دولت سیاست های جدیدی برای اطلاع رسانی اقداماتش دارد که در دفتر رئیس جمهور سیاستگذاری شده است.

سید محسن فرجادی، مریم هدیه لو: این تنها خبر بخش دوم گفت و گوی «خبر» با مدیرعامل ایرنا نیست. چرا که علی اکبر جوانفکر از جریانی خبر می دهد که «باید ادامه پیدا کند» جریانی که او، آن را «جریان خدمت» می خواند.

مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور با بیان اینکه «ضرورتهایی برای انجام برخی اصلاحات در قانون اساسی وجود دارد» می گوید اصلاحاتی را می توان در نظر گرفت که باعث رفع موانع دست و پاگیر و افزایش سرعت حرکت دولت برای پیشرفت کشور شود. او البته در اینجا به مجمع تشخیص مصلحت نظام هم اشاره ای دارد و می گوید که این نهاد هم اکنون « هیچ نسبتی با قانون اساسی ندارد »

مشاور رئیس جمهور معتقد است «خناسان در فضای عمومی کشور تیرگی هایی را ایجاد کرده اند » و اطلاعات غیر صحیحی را به مراجع داده اند چرا که این عده«در صدد ایجاد بدبینی و سوء ظن در بین علما هستند.»

علی اکبر جوانفکر که دو روز پیش از سفر احمدی نژاد به لبنان در طبقه سوم خبرگزاری جمهوری اسلامی به پرسش های خبر پاسخ می داد از تیتر بخش اول مصاحبه اش که در روزنامه نوشته بودیم« اصولگرایی و اصلاح‌طلبی دیگر وجود خارجی ندارند» گلایه داشت. او می گفت منظورش «جریان» اصولگرایی و اصلاح طلبی بوده است.

او این بار هم از «جریان» جدیدی خبر داد که برای ماندن برنامه هایی دارد؛ «جریان خدمت».

***  

آقای جوانفکر! در اطلاع رسانی دولت ضعف هایی وجود دارد و به دلیل همین ضعف ها مسایلی رخ می دهد؛ مثالا در مورد مالیات بر ارزش افزوده در بازار طلا، تا وقتی که رئیس جمهور اعلام موضع نکرد در بازار التهاب وجود داشت اما زمانی که رئیس جمهور اعلام موضع می کند معلوم می شود که وضعیت بازار از چه قرار است، چرا دولت در اطلاع رسانی تاخیر و ضعف دارد؟
عناصر دولت آقای احمدی نژاد در دولت نهم و دهم کمتر اهل حرف زدن، بیان، تشریح و تبیین بودند و هستند و بیشتر اهل کارند و آنقدر سرگرم کار می شوند که از گفتن و گزارش دادن غافل یا به آن بی توجه می شوند.

این مشکل تا جایی ادامه یافته است که اخیرا در جلسه دولت، آقای رییس جمهور بر ضرورت گزارش دهی به مردم تاکید کردند و گفتند که گزارش دادن به اندازه خود انجام کار اهمیت دارد و البته این موضوع منتشر نشده است و برای اولین بار است که اعلام می شود.

آقای  احمدی نژاد در آن جلسه برای هیات دولت توضیح دادند که یک گزارش باید دارای چه ویژگیهایی باشد؛ نکات ظریف و مهمی هم بود که به آنها اشاره کردند. بنابراین حجم اطلاع رسانی در مقایسه با کارهای انجام شده بسیار کم است و دلیل آن هم معطوف به این مساله است که اعضای دولت کمتر اهل حرف زدن و بیشتر اهل کار کردن هستند. البته این فرصت نیز ایجاد می شود که بطور معمول هفته ای یک بار خبرنگاران در جلسه هیات دولت به طرح سئوال از وزرا و معاونین رئیس جمهور می پردازند و همه اعضای هیات دولت نیز در دسترس خبرنگاران قرار دارند.

گاهی اوقات این نقیصه و خلاء در امر اطلاع رسانی از فعالیت های دولت به سرعت تحولات و اقدامات مربوط می شود زیرا سازو کارهایی پیش بینی و طراحی نشده است که ما بتوانیم به سرعت پاسخ لازم را ارائه کنیم. آقای مشائی رئیس دفتر رئیس جمهور مدتی است به صورت جدی به دنبال ایجاد ساز و کاری است که این مشکل را برطرف کند و این خلاء به نحوی جبران شود و بتوانیم نسبت به وضعیت کشور در مورد موضوعات مختلف، واکنش سریع و فوری در زمینه اطلاع رسانی داشته باشیم.

این ساز و کار مربوط به نهاد سخنگو است؛ یعنی سخنگوی جدیدی در راه است؟
خیر. در این برنامه ریزی سخنگوی جدیدی مطرح نیست. طراحی ساز و کاری است که بتواند در قبال رویدادهای مختلف، واکنش لازم را سریعا اتخاذ نماید. در واقع هدف این است که با رصدکردن مستمر و لحظه به لحظه  رویدادها، بتوانیم به موضعگیری سریع و مناسب مبادرت ورزیم و از حالت انفعال به حالت فعال در آییم.

در حال حاضر این طراحی در چه مرحله ای قرار دارد؟
 در حال تلاش هستیم تا بتوانیم  نظر آقای مشایی را که نظر درستی هم هست وخوب هم تشخیص داده شده، تامین کنیم و خلاء ایجاد شده به ویژه به علت سرعت تحولات در کشور را پر کنیم. ما کشوری  هستیم که دائما در معرض تحولات گوناگون داخلی و خارجی قرار دارد و باید بتوانیم به سرعت به این تحولات پاسخ درخور بدهیم .

آن طرحی که قبلا گفته بودید قرار است در ابتدای دولت دهم برای تجمیع حوزه اطلاع رسانی دولت اجرایی شود چرا به وقوع نپیوست؟
آن موضوع در حد یک ایده ابتدایی بود و باید از جنبه های مختلف مورد مطالعه قرار می گرفت اما طرح آقای مشایی را انشاء الله دنبال می کنیم.

این طرح قرار است از سوی ایرنا اجرایی شود؟
ما بخشی از این طرح را اجرایی می کنیم و باید برای آن ساز و کاری طراحی شود که بتواند در فضای اطلاع رسانی کشور، اثر گذارتر کند.

یعنی فراتر از سخنگو؟
این مجموعه می تواند حتی سخنگوها را نیز فعالتر نماید. با رصد کردن دقیق فضای داخلی و خارجی  می تواند به صورت 24 ساعته مسائل مختلف را زیر نظربگیرد و واکنش سریع و مناسب را مدیریت کند. این واکنش باید هوشمندانه نیز باشد زیرا تنها سرعت مهم نیست. در برخی از مسایل، برای ایفای یک نقش فعال، باید به عامل زمان توجه ویژه ای مبذول شود.

مدیریت این بخش با چه کسی است؟
وقتی کار نهایی شد و اطلاع رسانی درباره آن ضرورت پیدا کند، شما نیز از آن مطلع خواهید شد.

آخرین مطلبی که بین مجلس و دولت، اختلاف ایجاد کرد به موضوع در راس امور بودن مجلس مربوط می شود. تلقی ای که پس از آن ایجاد شد این بود که محدودیت هایی برای اجرای قانون اساسی از نظر اختیارات شخص رییس جمهور وجود دارد؟
نباید به این مسئله به این شکل نگاه شود. قانون اساسی مبنای ارتباط و تعامل کاری میان همه دستگاهها و نهادهای قانونی است و هیچکس نمی تواند جایگاهی فراتر از قانون اساسی برای خود یا دستگاه مرتبط با خود تعریف کند یا دیگران را نازل تر از خود بداند.

در حال حاضر فضا برای رییس جمهور محدود است؟
محدوده اش را قانون اساسی تعریف می کند و این شامل هر سه قوه می شود. قانون اساسی یک سری اختیارات را به رییس جمهور داده است و این امر به معنی پایین تر یا بالاتر بودن قوا نسبت به یکدیگر نیست، بلکه هر کدام دارای شرح وظایف و اختیارات مشخص و مستقل از یکدیگر هستند. البته اگر به ماهیت قوا توجه کنیم و اندازه آنها و وظایف و انتظاراتی که از قوا می رود، مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم که قوه مجریه واقعا دریای بی انتهایی است و بقیه در کنار آن مانند یک دریاچه کوچک هستند. البته منظور من برتری قوه مجریه نسبت به سایر قوا نیست بلکه وظایف و اختیارات قوه مجریه از یک حوزه بسیار گسترده، متنوع، پیچیده و دارای ابعاد داخلی و خارجی حکایت می کند. از طرف دیگر وقتی حضرت امام (رض) فرمودند که مجلس در راس امور است قطعا منظورشان این نبوده که به لحاظ قانونی و حقوقی مجلس شورای اسلامی ارجحیتی به سایر قوا دارد وهیچگاه نفی قانون اساسی را از نظر محدوده اختیارات قوای مختلف مد نظر نداشتند بلکه امام عزیز با تاکید بر این موضوع، کوشیدند جایگاه مهم و ارزشمندی را برای مجلس ترسیم کنند که در واقع چنین نیز هست و مجلس از شان و منزلت خاصی در حرکت عمومی کشور برخوردار است اما اگر کسی ادعا کند که اختیارات مجلس به گونه ای در قانون اساسی تعریف شده است که بر قوه مجریه برتری دارد به هیچوجه درست نیست و از این منظر قوه مجریه دارای اختیارات و مسوولیت های فراوانی است که قابل مقایسه با هیچیک از دو قوه دیگر نیست. ممکن است قبل از تصویب اصلاحیه قانون اساسی در سال 68، برخی افراد جایگاه مجلس را برتر از سایر قوا در نظر می گرفتند اما وقتی به اصلاحات صورت گرفته در قانون اساسی توجه می کنیم به این نکته واقف می شویم که اختیارات مجلس نسبت به گذشته محدودتر شده و دست قوه مجریه و رییس جمهوری بسیار بازتر شده است. البته این بحث ها به نظر من در حال حاضر موضوع اساسی کشور نیست.

به نظر شما این موضوعات مطرح شده نمی تواند مقدمه ای بر اصلاح و تغییر بخش هایی از قانون اساسی باشد؟
اینکه قانون اساسی می تواند دستخوش تغییراتی شود، یک مساله قابل تامل به نظر می رسد. شخصا فکر می کنم که ضرورتهایی برای انجام برخی اصلاحات در قانون اساسی وجود دارد که البته سازو کارهای آن نیز در قانون پیش بینی شده است.

به نظر شما با توجه به شرایطی که رییس جمهور و ویژگی هایی که دولت نهم و دهم داشته است، آیا این نهاد باید تغییراتی را تجربه کند یا خیر؟
نه فقط در این نهاد بلکه در برخی دیگر از مواد قانون اساسی نیز می توان انجام اصلاحاتی را در نظر گرفت که باعث رفع موانع دست و پاگیر و افزایش سرعت حرکت دولت برای پیشرفت کشور شود. برخی از ابعاد مبهم است باید شفاف شود و یا کلا تغییراتی در آن ایجاد شود.

مثلا در چه موادی به صورت مشخص باید این تغییرات اتفاق بیافتد؟
به عنوان مثال در خصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام، معتقدم عملکرد امروز مجمع هیچ نسبتی با قانون اساسی ندارد. قانون اساسی صراحت دارد که کار مجمع، فقط تشخیص مصلحت است اما آنچه اکنون شاهد آن هستیم چیزی بسیار فراتر از تشخیص مصلحت است.

موضع دولت درقبال مجمع، در حال حاضر به دلیل همین موضوع است؟
خیر، بحث من ارتباطی با موضع دولت ندارد اما حاضرم با هر حقوقدانی در این زمینه بحث کنم زیرا کاری که مجمع در حال حاضر انجام می دهد، مغایر قانون اساسی است. شاید لازم باشد در بازنگری قانون اساسی این مسایل شفاف تر شوند.

یکی از نکاتی که گفتید بازنگری را الزامی می کند مجمع تشخیص است سایر بخش ها که نیازمند بازنگری هستند چیست؟
از این دست مسایل زیاد است-کشوری مانند ایران که یک کشور فعال و پر تحرک در عرصه های داخلی و جهانی است و دولت انقلابی منتخب ملت، در مدیریت جهانی حرف برای گفتن دارد، نباید دچار محدودیت هایی شود که امکان تحرک و خلاقیت را از آن سلب می کند.

برای سرعت عملی که گفتید باید قانون اساسی به دولت ها بدهد چه نقطه نظری دارید؟
این هم مهم است و یکی از بخش هایی است که  صاحب نظران باید در مورد آن بحث کنند و دولت نیز در این زمینه نظر خودش را می دهد.

آیا برنامه ای در این زمینه دارد؟
ساز و کار این موضوع دست دولت نیست اما اگر زمینه آن پیش بیاید قطعا حرف هایی برای گفتن وجود دارد. نیازی نیست دولت مطرح کننده باشد البته شخص رییس جمهور می تواند مطرح کند اما به هر حال سازو و کار خودش را دارد و قوا برای فعال کردن بخش های مربوط به اداره کشور به سهم خود می توانند پیشنهاداتی داشته باشند.

بحثی در دولت درباره تغییر در قانون اساسی  نشده است؟
خیر. البته توجه داشته باشید که قانون اساسی، میثاق ملی است و همه ما ملزم هستیم که آن را همان گونه که هست محترم بشماریم و به مفاد آن عمل کنیم.

اسفند ماه پایان دوره اعضای فعلی مجمع است.آیا فکر می کنید ترکیب این اعضا باید تغییر کند؟
قطعا باید تغییر کند. این نظر شخصی من است اما هرچه که رهبری بفرمایند حتی اگر بازنگری صورت نگرفت بازهم ما باید تابع نظر رهبری عزیز باشیم زیرا اعتبار و مشروعیت همه بخش های نظام از رهبری است و تا زمانی که نظر ایشان بر بقاء اعضای کنونی استوار باشد این مشروعیت ادامه دارد.اما شخصا نظرم این است که باید تغییر کند.

آقای جوانفکر! فرهنگ یکی از حوزه هایی است که دولت در قبال آن در معرض سئوال است. برای رفع شبهات مربوط به فعالیت هایش در حوزه فرهنگی، چه تدابیری اندیشیده شده است؟ با توجه به نگاه تساهل گونه ای که دولت نسبت به برخی از مقولات فرهنگی دارد موضع دولت در قبال مراجع تقلید و علما چیست؟
مراجع برای همه ما عزیز و محترم هستند و شانیت ویژه ای نزد ملت ایران دارند، بنابراین همه ما باید مراقبت کنیم که جایگاه رفیع مرجعیت آسیبی نبیند. یک بخش از این مسئله بر عهده مسوولان کشور و بخشی نیز بر عهده دفاتر مراجع محترم است. نظرات مراجع محترم باید بر اساس یک ساز و کار قانونی مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. مراجع محترم درموضوعات مختلف نظرات متفاوتی دارند. سوال این است که کدام دولت می تواند نظرات مراجع عزیز را عملی کند. آیا نظر واحدی در بین مراجع محترم نسبت به مسایل کشور وجود دارد؟ این نظرات متفاوت است زیرا برخی سکوت می کنند، برخی نظری می دهند و برخی نیز به گونه ای متفاوت نظر می دهند. قانون اساسی پیش بینی کرده است که در این زمینه باید  چه کاری انجام شود و آن راهکار ولی فقیه است. مراجع محترم می توانند نظرات خود را به ولی معزز فقیه بدهند و ایشان یا پاسخ مناسبی به آن ها ارائه می دهند و بحث های فنی صورت می گیرد و یا آن را وارد می دانند و جمع بندی می کنند و به قوای مختلف ارائه طریق می کنند، بنابراین راهکار دیگری وجود ندارد. متاسفانه، عده ای جوسازی می کنند و به ظاهر از روی دلسوزی برای مراجع، مدعی می شوند که دولت به نظر آنان اعتنا نمی کند، درحالی که چنین چیزی یک امر واقعی نیست. دفاتر مراجع عزیز نیز باید مراقب ترفند و تلاشهای رندانه برخی افراد و جریانها باشند ومطمئن باشند که اینها دلسوز مراجع نیستند و با این کار بیشتر در صدد تضعیف جایگاه مراجع و آسیب زدن به آن هستند و همه باید کمک کنیم که این جایگاه حفظ شود.

مستند کافی در این زمینه دارید؟
برخی از این افراد به خدمت مراجع می روند و می کوشند نسبت به دولت در آنها سوء ظن و بدبینی ایجاد کنند. این افراد با رییس جمهور زاویه دارند و به هر دلیل خاص، ممکن است از ایشان خوششان نیاید لذا از ایجاد اختلاف و بدگمانی در دیگران هیچ ابایی ندارند و این امر واقعا باعث تاسف است. بعضی از این افراد دارای مناصب مهمی هم هستند که این امر تاسف را بیشتر می کند.

در سال های گذشته شاهد معرفی و ورود طیف جدیدی از مدیران معرفی شده از مشاوران جوان و اساتید دانشگاه به بدنه های اجرایی کشور و بازنشستگی اساتید از سوی دیگر و به طور کلی جوان گرایی در دولت هستیم نظر شما درباره این جریان چیست؟
جوانگرایی یک ارزش است و تقریبا همه کسانی که خود را برای مصادر امور کاندیدا می کنند شعار جوانگرایی را مطرح می کنند. پس این موضوع یک ضد ارزش نیست و برای امروز کشور یک ضرورت است .

بالاخره مدیریت کشور باید به نسل های بعد منتقل شود. گرایشی در ادوار قبل وجود داشته و تلاش می کرده است، کمتر از نیروهای جوان استفاده شود و به این مسئله که یک ضرورت بوده کمتر پرداخته است. انقلاب اسلامی برای نسل جوان کشور فضایی را باز کرد و دیدیم که چه حماسه های بزرگی در سالهای اول انقلاب خلق شد، اکنون نیز این مهم باید در دستور کار دستگاههای مختلف نظام قرار گیرد.

در مورد ادامه دادن جریان آقای احمدی نژاد...
این جریان، جریان خدمت است و البته باید ادامه پیدا کند. جریان انقلاب جزو مطالبات ملت ایران محسوب می شود و به اراده ملت ایران مربوط می شود. هر دولتی که روی کار می آید جز خدمت بهینه و موثربه کشور، نباید مسیر دیگری را در پیش بگیرد. دولت را مردم برای این هدف تشکیل می دهند که کشور را پیشرفت دهد، سرنوشت ملت را درست رقم بزند و در خدمت آرمانها و اهداف ملی و بین المللی کشور باشد. اگر دولتی بیاید و برای خود منافعی جدای از منافع ملت تعریف کند، این می شود کار حزبی و جریان حزبی که در کشور ما با تجربه های تلخی همراه بوده است.

خب اگرجریان خدمت بخواهد بماند و خدمت کند باید چه کند؟
بگذاریم برعهده مردم که خودشان انتخاب می کنند و کار را انجام می دهند. ما وظیفه داریم که تنها اطلاع رسانی صحیح و شفافی را در این زمینه داشته باشیم و عملکردها و آدم ها و کسانی را که منشاء خدماتی بوده اند، به درستی معرفی کنیم. ما نباید اجازه دهیم تا بار دیگر برخی افراد در کشور به صورت بادکنکی رشد کنند و از این رهگذر بر مناصب کشور تکیه بزنند.

به گفته شما این جریان خدمت می خواهد مثل الگوی قبل عمل نکند و اشاره کردید که می خواهد از جریانات و تشکل های مردمی استفاده کند؛ این جریان چه می خواهد بکند؟
استفاده از جریان های مردمی و استفاده از جوانان در بخش های مختلف.

نظام سیاسی و اداری کشور تا این حد وسعت دارد که این همه جوان وارد آن شود؟
 بله - بسیار گسترده است و در همه زمینه ها باید عرصه را به روی جوانان باز کنیم...

من به عنوان یک جوان تصور می کنم که به این شکل نیست
شما خودتان هم گفتید که دولت به طور گسترده میدان را برای ورود جوانان به عرصه باز کرده است...

بله گفتم اما این مسئله محدود است. چون اگر به صورت محدود نبود ما طیف وسیعی از جوانان را نداشتیم که دست به مهاجرت می زنند...
خیر، اینطور نیست. مساله مهاجرت به این موضوع مربوط نمی شود و بحث مستقلی را می طلبد. دارای یک عقبه ای است. واقعا باید عرصه را باز کرد تا جوانان سهم خود را در اداره کشور برعهده بگیرند. با انرژی جوانان و به خدمت گرفتن افراد باتجربه، می توان به حرکت کشور در مسیر پیشرفت و اعتلای هرچه بیشتر کمک کرد. رییس جمهوری هم همین را می خواهد تا عرصه را باز کند و باید این مسئله را دنبال کرد. ایشان محدود نکرده اند که چه کسانی بیایند.

یعنی طیف های مختلف...
بله! نگاه ایشان حزبی و منحصر به یک یا چند طیف خاص نیست. درهر دو دولت نهم و دهم ایشان همکاران خود را در کابینه بدون توجه به گرایش های سیاسی آنها و فقط بر مبنای توانمندیهای مدیریتی آنها انتخاب کردند. البته گرایش های ضد نظام و رهبری قطعا شامل حال این بخش از صحبت های من نمی شود.

از برخی بخش های کشور خبر می رسد که برخی طیف های اصلاح طلب در حال ورود به حوزه هایی مانند فرمانداری و غیره هستند...
خیر، پاسخ بنده روشن بود. عرض کردم که به گرایش های مخالف نظام و رهبری چنین فرصتی داده نخواهد شد.

یعنی در بخش هایی به دنبال یارگیری در دولت نیستید؟
خیر! نگاه ما به عرصه مدیریت کشور به این شکل که شما تصور می کنید نیست. این تصور غلطی است و مشی رییس جمهوری نیز چنین چیزی نیست. یارگیری برای اهداف سیاسی و حزبی انجام می شود اما یک دولت مردمی و غیرحزبی به دنبال چنین هدفی نیست. یاران دولت مردمی، 70 میلیون نفر جمعیت کشور هستند.

فکر نمی کنید اطرافیان و بدنه اجرایی رییس جمهوری دچار به بیماری قدرت شده اند؟
قرار نیست کسی برای باقی ماندن در قدرت برنامه ریزی خاصی را انجام دهد. نگاه رییس جمهوری هم اینگونه که شما گفتید نیست. اگر برخی مدیران در جایی هم خلاف این مسئله فکر وعمل کنند، به خود فرد مربوط می شود و ربطی به افکار کلیت دولت و قدرت اجرایی ندارد. من در جایی دیدیم که گفته شده بود آقای مشایی در حال آماده سازی خودش برای ریاست جمهوری است، در حالی که تنها دغدغه ایشان انجام هرچه بهتر وظایفی است که برعهده دارد و ایشان فرصتی برای پرداختن به اینگونه مسائل ندارند.

آماده سازی افراد برای به انحصار در آوردن قدرت، مردود و مذموم است. قدرت در واقع ابزار خدمت است و اختیار این ابزار متعلق به مردم است که آن را به دست چه کسی برای ادامه خدمت بسپارند. اینکه بخواهیم قدرت را برای خود حفظ کنیم و آن را بین همفکران خود تقسیم نماییم و از باند و گروه خودمان کسی را انتخاب کنیم، کار غلطی است و مردم هم به آن روی خوش نشان نمی دهند.

در حال حاضر تصور می کنید دولت دهم این کار را نمی کند؟
خیر! این طور نیست. در حال حاضر کسانی که در دولت هستند از باند و جریان خاصی نیستند. هیچ کس نمی تواند چنین ادعایی را مطرح کند.

دلیل این است که خود آقای احمدی نژاد این طور نیست...
رییس جمهور تشخیص داده که این افراد برای خدمتگزاری بهتر از بقیه هستند. این افراد از گروه فکری خاصی انتخاب نشده اند.

فکر نمی کنید دولت برای داشتن دوام و انسجام بهتر است یک دست فکر کند..
گروه فکری می تواند معتقد به خدمت گزاری باشد و انسجام لازم است اما این انسجام لزوما به معنای گرایش سیاسی خاصی نیست. تنها یکدستی در فکر و اندیشه و عمل انسانها باید مبتنی بر خدمتگزاری به مردم باشد. برای این انسجام فکری نیز همه وزرا با رییس جمهور یک میثاق نامه امضاء کرده اند و این به معنی یک دوام فکری است و پایبندی به اصول مشخص است.

این میثاق را دولت در کابینه بسته است ولی اگر بخواهد عمومی شود و در تمامی بدنه اجرایی کشور جریان یابد چه میثاقی بسته شده است؟
مفهوم این کار این نیست که حالا وزرا هم بیایند با معاونان و آن ها هم با مدیران کل و به همین شکل تا شاخه های پایین ترمدیریتی میثاق نامه امضاء کنند؛ این کار درستی نیست. باید این رویکرد درست در منشاء اصلی قدرت شکل بگیرد. رییس جمهوری باید خودش را نوکر مردم بداند و همه ما باید به این شکل باشیم.این مهم است و وقتی نوکری مردم یک اصل باشد و گفته شود که مسوولان کشور هیچ شان و منزلتی جز خدمت گذاری ندارند تکلیف روشن می شود. باید منشاء اصلی در دولت درست تعریف شود و به این شکل زمینه های فساد از میان می رود .اگر مدیران از متن مردم باشند که هستند می خواهند پیشرفت کشور را ببینند و به مردم خدمت کنند و در نهایت جهت گیری در بالاترین نقطه درست می شود و به بدنه نیز تسری پیدا می کند ولی اگر این جهت گیری از بالا غلط باشد بقیه هم کارشان را به درستی انجام نمی دهند. به هر حال من قائل به این که بخواهیم در دفاع از آقای احمدی نژاد دیگری را بکوبیم نیستم. ایشان در حال خدمت صادقانه به مردم هستند و مردم هم این را تشخیص می دهند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 106937

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۸:۲۷ - ۱۳۸۹/۰۸/۱۷
    0 0
    حیف ازوقت که صرف نوشتن کامنت برای شما شود ازکی شما ها به چند صدایی اعتقاد دارید