تشکیل امت، تحت الزامات سیاسی انجام نخواهد شد!

استاد محمد تقی سبحانی می گوید: نظام شکل‌گیری امت و نظام ساخت‌های اجتماعی، برخاسته از اقتدار سیاسی نیست و هر حکومتیی اگر می‌خواهد امت سازی و جامعه سازی را عهده داری کند باید منطق امت سازی و جامعه سازی را رعایت کند.

به گزارش مبلغ نشست «درآمدی بر مسائل الهیاتی حکمرانی در ایران» چهارشنبه 11بهمن سال جاری از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزارشد. حجت الاسلام والمسلمین استاد محمد تقی سبحانی دراین نشست سخنرانی کرد که مشروح سخنان وی را در ادامه می‌خوانید:

استاد محمد تقی سبحانی در ابتدای این نشست برای تبیین این موضوع که حکمرانی دینی حکمرانی امت‌پایه است نه دولت‌پایه، نکاتی را بیان نمودند: نکته اول درباب تعریف امت است؛ دراین نگاه امت یک تشکل انسانی اجتماعی است که برای دستیابی به اهداف، مطلوبیت‌ها و ارزش‌ها از مجموعه‌ای از راهبردها وکلان‌برنامه‌ها تبعیت می‌کند.به تعبیردیگر، امت‌ها یک نظام عقیده-عمل هستند یعنی سازه‌هایی از معرفت، نگاه و شناخت نسبت به خود و محیط دارند و بر اساس آن شناختی که از ارزش‌ها و شرایط دارند مجموعه‌ای ازاقدامات هماهنگ رادر دستورکار خود قرار می‌دهند. دریک تفسیر عام، امت صورت واقعی یک حیات انسانی است، انسان وقتی ازحالت طبیعی و اقتضایی خارج می شود و به ساحت رفتار انسانی می‌رسد، تشکیل و تکوین امت، یک بستر طبیعی پیشبرد اهداف انسانی است. امت در این تعریف به امت خیروشر، حق و باطل تقسیم می‌شود. امت‌های باطل هم بر اساس همین الگو در نظام رفتاری انسانی مطلوبیت‌های خود را دنبال می کنند، به تعبیری تکوین اولیه‌ی یک جامعه انسانی از امت آغاز می‌شود.

مسائل-الهیاتی-حکمرانی-در-ایران

این استاد حوزه در پاسخ به این سؤال که آیا پیشا امت داریم یا خیر گفت: به یک معنا پیشاامتی وجود ندارد، زیرا انسان در ساحت معمولی همیشه با یک مجموعه‌ای از ترکیب‌های انسانی درون یک تشکل انسانی اجتماعی آغاز به رفتار می‌کند، اما طبق نظر ماکس وبر می توان گفت شاید یک حالت پیشا اجتماعی باشد.

قران از این ساحت سخنی نمی‌گوید چون مجموعه‌ای که براساس ساده‌ترین نظام عقیده و عمل، حرکت و عمل می‌کند امت است. اما بعید نیست گفته شود پیش از شکل‌گیری امت یک حالت اقتضایی و طبیعی ازحیات در انسان وجود دارد که هنوز امت تکوین پیدا نکرده است. اما از زمانی که انسان با ظرفیت‌های اجتماعی و انسانی خودش حیات را رقم می‌زند ازاینجا امت شکل می‌گیرد.

ویژگی‌های امت

آقای سبحانی درادامه به ویژگی‌های دیگری در مورد امت اشاره کرد و گفت: امت‌ها دارای امام وکتاب هستند، یعنی راهبری امت‌ها براساس اراده‌هاست و اراده‌های برتر همیشه امت‌ها را شکل می‌دهند. دوم اینکه خود امت‌‌ها از یک نظام و ساختار درونی در تنظیم روابط برخوردارند و در درون خود وظایف و مسئولیت‌هایی دارند و هر امتی از مجموعه‌ای از امت‌های کوچکتر تشکیل می‌شود که‌ آن‌ها هم به وظایف خود عمل می‌کنند.

از نگاه محمد تقی سبحانی ویژگی بعدی امت این هست که در امت شاهد یک نظام قدرت و توزیع قدرت هستیم. روشن است که در کنار مفهوم امت صورت‌های دیگری هم چون طایفه، قوم و ... داریم. اصل شکل‌گیری امت‌ها بر محور باورها و عقیده‌ها و صورت‌بندی‌هایی است که انسان‌ها ازخودشان و ارزش‌ها دارند. لذا درامت شاهد نوعی قدرت اجتماعی هستیم که این قدرت در سلسله مراتب امت در بین خرده امت‌ها هم توزیع می‌شود، بنابراین در امت روابط و مناسبات انسانی روشنی هم داریم، امت‌ مجموعه‌ای پراکنده نیست. پس امت به این شکل می‌تواند در شرایط عینی انسان حضور پیدا کند، اهداف خود را دنبال کند و برنامه عمل داشته باشد بی آنکه این امت به جامعه و مدینه تبدیل شود و بی آنکه دارای دولت شود.

به گفته آقای سبحانی امت به خودی خود دارای هویت اجتماعی و انسانی است، حیات مستقل دارد حرکت و نشانه و پیشرفت در او معنا و مفهوم پیدا می‌کند و متصف به اوصاف ارزشی می‌شود بنابراین دارای یک ترکیب انسانی واقعی هدفمند و مستقل است.

سبحانی، دربیان نکته‌ی دوم گفت امت در صورت کمال یافته‌ی خودش براساس شرایطی که پیدا می‌کند، دریک ظرفیتی از وراثت و تمکن تشکیل مدینه می‌دهد.

ویژگی های مدینه

سبحانی ادامه داد: مدینه در این مفهوم، امتی است که سه ویژگی اصلی دارد:

اولاً دارای یک سرزمین و جغرافیا می‌شود در حالی که امت به سرزمین خاصی نیاز ندارد اما صورت کمال یافته امت که مسیر پیشبرد اهداف امت را تسهیل می‌کند آنجایی است که مدینه شکل می‌گیرد. ویژگی دوم مدینه، وجود پیمان‌هایی است که هم درون امت و هم بیرون امت شکل می‌گیرد. در درون امت اعضا و اجزا و بخش‌ها مختلف دارای پیمان‌های معین می‌شوند و توزیع نقش ها تبدیل به توزیع مسئولیت می‌شود و ازاین پس اعضای امت دارای مسئولیت‌های اجتماعی مشخص می‌شوند.

لذا فرق میان جامعه مدنی با امت در این است که امت متشکل از انسان‌های هم سو، هم ارزش و هم عقیدند و افراد بیرون، داخل در امت نیستند ولو در جغرافیای مختلف باشند. اما کسانی که در مدینه حضور پیدا می‌کنند علاوه بر پیمان‌های داخلی پیمان‌های بیرون امت را هم رقم می‌زنند این است که در مدینه بر خلاف امت، عناصری را وارد روابط و مناسبات می‌کنیم که لزوماً از سنخ ارزش‌های درون امت نیستند.

استد سبحانی ویژگی سوم مدینه را تولید قدرت اجتماعی دانست و در توضیح آن گفت: قدرت اجتماعی به معنای ایجاد نسبت‌هایی میان اعضای امت و ظرفیت‌هایی در بیرون امت هست که یک صورت مهم آن در تفسیر امروزی، سرمایه‌های اجتماعی است؛ از اینجاست که مفهوم حکمرانی در معنای دقیق کلمه قبل از اینکه به حکمرانی دولتی و مفهوم سیاسی برسد در بستر مدینه است، در اینجا شاهد شکل‌گیری یک قدرت اجتماعی هستیم که این قدرت اجتماعی به عنوان یک سرمایه اصلی در مدیریت اجتماعی در مدیریت مدینه، نقش ایفا می‌کند. در گذشته هم قدرت داشتیم اما این قدرت به یک نظام ترکیبی هماهنگ از ظرفیت‌ها تبدیل نشده بود، قدرت اجتماعی جایی شکل می‌گیرد که بخشهای مختلف قدرت در یک نظام ترکیبی مشخص به یک برآیند واحد و مشترک می‌رسد. مدینه در اینجا می‌تواند صورت مقاومت رسمی خودش، جبهه بندی، مرزبندی‌ها و صورت بندی‌ها را داشته باشد. این قدرت اجتماعی ظرفیت، انرژی و نقطه تاثیر دارد و در درونش یک نظامی از مناسبات قدرت تعریف می‌شود. این مفهوم قدرت اجتماعی ظهورش در مدینه است و بنیادش در امت است و اینجاست که حضور یک امت احساس می‌شود. نهاد رسمی در اینجا شکل می‌گیرد که در ادامه خواهیم گفت که اساساً در نظام حکمرانی دینی این‌ها هیچ کدام مربوط به دولت نیست.

دولت اسلامی از دورن دولت مدرن بازتولید نخواهد شد!

سبحانی در ادامه در تفاوت دولت مدرن و اسلامی گفت: یک اشتباه بزرگ که اتفاق افتاده، این هست که از دولت مدرن می‌خواهیم یک دولت اسلامی درآوریم! در واقع زمانی که می‌خواهیم در نظام دولت مدرن و توزیع قدرت مدرن که بر پایه یک امت سازی دیگری قرار دارد، دولت دینی را سوار کنیم، قطعاً امکان‌پذیر نیست. اما نکته اصلی این هست که دولتی که برخاسته از یک مدینه است، دچار استحاله نمی‌شود چون مدینه‌ای که برخاسته از یک امت است در فرایند طبیعی تکوینی، آن دولت را شکل داده است،. حکومت دینی باید امت محور باشد و اگر نتواند امت خود را ایجاد کند و بخواهد در این امت موجود، مدینه خود را شکل دهد قطعاً دولت دینی به مفهوم حقیقی خود شکل نخواهد گرفت.

در حوزه تمدن، یک سوال این است که خاستگاه و جایگاه تمدن کجاست؟ در تفسیری که داریم عرض کردیم محوراصلی و خاستگاه اصلی شکل‌گیری تمدن مدینه است یعنی زمانی که امت‌ها دریک سرزمین با توجه به امکانات در یک زیست بوم می‌توانند آرمان‌ها و ارزش‌های امت را صورت عینی دهند، تمدن شکل می‌گیرد. خاستگاه تمدن، دولت نیست هرچند مدینه در صورت نهایی به دولت ختم پیدا می‌کند ولی خاستگاه و بستر حقیقی شکل‌گیری تمدن شکل گیری مدینه است.

وی در ادامه افزود: یک سوال این است که نسبت میان دولت و ملت در این دیدگاه که گفته شد چگونه است؟ همانطور که گفته شد دولت شرایط ارتقا یافته از درون مدینه‌ای است که امت، این مدینه را شکل داده است. اما در مورد نسبت میان این دو باید گفت امت، خاستگاه اصلی یک دولت پایداراست. تقسیم بندی که اینجا وجود دارد: بحث دولت پایدار و ناپایداراست یعنی دولتی که به صورت طبیعی می‌تواند امتداد خودش را در ظرفیت‌های زمانی، مکانی و اجتماعی داشته باشد و دولتی که از استقلال، ثبات و پایداری برخوردار نباشد. مسیر طبیعی تشکیل یک دولت پایداردر هر مسیر حق یا باطل، وجود پایگاهی به نام امت و از آن سو دولت است که ظرفیت‌های درون امت را تقویت، توسعه و به اشتراک می‌گذارد. قدرت اجتماعی در درون مدینه اگر بخواهد به یک قدرت موثر تبدیل شود به خصوص در مواجهه با بیرون از مدینه و امت، نیازمند دولت است پس علی رغم پذیرش استقلال امت و دولت، رابطه میان دولت و امت را در تقویت متقابل همدیگر قبول داریم.

سبحانی تصریح کرد: مناسبات میان دولت و ملت مناسبات تقدم و تأخری است یعنی در نظام دولت پایدار و در مسیر طبیعی تشکیل تمدن، به صورت طبیعی فرایند امت، مدینه و دولت شکل می‌گیرد.

وی ادامه داد: سوال اصلی این است آیا این تقدم، تقدم زمانی است یا تقدم رتبی؟ تقدم رتبی میان این‌ها برقرار است از نظر ما تکوین یک امت، بستر طبیعی شکل‌گیری مدینه است و شکل‌گیری مدینه بستر طبیعی شکل‌گیری دولت است؛ یعنی شکل‌گیری یک دولت پایدار از نظر رتبی بدون داشتن یک سرزمین، بدون وجود مناسبات اجتماعی و بدون یک نظام طبقه‌بندی مسئولیت‌ها ممکن نیست.

سبحانی ادامه داد: تصور دولت مدرن بود که این مناسبات اجتماعی و حتی ظرفیت‌های انسانی ساخته دولت‌هاست. اما صورت طبیعی شکل گیری دولت مدرن اینگونه نیست. واقعیت بیرونی این است که نظام‌های اجتماعی است که از درون خود ساخت دولت را تولید می‌کنند. به طوری که حتی دولت‌هایی که به ظاهر نام واحد دارند مانند دموکراسی‌هایی که در دنیا وجود دارند، با هم قابل مقایسه نیستند، همه به ظاهر یک نظام قدرت است اما چون از ساخت‌های اجتماعی بنیادین متفاوتی برخوردار هستند صورت‌بندی سیاسی قدرت و دولت هم در آنها تغییر می‌کند چون معتقدیم دولت‌ها در امتداد ساخت‌های اجتماعی‌اند نه بالعکس. دولت‌ها با تغییر رویکردهای انسانی به تغییر ساخت اجتماعی می‌رسند.

دولت مدرن تصور میکرد که میتواند انسان را مدیریت کند ولی نتوانست!

نگاه سیاسی مدرن که تصور می‌کرد در ساخت دولت می‌تواند انسان را مدیریت کند اما فرایند تحولات اجتماعی و تاریخی نشان داد که اینطور نیست، دولت‌ها قدرت تغییر انسان‌ها را ندارند و تا انسان را نتوانید تغییر دهید این مناسبات هم قابل تغییر نیست؛ نه در شکل دولت‌های ملی نه در شکل حکمرانی‌های بین‌المللی. لذا به قدرت انسان برمی‌گردد و منظور از قدرت انسان قدرت ساخت‌های اجتماعی است یعنی انسان در ترکیب با مناسبت‌های اجتماعی، قدرت ایجاد می‌کند که شما در اینجا نمی‌توانید هر نوع دولتی را ایجاد کنید، حتی اعمال مسئولیت‌های دولت منوط به وجود یک ساختار اجتماعی مناسب است. بنابراین در جواب به این سوال که آیا رابطه‌ی میان دولت و امت، رابطه زمانی است یا رتبی؟ بیان شد که رابطه رتبی که حتماً هست یعنی حتماً ساخت اجتماعی مناسب می‌خواهیم تا دولت مناسب در آنجا شکل بگیرد، اما لزوماً به نظر می‌رسد همه جا اینگونه نیست که حتماً تشکیل دولت متأخر از تشکیل مدینه و شکل‌گیری امت باشد. جایی هم هست که ممکن است دولتی شکل بگیرد و به تدریج امتی در بستر دولت تولید ‌شود و این دولت ممکن است بر اساس مناسبات اجتماعی یا بر اساس یک توافق شکل بگیرد.

تشکیل امت، تحت الزامات سیاسی انجام نمیشود!

استاد سبحانی در پایان نشست بیان کرد: در صورتی که دولتی شکل بگیرد و بعداً امتی شکل می‌گیرد و در بستر این دولت ساختار اجتماعی شکل بگیرد؛ سوال اصلی این است که آیا دولت‌ها با ساختار اقتضای قدرت سیاسی خودشان امت و ساخت‌های اجتماعی را شکل می‌دهند یا خیر؟ نظریه بسیاری از فیلسوفان سیاسی مدرن این است که این امکان‌پذیراست و راه درست هم همین است؛ یا نه دولت‌ها فقط می‌توانند مساعدت کنند و ظرفیت‌هایی ایجاد کنند، اما مسیر تشکیل امت، تحت الزامات سیاسی شکل نمی‌گیرد. یعنی الزامات سیاسی در مفهوم دولت حتماً می‌تواند در تقویت مناسبات امت کمک کند و ساختارهای اجتماعی را مستحکم کند اما از طریق مکانیزم‌های دولت، نمی‌توان ساختار اجتماعی ایجاد کرد! چنانکه شکل‌گیری امت در مفهوم تشکل انسانی اجتماعی که به دنبال تأمین مطلوبیت‌ها و ارزش‌های خودش هست هم با ساختار دولت قابل تشکیل نیست. برخی از متفکران مدرن اسلامی و سکولار در اینباره گفته اند چون ما از دو ساحت دولت و جامعه برخورد داریم بین این دو ساخت، تفکیک کنیم یعنی یک ساخت اجتماعی داریم که ساخت اجتماعی را دست امامت می‌دهیم و ساخت سیاسی را دست حاکم می‌دهیم و بعد گفتند در تاریخ هم همین بوده است.

نظام امامت و نظام سیاسی جدایی ناپذیر است

دراین سخن یک حرف حق و یک ناحق وجود دارد حرف حق این است که نظام شکل‌گیری امت و نظام ساخت‌های اجتماعی، برخاسته از اقتدار سیاسی نیست اما حرف ناحق جدایی این دو از یکدیگر است که از درونش هیئت سکولار بیرون می‌آید، چون نمی‌توان در نظام اقتدار سیاسی، ساخت اجتماعی را در نظر نگرفت چون پایدار نخواهد بود و نظام اجتماعی همراهی نمی‌کند و نظام سیاسی تبدیل به نظام طاغوت می‌شود و نقش‌های طبیعی و مسئولیت‌های اساسی دولت قابل انجام نیست. پس بنابراین پذیرش تقدم طبیعی امت بر جامعه و دولت، امر مسلمی است؛ در نقطه مقابل می‌پذیریم دولت می‌تواند در ظرف عدم وجود یک امت شکل بگیرد اما این دولت اگر می‌خواهد امت سازی و جامعه سازی را عهده داری کند باید منطق امت سازی و جامعه سازی را رعایت کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1870585

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =