای احمدینژاد حق میدهید؟
در فضای مجلس، نمایندگان با صراحت حرفهای خود را میزنند و ممکن است حرفهای غیرمنطقی هم رد و بدل شود و یا حرفهایی که مبنایی نداشته باشد این کمی اقتضای کار مجلس است و خیلی روی آن نباید حساب باز کرد. از این به بعد هم ممکن است این اتفاقات بیفتد و همانطور که قبلاً هم شاهد اینگونه بگومگوها بودهایم ممکن است بحث انتخابات هم چاشنی آن شود.
در حال حاضر بحثهایی در میان خود اصولگرایان به وجود آمده است مانند همان موضوعی که حمید رسایی در دو هفته قبل، محمدرضا باهنر را حامی موسوی خواند در حالی که هر دو اصولگرا هستند. آیا ادامه اینگونه ادبیات و اینکه خطکشیهای جدیدی بر مبنای انتخابات ریاست جمهوری در دستور کار قرار گیرد مفید است؟
یکی از سرمایههای مهم ما اعتماد ملی است اگر در جایی اعتماد اجتماعی و ملی ما دچار خدشه شده است باید رسانهها، جریانها، احزاب و گروههای سیاسی تلاش کنند این سرمایه اجتماعی را بازسازی کنند و اتحاد ملی را بالاتر ببرند یعنی بعد از این انتخابات باشکوه و بینظیر از نظر رقابت و مشارکت باید به گونهای شود که اعتماد ملی و سرمایه اجتماعی ما بیش از قبل از انتخابات ادامه داشته شد لذا مدیریت فضای موجود را میتوان از طرف خواص جامعه، نخبگان و روزنامهها انجام داد تا آن چیزی که در افکار عمومی منعکس میشود عظمت آن باشد و نه ضعفها و اشکالاتی که بعد از انتخابات پدید آمده است.
آقای نبوی فکر میکنید برای مدیریت شرایط موجود و فضایی که پس از انتخابات به وجود آمده چه باید کرد؟
اینکه سلامت انتخابات را زیر سؤال ببریم و اخبار مختلف در جامعه پخش شود و اعتراضات انجام گیرد به ویژه اینکه زمینه آن را از چند ماه قبل با تشکیل کمیته صیانت از آرا فراهم کنیم. بنابراین با در نظر گرفتن این مسائل میتوان فهمید که اقدامات از قبل تعیین شده است و قرار است سلامت انتخابات زیر سؤال برود که روی این مسئله رهبر انقلاب هم تذکر دادند زیرا این اولین انتخاباتی نبود که در جمهوری اسلامی برگزار میشد و طبعاً استاندارد این انتخابات بالاتر از انتخابات قبلی است اما در عین حال جریانی دنبال این بود که از قبل زمینهای فراهم کند تا سلامت انتخابات را زیر سؤال ببرد. اگر نتیجه انتخابات به نفعاش نبود خواهان ابطال انتخابات شود و به کمتر از آن هم رضایت ندهد. وقتی یک نامزدی که نتیجه انتخابات را واگذار کرده پایگاهی هم در میان جامعه دارد چنین موضعی را اتخاذ میکند باعث میشود به اعتماد تعدادی در میان برخی اقشار و رأیدهندگان خدشه وارد شود، البته با تدابیری که اندیشیده شد تا حد زیادی ابهامات برطرف شد و به نوعی اتمام حجت با آنها شد زیرا شورای نگهبان با اجازه مجددی که از مقام معظم رهبری گرفتند و یا هیأتی که برای بررسی نتیجه انتخابات تعیین شدند و با نامزدها تماس گرفته شد، شورای نگهبان اعلام کرد آمادگی هرگونه بررسی ادعاها و تخلفات را اعم از تطبیق سریال شناسنامهها در تهبرگ تعرفهها، اطلاعات ثبت احوال و ته خطهایی که نوشته شده است دارد و در واقع اعلام آمادگی برای بررسی هرگونه تخلف و یا تقلب کرد اما باز هم آنها حاضر به حضور نشدند، لذا به نظر میرسد که هدف آن نبود که اگر تقلبی انجام شده، مشخص شود.
از نظر شما چه مواردی موجب خدشهدار شدن اعتمادملی و اعتماد اجتماعی شده است؟
هدف این بود که اگر نتیجه انتخابات به نفع آنها نبود، آن را نپذیرند و خواهان ابطال انتخابات شوند که این هم یک درخواست فراقانونی بود زیرا به جای آنکه اگر کسی ادعایی دارد، خودش را اثبات کند، یکطرفه خودش را محق و صاحبحق اعلام کند.
به نظر شما هدف آنها چه بوده است؟
یکی از مسائلی که به نظرم مبارک بود و در فضای سیاسی ما ظاهر شد، اهمیت توجه به قانون و پایبندی به آن بود. با اعتراضاتی که ظرف یک هفته و بیشتر ایجاد شد و مقداری زندگی عادی بههم ریخت، همه تقریباً به این نتیجه رسیدند که در جامعه ما این زمینه فراهم شده که باید قانون فصلالخطاب باشد و اختلافات را با آن برطرف کنیم در غیر اینصورت منازعاتی در جامعه پدید میآید که منجر به خساراتی میشود که هیچکس سود نمیبرد. در جامعهای مثل ایران که در قبل از انقلاب قانون جایگاهی نداشته است و معمولاً نظامهای دیکتاتوری سرکار بودند و قانون در نظر حاکمان ارزشی نداشته است، لذا این تجربه به همه گوشزد کرد که باید فصلالخطاب قانون باشد و اگر ادعایی دارند از مسیرهای قانونی پیگیری کنند ودر غیر این صورت همه ضرر خواهند کرد. در واقع مشاهده این مسئله که قانونگرایی در صحنه عمل بسیار مهم است، یکی از تغییراتی بود که در فضای سیاسی حاصل شد که امیدوارم نقطه عطفی در جامعه ما برای پایبندی به قانون باشد. نکته بعدی این انتخابات این بود که در فضای سیاسی ما یکسری قطببندیهایی در جامعه ایجاد شد که این هم به نظر میآید به نوعی باید مدیریت شود و باز ما در جهت انسجام اجتماعی تلاش کنیم. ضمن آنکه جامعه بین کسانی که برخی طبقات متوسط جدید جامعه و مرفه جامعه و ضعیف جامعه یک نوع قطببندی شد که این هم باید از سوی دولت و رسانهها و ملت تلاش شود تا همه مردم که در هر طبقه اقتصادی از جامعه قرار دارند، انجام شود.
انتخابات ریاستجمهوری دهم چه تجربیاتی برای فعالان سیاسی، احزاب و گروههای سیاسی به همراه داشت؟
همانطور که در مناظرهها هم روشن شد، آقای احمدینژاد مظهر طبقات ضعیف و متوسط جامعه شدند و یکسری از نخبگان جامعه که بیشتر طرفدار انقلاب هستند و انقلابیاند و کسانی که از طبقات متوسط جدید و اشرافیت جامعه هستند، قسمتی دیگر از جامعهاند که مهندس موسوی مظهر آنهاست و انتخابات یک تقسیمبندی طبقاتی ایجاد کرد.
بنابراین بعد از انتخابات یکسری خطکشیهایی به وجود آمده است بین اقشاری که نام بردید.
روشنفکران دانشگاهی، یعنی تحصیلکردههایی که مخالف نظام و انقلاب نیستند اما ممکن است مقداری گرایشهای غربی در آنها وجود داشته باشد.
منظور متوسط جدید چه کسانی هستند؟
این جریانات که از زمان مجلس سوم با جدا شدن مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت انجام گرفت، در کشور شکل گرفت و جریانهای اصلی سیاسی بین آنها تقسیم شد که بعدها به جریان چپ و راست و به اصلاحطلب و اصولگرا تقسیم شدند. اکنون هم همین دو جریان هستند. عمدتاً وقتی صحبت از اصلاحطلبان میکنیم، فکر میکنیم که همه به موسوی رأی داده و یا برعکس همه اصولگراها به آقای احمدینژاد رأی دادهاند. در حالی که عدهای از اصولگرایان نسبت به عملکرد احمدینژاد و تعدادی از اصلاحطلبان نسبت به عملکرد آقایان کروبی و موسوی منتقد بودند اما این انتقاد و عدم رأی دادن به همجناحی خودشان، به معنای آن نیست که از گروه اصولگرا و اصلاحطلب خارج شدهاند. البته در جریان اصولگرا تعداد کمتری بودند که به موسوی رأی دادند اما از اصلاحطلبان که به احمدینژاد رأی دادند، بیشتر بودند.
از نظر حزبی و گروهی خطکشی جدیدی ایجاد شده است؟
هرچقدر کابینه و هیأتدولت، قویتر و کارآمدتر باشد، میتواند بهتر در خدمت مردم و پیشرفت جامعه باشد. مقام معظم رهبری دهه چهارم را دهه پیشرفت و عدالت عنوان کردند. این مسئله مستلزم آن است که مجلس کارآمدتر عمل کند و طبعاً دولت هم کارآمدتر باشد. لذا دولت میتواند با استفاده از تجربیات 4 سال گذشته - که خدمات شایانی در سطح کشور داشته - از ظرفیتهای اصولگرایان بیشتر استفاده کند و یک دولت قویتر و مقتدرتر تشکیل دهد و همچنین از ظرفیت همه نخبگان کشور به عنوان کارشناسان و کسانی که صاحبنظرند، استفاده کند. حال به صورت اتاقهای فکر برای هر وزارتخانه میتوان چنین فضایی را ایجاد کرد که در آن از همه نخبگان اعم از اصولگرا و اصلاحطلب حضور داشته باشند و حتی در زمینههایی که آمادگی باشد، از جریانهای رقیب دارای کارآمدی، شایستگی و صلاحیت استفاده شود.
آقای نبوی! با توجه به اینکه در حال حاضر بحث کابینه دولت دهم مطرح است، این کابینه چه ویژگیهایی باید داشته باشد و چه تفاوتی با کابینه فعلی کند؟
به نظر بنده رئیسجمهور خودش را جدا از اصولگرایان نمیداند، او موضع درستی دارد و میگوید حالا که رئیسجمهور است، رئیسجمهور چندمیلیونی نیست که به او رأی دادند بلکه رئیسجمهور همه ملت است، حال این همه ملت فقط گروههای اصولگرا نیستند، بنابراین دولت و رئیسجمهور متعلق به همه ملت است و منافع همه ملت را باید تأمین کند. حتی اگر کسی صددرصد نامزد خوبی باشد، باید رئیسجمهور کل کشور باشد.
چرا دولت و حتی آقای رئیسجمهور سعی دارند حساب خود را از اصولگرایان جدا کنند؟ آیا چنین کاری درست است؟
ممکن است این موارد دلایل خاص خودش را داشته باشد و خود رئیسجمهور توضیح دادهاند که وزرا چگونه انتخاب شدهاند و چرا آنها را تغییر دادند. اما در هر حال راه برای ارائه نظرات مشورتی برای همه اصولگرایان باز است و رئیسجمهور هم میتواند بیش از قبل از این نظرات مشورتی استقبال کند البته این به معنای آن نیست که همه نظرات مشورتی به کار گرفته شود. اما مهم آن است که فرصتی برای شنیدن نظرات مشورتی فراهم شود چه از طرف اصولگرایان و چه اصلاحطلبان و بعد آنچه به مصلحت مردم و کشور است، در جهت کارآمدی بیشتر دولت استفاده شود که امیدواریم این توجه در دولت دهم بیش از دولت نهم باشد.
چرا عدهای از اصولگرایان پس از حمایت از رئیسجمهور نسبت به عدم استفاده از مشورتها و حضور آنان در کابینه و مدیریتها منتقد بودند، ضمن آنکه همین عدم استفاده از نظر مشورتی در انتخاب کابینه موجب شد تا نیمی از کابینه تغییر کند و حتی چند وزارتخانه چندین وزیر عوض کند؟
این انتقادها در دورههای بعد هم ادامه خواهد داشت. در واقع در این دوره فقط اصلاحطلبان از دولت احمدینژاد انتقاد نمیکنند بلکه حتماً شما شاهد انتقاد از طرف اصولگرایان هم خواهید بود زیرا ما معتقدیم انتقاد وسیلهای برای سازندگی است و اگر انسان طالب اصلاح امور است، انتقاد با هدف تخریب نمیکند بلکه انتقاد میکند تا ضعفها برطرف شود. لذا با این نگاه، ما نقد درون و نقد بین اصولگرایان را شاهد خواهیم بود البته با قصد اصلاح و برطرف کردن نقصها و تبدیل کردن ضعفها به قوت.
انتقاد اصولگرایان به رئیسجمهور چطور؟
ما امیدواریم این اتفاق بیفتد و حداکثر استفاده از ظرفیتهای اصولگرایی و اصلاحطلبی انجام شود که البته خود رئیسجمهور هم در اولین مصاحبه پس از انتخابات این مسئله را عنوان کردند.
اصولگرایان در این دوره میتوانند امیدوار باشند که رئیسجمهور از ظرفیتهای همه اصولگرایان در کابینه و مدیریتهای کشور بیشتر استفاده میکند؟
نظر شما