ایرنا از قول آیت الله مومن که در کتاب خاطرات ایشان چاپ شده است نوشت:
در مقطع برگزاری انتخابات، بنده عضو هیئت نظارت مرکزی انتخابات بودم. اعضای مزبور پنج نفر بودند که رئیس نظارت در آن مقطع آقای امامیکاشانی بود. دوستان در آنجا اصرار داشتند که بنده در هیئت مرکزی نظارت باشم و به پیشرفت کارها کمک کنم. در آن حال، آقای محتشمیدر جمع ما حاضر شدند و عنوان کردند که خوب است آئین نامهای در کار باشد و مذاکرهای برای هماهنگی صورت گیرد. منتها متأسفانه مطالبی غیر از آنچه صحبت شده بود، خدمت امام به صورت کتبی منعکس شد که برخی از این نامهها را هنوز هم بنده در اختیار دارم. بنده از یادآوری برخی از آن مطالب میگذرم. آقای محتشمیطلبهای بودند که از نظر سنی از من پایینتر بودند. ایشان وقتی در قم بود، با آقای سید مصطفی شاکری همبحث بود. بعد ایشان به نجف رفت. طلبهای مؤدب بود و با من سلام و علیک گرمیداشت. در نجف هم که بودم، در شمار طلبههای درس امام و نزدیک به ایشان بود و خیلی مؤدب برخورد میکرد.
در ماجرای انتخابات تهران انتظار داشتیم، ایشان با همان صفا و صمیمیت ظاهر شود که چنین نشد و متأسفانه مطالبی را برخلاف آنچه 0مطرح شده بود، به صورت کتبی برای حضرت امام نوشت و ما در آن مقطع، بسیار دچار زحمت شدیم.
وقتی انتخابات مجلس سوم برگزار شد، گزارشهایی داشتیم که آرای برخی از کاندیداها را با آنکه در صندوق انداخته شده بود، نخواندهاند. اما در ذهن حضرت امام مسئله را به این شکل جلوه داده بودند که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را بیجهت، ابطال کند. ظاهراً یک روز هنگام عصر بود که خدمت حضرت امام رسیدیم. ایشان فرمودند: «به من گفتهاند که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را باطل کند». آقای امامیکاشانی مطالبی گفتند و دکتر مدنی از حقوقدانان شورای نگهبان نیز مطالبشان را بیان کرد. من هم در آخر صحبت کردم و به امام عرض کردم:
«شورای نگهبان اصلاً تصمیم بر ابطال انتخابات ندارد و ما انتخابات تهران را صحیح میدانیم. منتها دو مطلب در کار است. در حدود 30 شعبه از شعب اخذ رأی، ناظرین ما را دستگیر و زندانی کردهاند. وقتی در این شعب، ناظر شورای نگهبان را حبس کردهاند، ما حق داریم که دست کم احتمال سوءنیت بدهیم. نهایتاً ممکن است تنها همین چند صندوق را باطل کنیم. گزارشهایی هم از ناظرین صندوقهای دیگر(که حدود 600 صندوق است) به ما رسیده است که دال بر وجود تخلفاتی است که در این صندوقها صورت گرفته است. برای مثال در یک شعبه، ظاهراً آقای باهنر دوهزار و خردهای رأی داشته است; ولی تنها دو رأی برای ایشان منظور شده است. ما این صندوقهای مشتبه را میخواهیم بازشماری کنیم و در این بازشماری ممکن است نتیجه ی آرا، جابهجا شود و خلاصه اینکه، واقع، معلوم گردد».
وقتی بنده این مطالب را خدمت امام عرض کردم، ایشان فرمودند: «حق شورای نگهبان است که چنین کند و باید شما این کار را انجام دهید; منتها آنچه من میگویم، این است که کار به شکلی انجام شود که به روزی که برای برگزاری مرحله ی دوم انتخابات میان دورهای اعلام شده است، لطمه نخورد».
ما گفتیم: «بسیار خوب». بنا شد صندوقها در اختیار ما قرار گیرد. در این حال مرحوم حاج احمد آقا ابراز کرد که خوب است یک نفر هم از دفتر امام بر این بازشماری نظارت داشته باشد. من گفتم: «شاید این کار دون شأن دفتر امام باشد; ولی در عین حال اشکالی ندارد».
از طرف دفتر، آقای محمدعلی انصاری برای این نظارت انتخاب شد. درنهایت هم صندوقها در اختیار شورای نگهبان قرار نگرفت! تصور بنده این است که وزارت کشور و آقای انصاری با هم هماهنگی کردند و نگذاشتند که صندوقهای شبههدار در اختیار شورای نگهبان قرار گیرد.
در نهایت، حضرت امام را وادار کردند که نامهای برای شورای نگهبان بنویسند و اعلام کنند که انتخابات تهران، صحیح برگزار شده است و صحت آن را اعلام کنید.
نظر شما