استاد محمدعلی موحد در گفت و گو با گروه اندیشه خبر آنلاین تصریح کرد: " کرامات شمس و مولانا، خرافات بسیار و گزافه‌رانی‌های بی‌سر و ته است"

مصحح "مقالات شمس تبریزی" در حاشیه کنگره بین المللی شمس در خوی گفت: بسیاری از کرامات نقل شده درباره شمس و مولانا که در سه کتاب "ابتدا نامه" سلطان ولد ، دوم "رساله سپهرسالار" و سوم، "مناقب‌العارفین" افلاکی آمده اند، به خرافات بسیار و گزافه‌رانی‌های بی‌سر و ته می‌رسند و هرچه زمان بیش‌تر بگذرد، هم بر تعداد آن منقولات نامعقول و هم بر غلظت آن‌ها افزوده می‌شود. "

وی با اشاره به مقامات بلند عرفانی شمس و مولانا یادآور شد:" افلاکی در سال ۷۵۴ تالیف کتاب خود را به‌پایان رسانده، که در آن تاریخ بیش از یک قرن بر ماجرای شمس سپری شده و احدی از شاهدان عینی باقی نمانده بوده است. محققی که در روزگار ما در آن روایت‌ها می‌نگرد، با سایه یک تصویر معنی‌دار مسنجم و معقول از ماجرا مواجه نیست و برای محقق، جز دقت و تامل در گفته‌های خود شمس در "مقالات" و مولانا در "مثنوی" راه دیگری وجود ندارد. "

موحد افزود: ما نه از سال تولد شمس آگاهی داریم و نه از سال وفات او. اما تاریخ ورود او را به قونیه با این دقت در دست داریم. "
این محقق برجسته آثار شمس تبریزی در ادامه خاطرنشان کرد: وی ادامه داد: این‌که شمس پس از ترک قونیه به کجا رفت و چه بر سرش آمد، روشن نیست. نشان تربت او را در جاهای مختلف از جمله در خود قونیه و در خوی و در تبریز داده‌اند.

گاهی گمان این می‌رفت که شمس این‌بار هم به شام رفته باشد. این گمان نیز در میان بود که وی در آن سال‌های پیری از دیار روم و شام دل کنده و عزم بازگشت به زادگاه خود تبریز کرده باشد. اما انتظار بیش از این طول نکشید و سرانجام خبر مرگ شمس رسید؛ او در راه تبریز فوت کرده است و شواهد نشان می دهد که مزار او در خوی است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 107663

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 13 =