شیما کریمی: شنیدن دغدغهها و نظرات امروزی یک آدم فهیم و صاحبنام رسانهای که در کارش، اصلا اهل کمفروشی نیست و برنامههایش همیشه جذاب و به چشم آمدنی بوده است شاید برای خیلیهامان خالی از لطف نباشد به خصوص اگر این حرفها حول نیازی مبرم و البته مهجور، به نام «کتاب و کتابخوانی» بگردد و اتفاقا پای رسانه فراگیری مثل تلویزیون و ژورنالیستها و رسانه دارها هم به عنوان متهمان ردیف اولِ دور کردن مردم از فضای مطالعه در میان باشد!
محمدرضا شهیدی فرد، که به زودی برنامه جدیدش را تحت عنوان «پارک ملت» به آنتن شبکه اول سیما خواهد سپرد، با استناد به حجم کمّی کتابهای چاپ شده در طول سال، اعتقادی به رکود بازار نشر ندارد و معتقد است کم میلی مردم نسبت به مطالعه، آن قدرها عجیب و غریب نیست که بخواهیم برایش مجلس ترحیم بر پا کنیم!
وی در این خصوص به «خبرآنلاین» گفت: «هر چند تنوع عناوین و موضوعات عرضه شده به نسبت ضرورتهای مورد نیاز جامعه کمتر است اما قصه کتابها از مجموعه شرایط فرهنگی، تاریخی و اجتماعی ما جدا نبوده و قطعا این وضعیت، شایسته هیچ انسانی و به خصوص ملتی با آن پیشینه تمدنی نمیباشد.»
عضو کمیته کارشناسی گویندگان و مجریان سیما، بروز پدیده کتابنخوانی را ناشی از شکل غلط زندگی و رفتار نادرست بسیاری از رسانهها دانست و ادامه داد: «من نمی دانم چرا تلویزیون اصرار دارد همه وقت مردم را پُر کند؟ حال آن که رسانه تصویری باید طوری برنامه سازی کند که حداکثر 2 ساعت از وقت روزانه بینندهها را به خود اختصاص دهد و امکانی فراهم شود تا آدمها به بقیه شئون زندگی از جمله کتابخوانی هم برسند.»
شهیدی فرد با بیان این که تلویزیون، کمکی به کتابخوانی مردم نمی کند، تاکید کرد: «ما هیچ کمکی به انسان امروز نمیکنیم اگر او را عادت دهیم که متصل پای تلویزیون باشد اما از آنجا که نگران برنامههای شبکههای ماهوارهای هستیم، مدام طوری برنامه میسازیم و پخش میکنیم که مردم را پای شبکههای خودمان نگه داریم و متوجه این نکته نیستیم که داریم آن ها را از کتابخوانی، صله رحم، تفکر، استراحت و استفاده از فضاهای مفید زندگی شخصی دور می کنیم.»
تهیهکننده برنامه «مردم ایران سلام» تصریح کرد: «با این وضعیت، متاسفانه تلویزیون نه تنها به گسترش فرهنگ کتابخوانی کمکی نمیکند که مردم را هم از کتابخوانی دور میسازد.»
این تحصیل کرده رشته سینما که گویندگی را از 13 سالگی در رادیو مشهد آغاز کرده است با اشاره به تب داغ نویسندگی در میان هنرمندان و تلاش تاسف بار رسانهها برای دامن زدن به آن اظهار داشت: «وقتی عالم و آدم سطحی میشود همین اتفاقات رخ میدهد. یعنی من با این تفکر که میتوانم بنویسم و کسانی هستند که نوشتههایم را بخرند و بخوانند، دست به قلم میبرم و کتاب مینویسم و متاسفانه رسانهها هم به این ماجرا دامن میزنند و به جای اینکه آدمها را به سمت کتابهای اساسی و عمیق سوق دهند به اسباب بازی دعوت میکنند.»
وی با تاکید بر ضرورت نیاز به یک عزم جدی همگانی و عمومی برای جلوگیری از این اتفاق افزود: «چنین ارادهای وجود ندارد و همه تنها به سرگرمیها و اسباب بازیهای امروز و فردایی میاندیشند و ما ژورنالیستها اعم از اهالی روزنامه و مجله و رادیو و تلویزیون هم حواسمان نیست و خیلی وقتها به جای این که مردم را متوجه موضوعات اصلی زندگی کنیم به همین بازیهای سرگرم کننده دامن می زنیم و فضای موضوعی جامعه را تغییر میدهیم یعنی احتمالا شما در روزنامهتان راجع به کتاب سطحی فلان هنرپیشه و هنرمند خیلی بیشتر از سایر کتابها مینویسید؛ من هم احتمالا همین کار را در برنامهسازیام میکنم و بقیه هم همین طور و تازه با افتخار هم فکر می کنیم برای کتابخوان کردن جامعه قدم بر میداریم. با این وضعیت که همگی دست در دست هم دادهایم تا خودمان را تخریب کنیم دیگر جایی برای نگرانی باقی می ماند؟»
وی در عین حال خاطرنشان کرد: «البته فراموش نکنید که حتما در میان کتابهای نگارش یافته توسط هنرمندان هم آثار خوب به چشم میخورد و نمیتوان مثلا به زعم هنرپیشه بودن نویسنده یک کتاب آن را بد دانست.»
شهیدی فرد که اجرای تلویزیونی را نخستین بار با برنامه به یاد ماندنی «تا هشت و نیم» تجربه کرده است در بخش دیگری از گفتگویش با خبرآنلاین به بیان نگرانیهایش از حوزه نشر پرداخت و گفت: «از این همه کتابِ مثلا روانشناسی در بازار، احساس تعجب و حیرت میکنم و دلواپس میشوم. در این میان، رمانها و کتابهای شبه روانشناسی سطحی که متاسفانه به نظر میآید بیشتر از سایر انواع هم خواننده دارد بیش از همه مرا نگران می کند. این آثار، ظاهری اخلاقی و راهگشا دارند اما به دلیل این که با دیدگاهها، آرمانها و ازل و ابدِ تعریف شده ما متناسب نیستند به روابط افسارگسیخته و کمتر اخلاقیمان دامن میزنند و اساس زندگیها را از هم می پاشند.»
او متذکر شد: «این نوع کتابخوانی نه تنها هیچ کمکی به زندگی ما نمیکند که زندگیمان را هم بدتر میکند؛ به نظرم مشکلی که بیش از پایین بودن سرانه مطالعه باید ذهن ما را به خود درگیر کند، عدم توانایی انتخاب کتابهای خوب برای زندگی مان است.»
وی راه حل این معضل را کمک همگان به جریان آگاه سازی عمومی دانست و تاکید کرد: «مقصر اصلی، من و شماییم. زیرا نمیتوان به زور کتابی دست مردم داد یا گرفت و گفت این را بخوان و آن را نخوان! بنابراین اگر مجموعه ما رسانه دارها درست رفتار کنیم بخش عمدهای از این مشکلات حل می شود و دیگر نیازی نیست عیبها را بر دوش یک گروه خاص بگذاریم و به دیگران ناسزا بگوییم.
تهیهکننده برنامه «اینجا فرداست»، در همین رابطه با ارائه مثالی ضمن تاکید بر کتابخوانی کیفی و هدفمند، یادآور شد: «آدمِ صاحب شعور، حکمت و فرهنگ، کسی نیست که ترجیحا هزاران کتاب خوانده باشد بلکه فردی است که کتابهای خوب و اساسی را خوب خوانده باشد. به عنوان نمونه، قرآن اساسی ترین کتاب زندگی ماست اما تقریبا می توان گفت 90 درصد ما آن را کامل نخواندهایم و عجیب است که نمیخوانیم! خب وقتی از اساس زندگیمان دوریم، رمان خواندن و معرفی کتاب به چه کارمان میآید؟ مطالعه سایر کتابها وقتی سودمند است که من با مبنای زندگیام بیگانه نباشم و برای یافتن بقیه اجزاء به سراغ کتابهای دیگر روم بنابراین تا این کار را نکنیم هم چنان سرگشته و گمگشته به در و دیوار و بن بستها برخورد میکنیم.»
شهیدی فرد ادامه داد: «متاسفانه این روزها تا دچار بحران میشویم چند کتاب روانشناسی به درد نخور کوچک و بزرگ با آن اسامی دهان پُر کن، دور و برمان می ریزیم تا شاید راه چارهای بیابیم غافل از اینکه آنها جز منحرف کردن ما از زندگی، هنر دیگری ندارند و آشفته ترمان میکنند. اگر واقعا قرآن بخوانیم و فهم کنیم، راه حل همه بحرانها و حتی بقیه کتابهای مفید برای زندگی مان را هم به راحتی مییابیم.»
این تهیه کننده مشهدی که تعلق خاطر کمتری به اجرا دارد در ادامه با تاکید بر این که رسانهها و افراد سرشناش هنگام معرفی و پیشنهاد یک اثر به جامعه کتابخوان حتما باید مخاطبِ هدف را مشخص کنند و نیاز او را در نظر بگیرند، افزود: «همه ما معمولا در رسانهها کتاب معرفی میکنیم اما از این که مورد پیشنهادمان برای چه گروهی و با چه طبقه بندی مناسب است، حرفی به میان نمیآوریم حال آن که مشخص شدن طبقه بندی، مخاطب را از آشفتگی دور می کند زیرا کتابخوانی برای هر فرد، مقتضیات خودش را دارد و آن قدر اختصاصی است که گاه حتی نمیتوان یک کتاب را به دو خواهرِ هم خانه، معرفی کرد. نتیجه این میشود که خیلیها تنها به خاطر این که فلانی آن را پیشنهاد کرده یا نوشته، میخرند و میخوانند بعد هم دلزده میشوند و رغبتشان را از دست می دهند.»
وی هم چنین توصیهای هم به کتابخوانها داشت و گفت: «کتابخوانها هم همواره این نکته را مدنظر داشته باشند که حتما کتابهایی هستند که مطالعهشان آدم را به شدت متضرر می کند منتها مهم این است که هر جا متوجه شدیم جلوی ضرر را بگیریم. خود من به محض این که احساس کنم ضرورتی برای ادامه مطالعه کتابی که انتخاب کردهام وجود ندارد، رهایش میکنم زیرا ملزم نیستم چون مثلا 4 صفحهاش را خواندهام همه آن را تا آخر بخوانم.»
محمدرضا شهیدی فرد که کتاب های مرتبط با دین، رسانه و فلسفه، اولویت اصلی و نخست مطالعاتیاش محسوب میشود با اشاره به نقش قوی و موثر روحانیون در تقویت میل کتابخوانی مردم، خاطرنشان کرد: «در کنار همه راههایی که برای کتابخوان کردن جامعه وجود دارد از نقش اهل منبر نباید غافل شد. به اعتقاد من، قویترین رسانه این کشور، منبر است لذا روحانیان به شدت در هدایت مردم به سمت مطالعه کتابهای موثر، کارآمدند.»
وی در خصوص ترویج کتابخوانی الکترونیک نیز گفت: «رسانهها و ابزارهای جدید، کارکردهای خودشان را تعریف میکنند اما مطمئنم جهان دیجیتال نمیتواند بر بوی کاغذ و کتاب غلبه کند و کتابخوانی سنتی را از میدان به در کند.»
شهیدی فرد بخش پایانی این گفتگو را به مهمترین رویداد فراگیر حوزه کتاب و کتابخوانی اختصاص داد و در اظهارنظری متفاوت، برپایی نمایشگاههای کتاب را نشانه بحران دانست. او با کافی دانستن مناسبتهای مختلفی مثل هفته کتاب و نمایشگاه بین المللی کتاب تاکید کرد: «نخواهید این بحران را با افزایش نمایشگاهها گسترش دهیم! باید به سمتی برویم که نیازی به رفتارهای تبلیغی و تشویقی نداشته باشیم و همه چیز جریان طبیعی خودش را داشته باشد؛ یعنی کتاب، منتشر شود و همواره از طریق کتابفروشیها در دسترس همگان قرار گیرد و نمایشگاهها نیز در یک بازه زمانی 7 تا 10 روزه فرصتی برای ایجاد یک جریان ژورنالیستی در راستای بررسی امکان انتشار سالانه باشند.»
شهیدی فرد در خاتمه ابراز امیدواری کرد روزی برسد که اصلا نیازی به نمایشگاههای کتاب نداشته باشیم و کتابفروشیها در طول سال فعال باشند و کارشان را به نحو احسن انجام دهند.
نظر شما